تخريب نهاد سلامت!

رييس سازمان نظام پزشكي در گفت‌وگويي، واقعيت سياست‌هاي ضدعلم نهاد تصميم‌گير را عليه نظام بهداشت و سلامت كشور نشان مي‌دهد. اهميت موضوع اين است كه ايشان از پزشكان جريان اصولگرايي است. وي به صورت تمثيلي نامعادله‌اي را چنين مطرح مي‌كند كه ۴۲ برابر ۳ شده است! كاري كه از سال ۱۳۵۸ تا ۱۴۰۰ يعني ۴۲ سال در يك روند طبيعي و علمي و مدبرانه و‌ در اوج وضعيت اقتصادي انجام شد و ظرفيت پذيرش رشته پزشكي را از حدود هزار به ۸ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ و تعداد دانشكده‌هاي پزشكي از ۹ مورد به بيش از ۵۰ دانشكده رسانده شده. همزمان اعضاي هيات علمي، تعداد تخت‌ها و بيمارستان‌ها و ساير تجهيزات لازم براي آموزش پزشك نيز اضافه شدند. ولي اكنون در سه سال اخير، به اندازه ۴۲ سال قبل به ظرفيت‌ها اضافه شده است اين كار را دبيرخانه علم و فناوري شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال ۱۴۰۰ انجام داد. البته مصوب بود كه سالي 5 هزار افزايش بدهند ولي به سالي 2 هزار نفر قناعت كردند! و اگر آن مصوبه اجرا مي‌شد، الان بايد 28 هزار دانشجوي پزشكي مي‌پذيرفتيم. بنابراين ما در طي ۳ سال به اندازه ۴۳ سال ظرفيت پذيرش دانشجو را افزايش داديم. آيا به اندازه ۴۳ سال، كلاس، استاد، خوابگاه، آزمايشگاه بيوشيمي، اتاق تشريح و... اضافه كرده‌اند؟ به هيچ‌وجه. از سوي ديگر همين امسال ۳۰ درصد ظرفيت دستياران تخصصي ما خالي مانده است. در برخي از رشته‌ها ۹۰ درصد خالي مانده. در رشته عفوني ۸۵ درصد خالي مانده. چگونه است كه اين ظرفيت رشته‌هاي تخصصي كه هم نياز آن را داريم و هم امكانات آن را داريم، ولي خالي مانده و كسي براي حل آن تحريك نمي‌شود؟ ولي از سوي ديگر ظرفيت پزشكي عمومي را چنين اضافه مي‌كنند؟ جمله و نتيجه‌گيري روشن دكتر رييس‌زاده اين است كه «افزايش ظرفيت رشته پزشكي با اين شيبي كه انجام شده، يك خيانت آشكار سازماندهي شده به كيفيت آموزشي پزشكي جمهوري اسلامي ايران بوده و بازي با سلامت و جان مردم است. اگر كسي غير از اين ادعا دارد، بيايد من دانشكده‌هاي پزشكي الان را به او نشان بدهم كه چگونه دانشجوي پزشكي مي‌پروراند.

اگر آن كساني كه اين كار را كردند، زن و بچه عزيز خود را دست پزشكي بدهند كه اين جوري تربيت مي‌شود، بيايند براي مردم هم همين نسخه را بپيچند. به چه حقي شما كيفيت پزشكي كشور را كه اين اندازه در دنيا ارج و قرب داشته، داريد عامدانه تخريب مي‌كنيد؟ يك خودويرانگري آگاهانه.» (پايان سخنان رييس سازمان نظام پزشكي ايران)  واقعيت اين است كه هر برداشت ديگري جز برداشت پاياني ايشان دور از عقل سليم و خيلي خوشبينانه است. زيرا هر فردي با عقل اندك هم مي‌فهمد كه نمي‌شود ظرفيت دانشگاه‌ها را بدون تمهيدات لازم افزايش داد. مثل اين است كه بخواهند به جاي ۵۰ نفر، ۱۰۰ نفر را جابه‌جا كنند، ولي تعداد اتوبوس را از ۱ به ۲ افزايش ندهند. روشن است كه تلنبار كردن ۱۰۰ نفر در يك اتوبوس فاجعه‌بار خواهد بود، و اگر قرار باشد، چند هزار كيلومتر با آن سفر كنند، قطعا جنازه آنان به مقصد خواهد رسيد. پس در غيرعقلاني بودن اين تصميم شكي نيست. فقط چند سوال باقي مي‌ماند؛ يكي اينكه چگونه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي حتي يك نفر نبود كه اين بديهيات را اندكي توضيح بدهد؟ اين يكي از فاجعه‌بارترين مصوبات دولت آقاي رييسي است. مهم‌تر از آن چرا نسبت به اعتراضات منطقي پزشكان و دانشگاهيان توجه نكردند؟ چرا آقاي پزشكيان كه اين مساله بديهي را مي‌داند كوششي براي تغيير اين سياست فاجعه‌بار نكرده است؟ اگر مي‌توان در عرض ۴ سال ظرفيت را دو برابر كرد چرا چهار برابر و ده برابر نكرديد؟ خب اصلا چرا يك ميليون نفر را پذيرش نمي‌كنيد؟ اين واقعيت سياستگذاري و تصميم‌گيري در ايران و نزد جناح تندرو است. ديروز كسي تصوير اين جمله را در يك كانال با خط و امضاي يك تندرو گذاشته بود كه: «ايالات متحده در ۱۰ سال آينده، تجزيه شده و به چند كشور مستقل تبديل خواهد شد. چه بسا برخي ايالات زودتر از اين موعد هم تجزيه شوند.» نام و امضاي آن نويسنده 17/۱/89. يا يكي هم گفته بود كه هواپيماي ب-۲ قارقارك است! و ده‌ها از اين مثال‌ها مي‌توان گفت. البته كه اين حرف‌ها پرت و پلا است ولي در برابر تصميم دو برابر كردن ظرفيت رشته‌هاي پزشكي خطر چنداني ندارند، ولي جاي تعجب است كه افكار عمومي به آن جملات و گزاره‌هاي نابخردانه و سخيف حساس است، ولي به اين اقدام ويرانگر و تخريبي كه يكي از مهم‌ترين نهادهاي كشور يعني نهاد سلامت را نشانه رفته است، توجه چنداني نمي‌شود. افزايش ظرفيت بدون تأمين امكانات فقط يك وجه تخريب اين نهاد است، وجه ديگر آن سهميه‌ها است كه در اين مورد جداگانه خواهم نوشت كه چگونه پزشكي و علم را در ايران به ابتذال خواهند كشاند.