ادامه از صفحه اول
از فرمانده شهيد «غلامعلي رشيد» چه ميتوان گفت؟
روشن نيست تا چه اندازه با آنچه درباره تفكر و شخصيت كمنظير يك «فرمانده» ارشد و با تجربه نظامي ميتوان گفت، مطابقت و همخواني داشته و امكانپذير باشد، بنابراين جز بهت و حيرت از نحوه شهادت و توصيف فراق جانسوز و غمانگيز وي و محروميت از همنشيني و همسخني با مرد اخلاق، تفكر و تدبير كه گذشت زمان نه تنها از آن نخواهد كاست، بلكه افزونتر خواهد شد، چه ميتوان گفت؟ در عين حال 40 روز پس از شهادت ايشان و براي تسلي دلهاي نگران و اندوهگين، به برخي از مشخصههايي ميتوان اشاره كرد كه بيش از آنكه وجه «تمايز» فرمانده شهيد را به عنوان يك ضرورت، آشكار و تفسير كند، بر وجه «تشابه» با ساير فرماندهان شهيد استوار است. سپهبد شهيد غلامعلي رشيد در زمان جنگ با عراق يكي از اعضاي حلقه راهبردي پنج نفره جنگ در سپاه بود كه از آن پنج نفر، دو تن شهيد و سه تن ديگر باقي ماندهاند. اما پس از جنگ به دليل مسووليت جانشيني رييس ستاد كل نيروهاي مسلح و بعدها فرماندهي قرارگاه مركزي خاتم الانبيا(ص) در راس حلقهاي قرار داشت كه در طراحي شالوده و ساختار قدرت دفاعي و تهاجمي ج.ا.ايران در سه دهه گذشته، نقش اساسي داشتند كه اكثر آنها در تهاجم اوليه اسراييل، در سحرگاه روز جمعه 23 خرداد 1404 و با هدف خنثيسازي راس فرماندهي نيروهاي مسلح در جنگ، همراه با ساير فرماندهان عضو اين حلقه راهبردي به شهادت رسيدند. در عين حال آنچه رشيد عزيز را دوست داشتني و از ساير عزيزان متمايز و امكان فرماندهي وي بر اذهان و اقناعسازي آنها را فراهم ميكرد، به نظرم برخورداري از قدرت ذهني در تصويرسازي از جغرافياي منطقه نبرد، شناخت تجهيزات و ساختار نيروهاي قابل بهكارگيري در صحنه و در نتيجه توانمندي خاص وي در طراحي مانور عمليات، همراه با ترسيم وضعيتهاي مختلف در زمان و مكان بود. در واقع شهيد رشيد از توانمندي شناخت و تركيب مولفههاي قدرت و استفاده از نيروها براي تامين اهداف نظامي، در موقعيت و وضعيتهاي مختلف عملياتي برخوردار بود. به نظرم اين توانمنديها ريشه در عوامل مختلفي داشت كه به برخي از موارد آن ميتوان اشاره كرد:
1) پيگيري مستمر اطلاعات و ارزيابي از تحولات در حوزههاي سياسي، نظامي و امنيتي
2) برخورداري از مطالعات بسيار وسيع تاريخي، سياسي و ديني
3) شناخت ظرفيت افراد و آمادگي براي شنيدن نظرات مختلف و بهكارگيري آنها
4) قدرت بالاي ذهني براي انتظامبخشي به موضوعات مختلف و ارائه آن
5) اهتمام به تفكر و تأمل دائمي درباره وضعيتها و احتمالات مختلف در آينده
و برخي عوامل ديگر كه بايد جداگانه براي شناسايي برجستگيها و كاستيهاي آن تلاش كرد.
اقتصاد؛ زير فشار تعطيلات ناخواسته
تجارت داخلي نيز از اين تعطيلات آسيب ديده است. كمبود گاز و برق، كارخانهها را به استفاده از سوختهاي گرانقيمت مانند مازوت واداشته كه هزينههاي توليد را تا ۳۵درصد افزايش داده است. در زمستان، كارخانههاي سيمان توليد خود را ۴۰درصد كاهش دادند كه قيمت سيمان را ۲۰درصد بالا برد و پروژههاي عمراني را تا ۳۰درصد به تاخير انداخت. توقف توليد در صنايع بالادستي مانند پتروشيمي، تامين مواد اوليه براي صنايع پاييندستي مثل پلاستيك را مختل كرد و توليد اين بخشها را ۱۵درصد كاهش داد. اين اختلالها، با بالا بردن هزينهها، تورم را به حدود ۴۵درصد رسانده و چرخه اقتصادي را كند كرد.
