• 1404 چهارشنبه 30 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6170 -
  • 1404 چهارشنبه 30 مهر

يادداشتي در باب ضرورت بازخواني ميراث خوشنويسي ايران

خط در رهگذر طراحي: از اشرف‌الكتّاب تا امروز

حسين نوروزي

در روزگار ما كه طراحي حروف، تايپوگرافي و خط‌نگاري به ميدان انديشه و بيان بدل شده، بازخواني ميراث خوشنويسان كلاسيك تنها يك تكريم تاريخي نيست، بلكه ضرورتي است براي بازشناسي ريشه‌هاي زيبايي‌شناسي ايراني در عصر ديزاين ديجيتال. به ‌تازگي در اصفهان، بزرگداشتي براي ميرزا زين‌العابدين اصفهاني -خوشنويس بزرگ دوره قاجار و ملقب به اشرف‌الكتّاب از سوي ناصرالدين‌شاه قاجار - برگزار شد؛ اما آنچه در اين رويداد برجسته‌تر از ستايش و ذكر احوال استاد مي‌توانست باشد، بررسي نسبت خط با طراحي معاصر و ظرفيت‌هاي فراموش‌ شده آن در گرافيك ديزاين ايراني بود. متاسفانه در ميان سخنراني‌ها و مقالات ارايه ‌شده، كمتر نشاني از چنين نگاه آينده‌نگرانه‌اي ديده شد.
ميرزا زين‌العابدين اصفهاني در نيمه دوم قرن سيزدهم هجري، در ميانه بحراني‌ترين دوره تاريخ ايران، با تكيه بر خط ثلث و نسخ كوشيد تا سنت را به كمال فني و شكوه بصري برساند. آثار او در كتيبه‌نگاري، كتاب‌آرايي و سنگ‌نوشته‌ها، نمونه‌هايي از انسجام تركيب و تناسبند كه هنوز براي طراحان امروز، در حوزه حروف و گرافيك، منبع الهامند. لقب اشرف‌الكتّاب كه شاه قاجار به او بخشيد، نه تنها ستايش توان خوشنويسي او بود، بلكه بيانگر جايگاهي بود كه خط در نظام ارتباطي و فرهنگي ايران آن روز داشت؛ خط نه به مثابه تزئين، بلكه به ‌منزله ساختار زبان تصوير و معماري معنا.
اما اگر از ميرزا زين‌العابدين تا امروز مسير خط را در ايران دنبال كنيم، درمي‌يابيم كه دو جريان عمده خوشنويسي، يعني خطوط تعليق و نستعليق از يك سو و خطوط ثلث و نسخ از سوي ديگر، هر يك به سرنوشت متفاوتي دچار شده‌اند. نستعليق و شكسته، هرچند از حيث شاعرانگي، ظرافت و بيان ايراني بي‌بديلند، اما در حوزه ديزاين مدرن و حروف‌نگاري، كمتر قابليت پاسخگويي به نيازهاي ساختاري و ديجيتال امروز را دارند. اين خطوط، برخلاف ظواهر آزاد و سيالشان، از قواعد تناسبي سخت‌گيرانه و هندسه نهان‌مبنا تبعيت مي‌كنند كه انتقالشان به نظام گرافيكي ديجيتال دشوار است. در مقابل، خطوط ثلث و نسخ، به سبب ماهيت هندسي، تركيبي و ماژولار خود، ظرفيت آن را دارند كه در طراحي حروف مدرن، فونت‌سازي، پوستر و هويت بصري معاصر به‌ كار گرفته شوند.
ثلث با معماري قدرتمند و استوارش، همانند يك بناي سنگي در كالبد خط، حامل روح ساختار و ريتم است و نسخ، با انضباط و خوانايي‌اش، نزديك‌ترين ساختار به نظام نوشتاري امروز به ‌شمار مي‌آيد. اگر نگاهي به پروژه‌هاي تايپوگرافي عربي در جهان عرب بيندازيم، درمي‌يابيم كه بخش بزرگي از توسعه حروف و فونت‌هاي نوين، بر بنيان همين خطوط شكل گرفته است. در حالي كه در ايران، بسياري از پروژه‌هاي حروف‌نگاري معاصر همچنان بر مبناي زيبايي‌شناسي نستعليق بنا مي‌شوند كه گرچه ريشه در عاطفه ايراني دارد، اما از حيث ساختار گرافيكي، محدودكننده است.
