آزمون بزرگ براي ديپلماسي ايران پس از جنگ 12روزه
فريدون مجلسي
واقعيت آن است كه ايرانيان هنوز به دليل جنگ ۱۲روزه و خساراتي كه وارد شد، خشمگين هستند و به خود نيامدهاند. بسياري از مردم نگران عواقب اقدامات تحريككننده برخي از جريانات تندروي داخلي هستند كه ناخواسته ممكن است منجر به تهديد امنيت ملي كشورمان شود. تحولات بعد از حمله ۷ اكتبر 2023 و خروج تهران و تلآويو از منطقه خاكستري و انجام عمليات وعده صادق ۱ و ۲ اين گزاره كه معادلات ژئوپليتيكي منطقه در حال ورود به عرصه جديدي است را تقويت كرد و بر آن صحه گذاشت. در اين ميان اولتيماتومهاي مكرر و ادعايي امريكا مبني بر كشاندن ايران به پشت ميز مذاكره شرايط را نيز سختتر كرد. با اين حال حمله گستاخانه و تجاوزكارانه اسراييل به ايران خشم مردم ايران را افزايش داد. هرچند تجاوز امريكا به تاسيسات هستهاي كشورمان با توجه به اولتيماتومها و هشدارهاي ادعايي واشنگتن به تهران درباره توقف غنيسازي سناريويي احتمالي قلمداد ميشد و تحققش محتمل بود،از همين رو ميتوان گفت امروز آن ديوار شرم و بردباري كه از يك ابرقدرت انتظار ميرفت شكسته شد. اكنون اما موج آغازين آن تكانه، اندكي التيام يافته اما هنوز عبارات خشمگينانه و احساسي از دوطرف منازعه شنيده ميشود.
ايران همچنان سرسختانه و قاطعانه بر مواضع خود مبني بر حق غنيسازي تاكيد دارد و امريكا نيز ضمن تكرار هشدار خود در باب اينكه هرگز به جمهوري اسلامي اجازه دستيابي به سلاح اتمي را نخواهد داد، همچنان ادعا ميكند كه در صورت تكرار غنيسازي بار ديگر تاسيسات هستهاي كشورمان را بمباران خواهد كرد. با اين همه اگر قرار به تكرار مواضع دو طرف باشد، تكرار واكنشها نيز محتمل، اين گزاره از اين منظر مهم است كه آزموده را نيازماييم! در اين ميان صرفا زمان حمله ادعايي بعدي مشخص نيست، اينكه همزمان با تاكيد تهران بر حق غنيسازي خود فرصتي ايجاد ميشود و تلآويو و واشنگتن به بهانه پيشرفت برنامه هستهاي كشورمان تاسيسات ايران را هدف قرار خواهند داد، لذا منطق و عقلانيت حكم ميكند كه در شرايط دشوار اقتصادي، در شرايطي كه كمبودها و مشكلات شهري و تنهايي استراتژيك نيز به چالشها اضافه شده، از تكرار جنگ بيفرجام اجتناب شود، بنابراين به نظر ميرسد راهي غير از مذاكره باقي نمانده است. با اين همه مذاكره در مقطع كنوني مانند دورههاي پيشين نخواهد بود، بلكه فرآيند مذاكره پس از جنگ و خسارات وارده بسيار حساس خواهد بود. اگرچه امريكا خواهان توقف مطلق غنيسازي اورانيوم توسط ايران است، اما تهران در مذاكره شايد بتواند با ايجاد اعتمادسازي در اين زمينه، حق غنيسازي صلحآميز را زيرنظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تاييد برساند، خصوصا اگر براي انجام آن توافقي جمعي نسبت به تشكيل يك كنسرسيوم بينالمللي در ايران حاصل شود. در همين راستا و در صورت تحقق چنين فرضيهاي تا حدودي چشمانداز مذاكره را اميدبخش و بهعبارتي جنگگريز و همزمان راهگشاي رفع تحريمها ميدانم؛ گزاره و ابتكار عملي كه ما را به قافله رو به پيشرفت جهاني بازميگرداند، زيرا سناريوي دوم يعني جنگ به معني انهدام است. فرض سوم اما منجمد شدن در شرايط كنوني و حفظ وضع موجود است كه هم خطرناك است و هم معادل زندگي نوميدانه در اقتصادي نابارور. اخيرا هشدارهايي توسط مقامات رسمي كشورمان داده شده كه نشان از پيچيدهتر شدن اوضاع در صورت توسل كشورهاي اروپايي به مكانيسم ماشه است. اين پيچيدگي احتمالا نتيجه واكنش تهران به كنش مخرب اروپاييها و بازگرداندن تحريمها عليه ايران است. پس از بمباران سايتهاي هستهاي گزارشهايي ادعايي درباره اينكه ۴۰۰ كيلوگرم اورانيوم غنيسازي شده پيش از حملات امريكا همچنان دراختيار ايران است، منتشر شد. همزمان گفته ميشود كه آسيب وارده به تاسيسات اندك بوده و پس از تعمير بخشهاي آسيبديده غنيسازي ازسر گرفته خواهد شد، اما مقامات ايراني در موضعگيري تازه خود صراحتا اعلام كردند كه آسيب به تاسيسات هستهاي كشورمان جدي بوده است. همزمان كشورهاي غربي ادعا كردند مواد غنيشده در دل كوه مدفون شده است. در اين ميان با نزديك شدن به پايان ضربالاجل مكانيسم ماشه، مواضع اروپاييها نيز تندتر شده است. مقامات ايراني اما با استناد به مفاد توافق برجام، استفاده سه كشور اروپايي از اسنپبك را غيرقانوني تلقي كردند. به گفته تهران، ايران پس از خروج امريكا از برجام اجراي تعهدات برجامي را بر خود لازم ندانسته و رعايت محدوديتهاي تعريف شده در اين توافق را بر خود لازم ندانسته است. حال نيز ايران براي آغاز دور جديد مذاكرات با واشنگتن، پيششرطهايي را اعلام كرده است ازجمله پرداخت غرامت ناشي از حمله غيرقانوني به كشورمان؛ پيششرطي كه گاهي بدين شكل تعبير شده كه ايران خود را بينياز به مذاكره در شرايط پرتهديد و بياعتمادي ميداند، اما حقيقت آن است كه هشدار تروييكاي اروپايي مبني بر توسل به ماشه همزمان با تشديد فشارها ازسوي واشنگتن، چندين سال است كه آغاز شده؛ اين گروه از بازيگران بارها خط و نشان كشيده و حتي مدعي شدهاند ايران به دنبال خريد زمان و عبور از ضربالاجل تعريف شده براي فعال شدن ماشه است؛ ادعايي كه بارها توسط مقامهاي رسمي كشورمان رد شد. اكنون اما پس از جنگ ۱۲روزه شرايط قدري متفاوت شده است. قطعنامه 2231 در آستانه منقضي شدن است. در چنين شرايطي به باور من اگر تفاهمي چندجانبه و سريع بر پايه اعتمادسازي و توافق در زمينه غنيسازي و رفع تهديد محقق نشود توسل آنان به آن مكانيسم ماشه قطعي خواهد بود.
