فرشيد حاجيان
نمايشنامه «تهران:۱۲» به نويسندگي بابك پرهام و كارگرداني امير شفيعي از ۱۳ مهر بر صحنه تئاتر نوفللوشاتو است. در اين نمايش سمن قناد و نكيسا عقبايي كه عضو گروه نمايشي ريرا محسوب ميشوند حضور دارند، ديگر بازيگران شامل ميلاد فرجزاده، امير شمس، وحيد حبيبيان، هدا اساسي، محمد فتاحي و ترانه محمدي هستند. بابك پرهام متولد 1358 تهران، نويسنده، مترجم و منتقد سينما، تئاتر و ادبيات است. تاكنون كتاب و مقالاتي از او چاپ شده و نقدهايي در مجلات كارنامه، تجربه و روزنامههاي معتبر منتشر كرده است. اين نمايشنامه پنجمين نمايشنامه بابك پرهام است كه روي صحنه ميرود. پرهام تاكنون سه نمايش سالومه، «فلسفه شيء تٌفي» و «تمليخا» را روي صحنه برده است. به بهانه اين اجرا با بابك پرهام نويسنده اين نمايش گفتوگو كردهايم.
چرا عنوان اين نمايشنامه را «تهران:12» گذاشتيد؟
به هر حال هر متني بايد نامي داشته باشد و چون اين نمايش به تأثيرات جنگ ۱۲ روزه در ميان تعدادي از افراد طبقه متوسط جامعه ميپردازد اين نام را انتخاب كردم.
نمايشنامه «تهران:۱۲» در زمان كوتاهي پس از جنگ دوازده روزه نوشته شد، دليل نگارش اين نمايشنامه چه بوده است؟
بهطور كلي معتقدم كه هنرمند بايد نسبت به وضعيت جامعه كنشگر و پويا باشد، هر هنرمندي با ابزاري كه در اختيار دارد كنشگري خودش را نشان ميهد. براي من به عنوان يك نمايشنامهنويس هميشه اين موضوع دغدغه بوده است، در سال ۱۴۰۱ نمايشنامه سالومه را نوشتم كه درباره دختري كنشگر، انتقامجو و بيباك بود، دختري كه در برابر آنچه برايش ميآمد منفعل نبود و با شكستن قوانين توانست آنچه را حق خودش ميداند به دست آورد. نمايشي كه توسط خودم در ۱۴۰۲ كارگرداني شد و نكيسا عقبايي آن را بازي كرد و بازخورد خوبي توسط منتقدين و تماشاگران داشت. امسال هم با توجه به حادثه جنگ دوازده روزه نمايشنامهاي را نوشتم كه بازتاب آنچه من از مردم در برخورد با اين حادثه ديدم است. بازنمايي قسمتي از آنچه گرفتاريها، معضلات و دغدغه مردم از روز اول حمله تا پايان آن بود در اين نمايشنامه آمده است.
كارگرداني اين كار با امير شفيعي است، اين همكاري چگونه شكل گرفت؟
امير شفيعي كه از فارغالتحصيلان رشته تئاتر است و همكاري با افراد صاحبنامي را در كارنامه خود دارد، در چند سال اخير به عنوان راهنما و مشاور در كنار توليدات من بوده است. در اين سالها به يك همكاري و همراهي دست پيدا كردهايم كه بيش از همكاري يك گروه است.
او پيش از اين نمايشنامه كانيباليسم كه به خواست اداره نظارت و ارزشيابي به نام پودهخواران اجرا شد را از من در سالن سايه تئاتر شهر به صحنه برده است و آن تجربه خوشايند سبب شد تا زماني كه تصميم به نوشتن اين نمايشنامه گرفتم، آقاي شفيعي هم مانند هميشه با مهرباني پذيرفتند كه زحمت كارگرداني اين اثر را به عهده داشته باشند.
آيا اين نمايشنامه يك اثر سفارشي قلمداد ميشود؟
خير، همانطور كه پيش از اين عرض كردم اين نمايشنامه به مشكلات مردم عادي، همين مردمي كه هستيم ميپردازد، به خشمي كه از حمله به كشورمان در ما به وجود آمد، از نگراني براي جان خودمان و عزيزانمان، از دلواپسي فرداي نامعلوم، از نابساماني اوضاع اقتصادي و غيره، اين نمايشنامه نه تنها سفارشي نوشته نشده است كه روشنگرانه نوشته شده است.