اينجاست كه ميرزا زين‌العابدين اصفهاني مي‌تواند براي ما نه يك چهره تاريخي، بلكه يك منبع راهبردي باشد. او در كار خود ميان شكل، معنا و تركيب تعادلي به وجود آورده بود كه هنوز الگوي مناسبي براي گرافيك معاصر ايران است. در كتيبه‌هاي مساجد و عمارات، خط او نه صرفا تزئيني است و نه صرفا متني؛ بلكه به معناي دقيق كلمه «ديزاين» است: سامان دادن به فرم براي انتقال معنا.
در اين معنا، خوشنويسي ميرزا را مي‌توان يكي از نخستين نمونه‌هاي «ديزاين حروف» در تاريخ هنر ايراني دانست.
با اين ‌همه، جا دارد به نقيصه‌اي مهم در برگزاري اين رويداد فرهنگي اشاره كرد: بيشتر سخنراني‌ها و مقالات ارايه ‌شده در همايش بزرگداشت اشرف‌الكتّاب، به ذكر تاريخ، شاگردان و شرح زندگي استاد محدود بود و كمتر تلاشي براي پيوند دادن انديشه خوشنويسي با نيازهاي امروز در عرصه ديزاين، گرافيك و آموزش حروف‌نگاري ديده شد. اين در حالي است كه جامعه هنري ما بيش از هر زمان به چنين گفت‌وگويي نياز دارد؛ گفت‌وگويي ميان سنت خط و دانش طراحي معاصر.
در واقع، يكي از ضعف‌هاي بنيادين نظام آموزشي هنر و دانشگاه‌هاي ايران در همين نقطه نهفته است. در آموزش خوشنويسي سنتي، تمركز بر تمرين و تكرار قواعد تاريخي است؛ در حالي كه در دانشكده‌هاي گرافيك ديزاين، اغلب از آموزش عميق خط و منطق تركيب‌بندي سنتي غفلت مي‌شود. نتيجه آنكه نه خوشنويس مي‌تواند از زبان طراحي معاصر بهره گيرد و نه گرافيك ديزاينر مي‌داند چگونه از ظرفيت بي‌پايان حروف در نظام بصري خود استفاده كند.
بازگشت به ميرزا زين‌العابدين يعني بازگشت به نقطه‌اي كه در آن خط، معنا، نظم و زيبايي در يك تراز قرار داشتند. چنين بازخواني‌اي تنها با برگزاري همايش و انتشار كتاب حاصل نمي‌شود، بلكه نيازمند برنامه‌ريزي آموزشي تازه در حوزه حروف‌نگاري است؛ آموزشي كه بر اساس اصول ثلث و نسخ، به آموزش فرم، ريتم، تناسب و ساختار حروف براي كاربرد در ديزاين ديجيتال بپردازد.
دانشگاه‌ها و موسسات هنري مي‌توانند با ايجاد دوره‌هايي ميان‌رشته‌اي ميان خوشنويسي و طراحي گرافيك، پلي ميان سنت و معاصرت بسازند.
ايران، برخلاف تصور عمومي، هنوز در حوزه طراحي حروف اسلامي و فارسي جايگاه شايسته‌اي در سطح منطقه ندارد. در حالي كه طراحان عرب، ترك و مالزيايي با بهره‌گيري از قواعد ثلث و نسخ، سيستم‌هاي تايپوگرافي كارآمدي براي زبان خود ساخته‌اند، در ايران هنوز نگاه به خط، بيش از آنكه كاربردي باشد، آييني و احساسي است. اين فقدان نگاه كاربردي، بزرگ‌ترين مانع در جهاني‌ شدن گرافيك فارسي است. اگر ميرزا زين‌العابدين در عصر قاجار توانست ميان هنر دربار، دين و ديزاين بصري نوعي تعادل بيافريند، ما در روزگار خود نيازمند بازآفريني همان تعادل هستيم، البته در چارچوب فناوري، رسانه و نيازهاي بصري معاصر. شايد بهترين بزرگداشت براي او، نه تكرار نام و خاطره‌اش، بلكه ادامه دادن راه او در عرصه طراحي حروف و آموزش نسل‌هاي تازه باشد. ميرزا زين‌العابدين، اشرف‌الكتّاب اصفهاني، اگر امروز زنده بود، احتمالا در برابر نرم‌افزارهاي طراحي و قلم‌هاي ديجيتال، همان آرامش و وقاري را داشت كه در برابر قلم ني و دوات خود مي‌داشت؛ زيرا روح خط، نه در ابزار، بلكه در بينش نهفته است و شايد اين مهم‌ترين درسي است كه از او بايد گرفت: 
خط هنوز زنده است، اگر بتوانيم آن را از درون طراحي بخو انيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون