استراتژي واكنشي اروپا در ميدان محك
علي زنداكبري
ترامپ پس از ورود به كاخ سفيد با پوتين ارتباط گرفت، تماسهايش را چند باره ادامه داد و رويكرد مثبتي نسبت به او ابراز داشت، پس از آن در تلويزيون به تمسخر زلنسكي پرداخت والبته در كاخ سفيد به طرز زنندهاي رييسجمهور اوكراين را تحقير كرد و در ادامه تعرفههاي تجاري را براي اتحاديه اروپا بالا برد و آنها را در مذاكرات با ايران در حد كشورهاي درجه دوم پايين آورد، در اينجا اروپا يقين دانست ديگر نميتواند به متحد سابق خود تكيه كند.
كشورها و رهبران كشورهاي اروپايي با ژستي متين، آرامش و هماهنگي خود را به نمايش گذاشتند و با مكث و سكوت خود را مسلط به اوضاع نشان دادند. اما آنچه بديهي است عمق و وسعت اين حقيقت بود كه اروپا منطقه امن خود را از دست داده است. اين واقعيت تلخ باعث شد كشورهاي اروپايي و سران كشورهايي كه فكر ميكردند ارتباط بهتري با رييسجمهور بازگشته به قدرت دارند، ديپلماسي «مقاومسازي در برابر ترامپ» را شكست خورده ببينند و رفته رفته مماشات، چاپلوسي و عدم رفتارهاي تحريكآميز را كنار گذاشته و با اين واقعيت كنار بيايند كه ايالات متحده خصومتي جدي را با آنان در پيش گرفته و ديدي از بالا به پايين به آنها دارد تا آنجا كه شكاف بين دو سوي اقيانوس اطلس به اختلافي معادل 9 و نيم تريليون دلار ضرر و از دست رفتن 16 ميليون شغل منجر ميشود. اين تغييرات در سياست امريكا نسبت به اروپا شوك بزرگي بود تا اتحاديه اروپا در پي تعيين استراتژي جديد در واكنش به امريكا برآيد. استراتژي كه به نظر با اتكا بر سه اصل كليدي بنا خواهد شد:
اول: آنچه كشورهاي اروپايي چه به صورت رسمي و چه به صورت غيررسمي به آن اذعان دارند اين است كه اوكراين به عنوان خط مقدم دفاع از اروپا بايد به پايگاه مقاومت براي اين قاره چه با ادامه جنگ و چه با آتش بس تبديل شود در اين ميان انگلستان و فرانسه در حال رايزني براي سر و سامان دادن به طرحي هستند كه مراحل بعدي حمايتهاي چند مرحلهاي از لحاظ ديپلماتيك و نظامي براي تقويت اوكراين در نظر گرفته شود. هرچند ارزيابي از پيشرفت صلح بين روسيه و اوكراين در غياب كشورهاي اروپايي كمي زود است اما طرح همين قالب بهانهاي شده براي همكاري كشورهاي اروپايي بهرغم عدم انسجام لازم در بين آنها. انگليس و فرانسه دو كشور مهم اروپايي نيز به لطف تغيير سياست امريكا در خصوص امنيت و دفاع در اتحاديه اروپا به تفاهم رسيده و اختلافات 10 ساله بر سر شيلات و مهاجرت كه از بريگزيت به جا مانده بود را تلطيف کردهاند و تصميم به رايزني با دو كشوري گرفتند كه مرزهاي مشترك زميني و آبي با اوكراين و روسيه داشته و ميتوانند نقش مهمي از منظر لجستيك و پشتيباني داشته باشند. آلمان و لهستان دو كشوري هستند كه نقش مهمي را در خصوص حمايت از اوكراين به عهده خواهند گرفت. همزمان با همكاري ترویيكاي اروپا، نهادهاي اتحاديه اروپا، به ويژه كميسيون اروپا ميتوانند با بسيج منابع مالي و مديريت معاملات پيچيده داخلي، نقشهاي حمايتي ايفا كنند حتي اگر اختلافات بين كشورهاي اروپايي همچنان مانع ايجاد اجماع در شوراي اروپا شود. در مورد اوكراين، اتحاديه اروپا توانسته است با 26 عضو به توافق برسد، در حالي كه مجارستان همچنان مانع اجماع ميشود و تهديد ميكند كه جلوي تصميمات قريبالوقوع در مورد تحريمهاي بيشتر عليه روسيه يا ساير اقدامات براي حمايت از اوكراين را خواهد گرفت.
دوم، وقتي عقبنشيني ترامپ از ياري مستقيم اوكراين رنگ حقيقت به خود گرفت نياز كشورهاي اروپايي به افزايش هزينههاي دفاعي خود كه مدتها به تعويق افتاده بود و بحث آزاد در مورد پذيرش مسووليت دفاع و بازدارندگي ارضي به طرز بيسابقهاي در دستور كار قرار گرفت و البته اجرايي هم شد كه بعد از جنگ جهاني دوم بيسابقه بود. دولتها اقدامات شديدي را براي افزايش هزينههاي دفاعي انجام دادهاند، به طور مثال چرخش آلمان درخصوص بدهي عمومي كشورهاي عضو به عنوان قابل توجهترين شاهد بر شكستن تابوها قابل توجه است همه اين موارد را بايد در كنار تصميمات ملي در مورد چگونگي افزايش هزينههاي دفاعي به بيش از 3 درصد از توليد ناخالص داخلي (چه از طريق ماليات، كاهش يا بدهي) و ارائه چندين طرح اعلام شده براي رو نشدن سياستهاي هدف و همزمان ترسيم طرحهاي ديگري براي بررسي اين موضوع كه چگونه اتحاديه اروپا ميتواند در اين تلاشها و با حداقل اختلاف بين اعضا مشاركت كند.