دليل انتخاب سالن هم همين بوده است؟
عمارت نوفل لوشاتو، هميشه به عنوان يك سالن مستقل براي من قابل احترام بوده است، همينطور داود نامور به عنوان يك هنرمند كه يك سالن خصوصي را سالهاست مديريت ميكند و هميشه مورد احترام من است. او با حمايت از هنرمندان چه در قالب صاحب تماشاخانه و چه به عنوان تهيهكننده پيشتاز بوده است. من پيش از اين نيز همكاريهاي زيادي با اين سالن و شخص آقاي نامور داشتهام، اما انتخاب سالن براي اجرا به عهده كارگردان، آقاي شفيعي بود كه من هم استقبال كردم و همانطور كه اشاره كرديد يك اثر مستقل بايد در يك سالن مستقل نيز اجرا شود تا ماهيت مردمي آن حفظ شود. اين نمايش با تمام شاديها و غمهايش متعلق به مردم است و اميدوارم مردم با فرهنگمان نيز با حمايت از اين نمايش آنچه را با زحمت براي بازنمايي مشكلاتشان توليد كردهايم بپسندند.
براي نوشتن متن «تهران:12» از چه منابعي استفاده كرديد؟
اين متن از مشاهده و تجربه زيسته خود من در آن دوازده روز شكل گرفته است، متني تحقيقي نيست ولي گمان ميكنم هر مخاطبي تقريبا تجربه مشابهي را داشته است، اگر نه به عنوان يك تجربه زيسته بلكه به عنوان مشاهده در اطرافيانش آن را تجربه كرده است. اين براي خود من نيز موضوع قابل تأملي است كه حادثه مهيبي مانند جنگ در گروههاي مختلف جامعه تأثير يكساني دارد.
آيا در كارگرداني تغييراتي در متن انجام شده است؟
تغييراتي اگر بوده است مربوط به شيوه و ايده كارگرداني بوده است، اما تغييراتي نبود كه آسيبي به متن بزند و حتي شايد بتوان گفت در بهتر فهميده شدن متن نمايشنامه كمك كرده است.
آيا اين نمايشنامه هم مانند سالومه بازي زباني دارد؟
خير، اين نمايشنامه مانند سمفوني پوكههاي خالي، سترونانگي، شنا در حوض زالو و شكافتن كام ماهي، با زبان محاوره، زير خط زبان معيار نوشته شده است، نمايشنامهاي رئاليستي است و من تمام تلاشم را كردهام كه از توده مردم فاصله نگيرد. نه از نگرانيهايشان و نه از زبانشان.
فكر ميكنيد تئاتر ميتواند تاثيرگذار باشد؟
پرسش كلي و عجيبي است، تئاتر مانند ديگر هنرها ميتواند تاثيرگذار باشد، اما در چه بازهاي؟ در چه حجمي؟ چه تأثيري؟ اگر منظورتان نمايشي مانند تهران:۱۲ است بايد عرض كنم بيش از تأثيرگذاري هدف نشان دادن تأثيرپذيري هنرمندان از اتفاقات جامعه است، ممكن است افرادي گمان كنند كه تئاتر بايد بر جامعهاش تأثير بگذارد و به عنوان ابزار فرهنگي به گسترش فرهنگ خاصي بپردازد، اما من اينطور فكر نميكنم، به عقيده من با حضور فضاي مجازي و اپليكيشنهاي تصويري و دسترسي ارزان و راحت به آنها، تئاتر به عنوان يك كالاي فرهنگي در يك كلانشهري مانند تهران نميتواند آنطور كه آن افراد گمان ميكنند تاثيرگذار باشد، فقط بايد به عنوان يك واكنش فرهنگي نسبت به اوضاع جامعه به آن نگاه كرد.
آيا با وضعيت فعلي تئاتر و هزينههاي توليد، اجراي نمايشي با تعداد بازيگر حرفهاي شدني است؟
من پاسخ اين پرسش را به درستي نميدانم، اگر منظورتان همكاري با تعداد ۸ يا ۱۰ نفر بازيگر حرفهاي به جهت قرارداد مالي باشد، بايد بگويم كه اين موضوع در بين همكاران تئاتري به صورت تعاملي انجام ميشود و مانند سينما نيست، اما اگر منظورتان همكاري با تعداد بازيگراني به دليل بالا رفتن هزينههاي توليد باشد، بله هزينههاي توليد افزايش مييابد ولي بايد كار باكيفيت و قابل دفاع بر روي صحنه برود و اين هزينه دارد، حالا اينكه همه سازمانها و ادارات دولتي بودجه فرهنگي دارند ولي هيچ مقداري از آن صرف تئاتر نميشود و تمام هزينههاي توليد چنين كارهايي در مقام يك اثر هنري مستقل بر عهده كارگردان است موضوعي است كه بايد به تفصيل به آن پرداخت.