در حوزه تجارت خارجي، تعطيلات توانايي ايران براي انجام تعهدات صادراتي را تضعيف كرده است. ناتواني در تامين گاز صادراتي تعهد شده به كشورهايي مثل تركيه و عراق، صادرات گاز را ۳۰درصد كاهش داد و ۲ميليارد دلار از درآمد ارزي كشور كاست. در بخش پتروشيمي، توقف واحدهايي مانند پتروشيمي بندر امام، صادرات را ۱۲درصد كاهش داد، يعني ۳.۵ميليارد دلار زيان ارزي. اين كاهش درآمد، ارزش ريال را ۱۰درصد در برابر دلار تضعيف كرد و فشار بر تراز پرداختها را بيشتر كرد. ضعف در ديپلماسي انرژي نيز ايران را از بازارهاي منطقهاي عقب رانده و فرصتها را به رقبايي مثل قطر واگذار كرده است.
اشتغال و معيشت خانوارها نيز ضربه خورده است. حدود ۱۵ ميليون نفر، يعني ۶۰درصد نيروي كار ايران، در بخش غيررسمي مشغولند. در ۱۰ ماه گذشته، تعطيليها درآمد كارگران روزمزد در بخشهايي مثل ساختوساز را تا ۴۰درصد كاهش داد. در بخش ساختوساز، كه ۱۲درصد اشتغال كشور را تامين ميكند، فعاليت پروژهها ۳۰درصد افت كرد و ۵۰۰,۰۰۰ كارگر روزمزد درآمدشان كم شد. بنگاههاي كوچك و متوسط، كه ۸۰درصد اشتغال ايران را تشكيل ميدهند، با كاهش ۲۵درصدي فعاليت، ۱,۲ميليون نفر را به بيكاري موقت كشاندند. اين وضعيت، تقاضاي مصرفي خانوارها را ۱۵درصد كاهش داد و رشد اقتصادي را به زير يك درصد در سال ۱۴۰۴ ميرساند.
آموزش و سرمايه انساني نيز قرباني اين تعطيلات شدهاند. در سال تحصيلي ۱۴۰۳-۱۴۰۴، مدارس در شهرهايي مثل تهران و اصفهان بيش از ۴۵ روز تعطيلي اجباري داشتند. زيرساختهاي ضعيف آموزش آنلاين و قطعي روزانه ۴ ساعته برق و اينترنت، يادگيري غيرحضوري را بياثر كرد. عملكرد تحصيلي دانشآموزان شهري ۲۰درصد افت كرد و بهرهوري آموزشي دانشگاهها ۱۵درصد كاهش يافت. اين وضعيت، سرخوردگي دانشجويان را افزايش داده و مهاجرت نخبگان را شدت بخشيده است؛ در سال ۱۴۰۳، حدود ۸۰,۰۰۰ متخصص و دانشجو (۴درصد نيروي كار متخصص) از ايران مهاجرت كردند كه توسعه بلندمدت را به خطر مياندازد. آلودگي هوا، ناشي از استفاده از مازوت، هزينههاي سنگيني تحميل كرده است. گزارشهاي سازمان حفاظت محيطزيست نشان ميدهد آلودگي هوا در سال ۱۴۰۳، ۲۶,۰۰۰ مرگ زودرس و ۱۱.۵ ميليارد دلار زيان اقتصادي به دنبال داشت، شامل ۵ ميليارد دلار هزينههاي درماني و ۴ ميليارد دلار كاهش بهرهوري. تعطيليهاي ناشي از آلودگي، مانند آنچه در تهران رخ داد، فعاليت اقتصادي را ۱۰درصد كاهش داد و روزانه ۱,۵۰۰ ميليارد تومان زيان به بار آورد.
اعتماد عمومي نيز آسيب ديده است. بررسي شبكههاي اجتماعي در سال ۱۴۰۴ نشان ميدهد ۷۰درصد پستها نارضايتي از مديريت بحران را منعكس ميكنند كه سرمايه اجتماعي را ۲۰درصد كاهش داده است. اين بياعتمادي، جذب سرمايهگذاري را دشوار كرده و اثرات تحريمها را شديدتر كرده است. ريشه اين بحران در ناترازي انرژي (كسري ۳۰۰ ميليون مترمكعبي گاز و ۱۸,۰۰۰ مگاواتي برق)، مصرف غيربهينه به دليل يارانههاي سنگين، كاهش ۳۰درصدي بارندگيها و ضعف ديپلماسي انرژي است. براي برونرفت، بايد زيرساختهاي انرژي با سرمايهگذاري ۱۰ ميليارد دلاري نوسازي شوند، ۶۰,۰۰۰ مگاوات انرژي خورشيدي توسعه يابد، يارانههاي سوخت اصلاح شوند، ديپلماسي انرژي تقويت شود و تعطيلات برنامهريزيشده مديريت شوند. بدون اين اقدامات، تعطيلات اجباري اقتصاد را فلج و آينده توسعه ايران را تهديد ميكنند.
رييس سازمان ملي كارآفريني ايران