به سگ ميگويد بگير به گرگ ميگويد بدو!
محمد ملاكي
امريكا در مناقشه اسراييل و فلسطين، بارها نشان داده كه منافع راهبردي و ائتلافهايش را بر اصول كلي ترجيح ميدهد. اين رويكرد، كه در ظاهر با حمايت از صلح و ثبات همراه است، در عمل با دادن چراغ سبز به اقدامات اسراييل، حتي در مواردي كه مغاير با قوانين بينالمللي تلقي ميشود، تعريف ميشود. حمله اسراييل به مراكز حساس در منطقه، چه در غزه و سوريه و چه فراتر از آن در ايران و اكنون هم در قطر، همواره با واكنشهاي متفاوتي از سوي بازيگران منطقهاي و بينالمللي روبهرو بوده است. اما در مورد اخير، كه بهطور خاص به نقش قطر و پنهان ماندن رهبران حماس از گزند حملات تلآويو اشاره دارد، يك لايه تحليلي جديد به وجود ميآيد. كه: چرا امريكا، با وجود اينكه اسراييل را متحد اصلي خود در منطقه ميداند، اما ظاهرا در مقاطعي، منافع ساير متحدان خود، مانند قطر را نيز لحاظ ميكند؟ اين احتمال كه امريكا به قطر، به عنوان كشوري كه نقش ميانجي را ايفا ميكند و ميزبان برخي از دفاتر سياسي حماس است، از وقوع حمله قريبالوقوع اسراييل اطلاع داده باشد، بسيار محتمل به نظر ميرسد. چنين اقدامي، ميتواند تلاشي از سوي واشنگتن براي مديريت بحران و جلوگيري از تنشهاي غيرضروري با يكي از شركاي كليدي خود در منطقه باشد. در اين سناريو، امريكا به اسراييل اجازه «گرفتن » و اقدام نظامي را ميدهد، اما با دادن «خبر » به قطر (متحدي كه منافعش بايد حفظ شود)، از بروز يك فاجعه ديپلماتيك و تلفات احتمالي در ميان رهبران حماس كه ميتوانستند در آينده نقش واسطه را ايفا كنند، جلوگيري ميكند. در عين حال، اين پيام را به حماس ميدهد كه در موقعيت ضعف قرار دارد و بايد «بدود » و خود را پنهان كند. اين رويكرد، نمونهاي بارز از بازي پيچيده امريكا در خاورميانه است؛ جايي كه حفظ ائتلافها، مديريت بحرانها و پيشبرد منافع ملي، بر هر چيز ديگري اولويت دارد. قطر با حفظ روابط با طرفين درگير، و امريكا با اتخاذ رويكردي حسابشده، سعي در كنترل پيامدها دارند، در حالي كه اسراييل همچنان بر اجراي سياستهاي امنيتي خود اصرار ميورزد و رهبران حماس در تلاش براي بقا و ادامه مقاومت، در سايهها حركت ميكنند. اين وضعيت، پيچيدگي و چندلايگي سياست خارجي در منطقه را بيش از پيش آشكار ميسازد.
پژوهشگر و تحليلگر مسائل خاورميانه