واكنش تهران به كنش اروپا
موضعگيري در قبال تحركات مخرب غرب همواره يكي از مباني سياست خارجي جمهوري اسلامي بوده است. مثلا در برخي احكام قضايي از انگليس به عنوان دولت متخاصم نام بردهاند. تشديد تنشها ميان ايران و اروپا بالاخص بعد از آغاز جنگ اوكراين و روسيه و اتهاماتي را كه دول غربي درباره اين موضوع عليه ايران مطرح كردند سطح روابط ميان تهران و تروييكاي اروپايي را به پايينترين حد ممكن رسانده است. حال نيز تنها اهرم اين كشورها در شرايطي كه ازسوي واشنگتن نيز به دليل جنگ اوكراين تحت فشار قرار دارند، تهديد به بازگشت تحريمها عليه ايران است. حال سوال اين است، واكنش جمهوري اسلامي ايران به چنين رويكرد مخربي چه خواهد بود؟ به باور من واكنش تهران بايد با مدارا و عقلانيت همراه باشد.هرچند كه به تعبير من بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي بعد از بمباران تاسيسات هستهاي كشورمان تقريبا فرصت حضور خود در ايران را از دست دادهاند، اما انتشار زمزمههايي از ادامه همكاري با آژانس بينالمللي انرژي اتمي حكايت از روزنهاي از اميد دارد؛ فارغ از اينكه تهران تاكيد داشته و دارد كه در چارچوب پيمان عدم اشاعه هستهاي (انپيتي) از حق غنيسازي اورانيوم برخوردار بوده و هست. حال دليل آنكه گفته ميشود اين روزنه؛ روزنهاي كوچك است به اين دليل است كه نهاد پادماني ماموريت نظارت بر صحت عملكرد فعاليتهاي هستهاي كشورها را برعهده دارد، اما به نظر ميرسد اگر توافقي هم ميان ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي حاصل شود نهاد پادماني نيز وظايف خود را برمبناي تصميمات شوراي حكام انجام ميدهد. شوراي حكام نيز تابع جو عمومي و جانبدارانه قدرتهاي بينالمللي نسبت به جمهوري اسلامي است، لذا چندان نميتوان انتظار تحول چشمگيري را حتي در صورت ادامه همكاري با آژانس بينالمللي انرژي اتمي در راستاي كاسته شدن از سطح تنشها داشت.
درنهايت اما بايد گفت جنگ دوازده روزه ميان ايران با امريكا و اسراييل و البته ضربات متقابلي كه ايران به دشمن وارد كرد آلام مردم صلحدوست ايران را حل نميكند. براي مردم ايران پرهيز از وقوع جنگ مهم است. تقابل نظامي و تجاوز آشكار به ايران اين نكته را آشكار كرد كه اسراييل و امريكا جبههاي واحد هستند، از همين رو امروز بيش از هر زمان ديگري به عقلانيت براي پرهيز از ورود به جنگي ديگر نياز داريم. در مقطع كنوني حفظ زيرساختهاي صنعتي و اقتصادي و همزمان گشودن مسيرهايي براي شكوفايي توسعه، بر هر تصميم ديگري اولويت دارد. نميتوان به مقولههايي چون دوگانه غلط جنگ يا مذاكره نگاهي حيثيتي فردي و شخصي و شعاري داشت. مسووليت بقا و تامين بهزيستي جامعه نياز به شهامت و پذيرش شرايطي دارد ، اما در هر حال صلح و آسايش ملت بهايي دارد كه بايد پرداخت شود. ايران ثروتمند است و با رفع تحريم و بازگشت به عرصه بينالمللي و آرامش و رفع التهاب و تنش، ميتواند اعتبار جهاني خود را بازيابد و در سايه قدرت علمي و اقتصادي و صنعتي از توان دفاعي مطمئن و قابل پشتيباني بهرهمند باشد.
ديپلماتپيشين و كارشناس مسائل بينالملل