گذشته از تأمين مالي امنيت اروپا، پيچيدگيهاي هماهنگي بين ناتو، اعضاي آن و اتحاديه اروپا يك مانع بزرگ به شمار ميآيد. اما چالش واقعي غلبه بر چندپارگي موجود در صنعت دفاعي و تداركات است. صرف هزينه به تنهايي اروپا را در دفاع از خود توانمندتر نميكند. نكتهاي كه با تفاهم به پرداخت مبالغ تسليحاتي تامين شونده از سوي امريكا كمي تلطيف ميشود اما اين موضع فقط در مقطع كوتاهي كارگر خواهد افتاد. از نظر سياسي، براي تضمين حمايت عمومي از مسلح كردن مجدد اروپا و جبران هزينههاي اجتنابناپذير، تلاشهاي دفاعي بايد بخشي از يك استراتژي گستردهتر نوآوري اقتصادي و فناوري باشد در سطح اتحاديه اروپا، دستورالعملها در توصيههاي اخير در مورد رقابتپذيري، بهرهوري و نوآوري فناوري به صورت جدي در فاز اجرايي است. در واقع، ۱۰۰ روز اول ترامپ، اتحاديه اروپا را تحت فشار قرار داد تا به پروژههايي كه سالهاست در حال انجام است، شتاب بيشتري بدهد. پيوند دادن اين اهداف با گسترش اتحاديه اروپا براي شامل كردن اوكراين، مولداوي و بالكان غربي، چشمانداز جديدي را براي ارتقاي بازار واحد ايجاد ميكند. گسترش اتحاديه اروپا و تعميق روابط با ساير كشورهاي اروپايي مانند بريتانيا، سويیس و نروژ ميتواند با چندپارگي كه رقابت قدرتهاي بزرگ و اختلال سياسي در داخل به اين قاره تحميل ميكند، مقابله كند. سومين و آخرين عنصر سازنده واكنش اروپا، تمايل تازه به تعامل جهاني به عنوان وسيلهاي براي تنوع بخشيدن به اقتصاد و روابط سياسي اتحاديه اروپا است. رگبار تعرفههاي اعمال شده توسط ايالات متحده، پروتكلهاي همكاري زيادي را براي پيگيري معاملات تجارت آزاد با طيف وسيعي از شركا در سراسر جهان برانگيخته است. در ماه فوريه، پس از دو دهه مذاكرات راكد، اتحاديه اروپا و هند يكديگر را مجددا بازيافتند و توافق كردند كه تا پايان سال 2025 يك توافقنامه تجارت آزاد را نهايي كنند. اتحاديه اروپا و مركوسور يك توافقنامه تجاري جديد را نهايي كردند و فرصتهاي جديدي با امارات متحده عربي، مالزي، قطر، فيليپين و حتي چين در حال بررسي است. اتحاديه اروپا ميتواند به عنوان يك گروه در يك شبكه تجارت و همكاري جهاني، جايگزيني باشد بر يكجانبه گرايي ايالات متحده. ناگفته نماند كه حفظ اراده و منابع سياسي براي دستيابي به اين اهداف دشوار است. هزينههاي اقتصادي و اجتماعي، گذار امنيتي و اقتصادي در داخل كشورها به چالشهاي سياسي در بستري ناپايدار تبديل خواهد شد كه در آن تعداد كمي از دولتها از حمايت گسترده مردمي برخوردارند، اگر چه اتحاديه اروپا در حال حاضر از نظرسنجيهاي مثبت افكار عمومي برخوردار است اما بايد توجه داشت احتمالا اين يك جنبه مثبت از تأثير ترامپ است و نه چيزي فراتر! اما اين چرخش امنيتي سريع اتحاديه اروپا به قيمت استفاده عيان از قدرت نرم و با هزينههاي اعتباري در داخل و خارج از كشور تمام خواهد شد. آمادهسازي اقتصاد هر كشور براي اختلال ژئوپليتيكي مستلزم عبور از موانع دلهرهآور و انتخابهايي دشوار است چرا كه آسيبپذيري اروپا در برابر رقابت قدرتهاي بزرگ با نيروهاي سياسي مخربي كه ديدگاههاي جهاني ترامپ را پذيرفتهاند، تشديد ميشود. اگر واشنگتن در موضع فعلي اروپايي خود تجديدنظر كند، نوستالژي فراآتلانتيك ميتواند تلاش جمعي كشورها را كند نموده، زرادخانه سياست را به شكست واداشته و نتايج ممكن است مورد پسند همه اعضا نباشد. با اين حال، مسير تغيير ترسيم شده است و پتانسيل تحولآفريني قابل لمس است نه فقط براي قاره اروپا، بلكه براي نظمدهي مجدد جهاني روابط بينالملل پس از امريكا. تمامي اين استراتژيها درصدد محك خوردن در قبال ديدار اين هفته طرفين در اروپاست، آيا استراتژيهاي جديد اتحاديه اروپا امريكا را به مصالحه اقتصادي در پشت پرده وا ميدارد؟