به مناسبت انتشار كتاب «فرزانه خلوت گزين»
اديب آدابدان
محسن آزموده
دو سال از درگذشت استاد ميرشمسالدين اديب سلطاني (1402-1310) ميگذرد؛ مترجم، پزشك، پژوهشگر فلسفه و منطق و زباندان برجسته ايراني. دكتر اديب سلطاني شخصيتي عجيب و بسيار خاص بود و در زمان حياتش به علت عزلت گزيني و اجتناب از حضور در محافل فرهنگي و صد البته خلق و خوي متفاوت، كمتر كسي او را ميشناخت. البته آنها كه اهل فلسفه و منطق بودند، با او به عنوان مترجمي با نثري عجيب و غريب آشنا بودند كه زبانهاي متعددي ميداند و به قول استاد علي صلحجو، ويراستار نام آشنا، يك «پاليگلات (polyglot) و به اصطلاح جوانان امروز عشقِ زبان» است تا جايي كه باز به تعبير استاد صلحجو، بعضا در «عظمت زبانداني او اغراق شده است.»
البته در مهارت و علاقهمندي استاد اديب سلطاني به زبان ترديدي نميتوان كرد. بهترين گواه اين حقيقت نيز آثاري است كه از او به جا مانده است. دكتر اديب سلطاني، مهمترين كتاب ايمانوئل كانت، فيلسوف بزرگ آلماني يعني «نقد عقل محض» را با عنوان «سنجش خرد ناب» از زبان آلماني به فارسي ترجمه كرد، كتابي كه بدون ترديد ميتوان آن را مهمترين و بزرگترين اثر فلسفي در دوران جديد و يكي از چهار-پنج كتاب بزرگ فلسفي در تمام طول تاريخ فلسفه خواند. او همچنين «رساله منطقي-فلسفي» لودويگ ويتگنشتاين، فيلسوف بزرگ اتريشي را از زبان آلماني و با مقابله با ترجمههاي انگليسي و فرانسه به فارسي ترجمه كرد، كتابي كه قطعا يكي از دو كتاب بزرگ فلسفي در سده بيستم است. در كنار اينها بايد از ترجمه استاد اديب سلطاني از كتاب ارگانون يا منطق ارسطو از زبان يوناني ياد كرد، كتابي كه يكي از دشوارترين و صد البته مهمترين آثار منطقي در تمام طول تاريخ بشري است. اديب سلطاني مترجم هملت و ريچارد سوم شكسپير از زبان انگليسي هم هست. آنها كه به مقدمه اين آثار مراجعه كردهاند، ميدانند كه دكتر اديب سلطاني، در كنار اين سه زبان، با زبانهاي متعدد ديگري چون روسي و عربي و فرانسوي و برخي زبانهاي كهن مثل پهلوي و سانسكريت هم آشنايي داشت.
تسلط بالاي استاد اديب سلطاني به زبانهاي متعدد، تنها ويژگي شگفتانگيز او نيست. نثر عجيب و انتخاب واژگان غريب از ديگر خصلتهاي منحصر به فرد او است. براي مثال او براي اصطلاح «ايده» ترجمه «مينو» را پيشنهاد كرد و براي «ترانسندنتال»، «تراگذرنده» و براي «آپريوري»، «پرتوم» و براي «ديالكتيك»، «دويچمگوييك» و براي «تراژدي»، «سوگنمايش» و... در كنار اينها بايد به علاقهمندي اين فارغالتحصيل دكتراي روانپزشكي از دانشگاه تهران و دانشجوي دكتراي روانپزشكي در اتريش به تهيه كتاب، موسيقي و نقاشي ياد كرد. استاد اديب سلطاني كتاب حجيم و سرشار از جزيياتي نوشته با عنوان «راهنماي آماده ساختن كتاب» كه در آن سير تا پياز تهيه يك كتاب را توضيح داده. او نوازنده چيرهدست ويولن و نقاشي صاحب سبك و ماهر بود.
براي آشنايي با برخي جنبههاي زندگي و كارنامه گزيدهكارانه و پربار استاد اديب سلطاني بهتر است به كتاب يادمان او با عنوان «فرزانه خلوت گزين» مراجعه كرد كه به تازگي موسسه انتشارات نگاه منتشر كرده است. اين كتاب به كوشش دكتر غلامرضا زكياني، استاد فلسفه و منطق دانشگاه علامه طباطبايي فراهم آمده است. كتاب با سخن ناشر يعني نوشته كوتاه عليرضا رييس دانا، مدير انتشارات نگاه آغاز ميشود. آقاي رييس دانا در اين يادداشت نيم صفحهاي، به سختكوشي استاد اديب سلطاني و شيفتگي او به كتاب و فرهنگ اشاره كرده است. همچنين دكتر زكياني مقدمهاي كوتاه بر كتاب نوشته و ساختار كلي آن را شرح داده است. «كتاب فرزانه خلوت گزين» از دو بخش اصلي تشكيل شده است: بخش نخست شامل مقالاتي و يادداشتهايي از برخي استادان و پژوهشگران درباره زندگي و آثار استاد اديب سلطاني است و بخش دوم مقالاتي اهدايي به او را كه در موضوعاتي تخصصي مثل فلسفه اخلاق و فلسفه اسلامي و منطق نوشته شدهاند، در بر ميگيرد.
نكته جذاب و خواندني كتاب براي خوانندگان غيرمتخصص، خاطرات و نوشتههاي استادان و پژوهشگران درباره وجوه متفاوت شخصيت و كار و زندگي استاد اديب سلطاني است. موسي اكرمي، محمدرضا بهشتي، مالك حسيني، كاوه خورابه، حميدرضا رحمانيزاده دهكردي، ابراهيم رنجبر، غلامرضا زكياني، مهدي عظيمي و علياصغر مصلح از استاداني هستند كه در نوشتههايشان ضمن پرداختن به خاطراتشان از دكتر اديب سلطاني، درباره جنبههايي از آثار و انديشهها و زندگي او نوشتهاند.
در اين ميان نوشته دكتر ممتاز اديب سلطاني، خواهر استاد اديب سلطاني با عنوان «خداحافظ ميرشمس الدين!» متني سراسر احساسي و خواندني است. دكتر ممتاز كه خود دكتراي داروسازي و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است، در اين گفتار ضمن اشاره به زندگي پربار برادرش، علاقه او به رياضيات، فلسفه، منطق و زبانشناسي، موسيقي و نقاشي و سادهزيستي و خلوتگزينياش، نظم و وقتشناسي را از فضيلتهاي برادرش خوانده و چنين گفته: «ميرشمسالدين بسيار منظم، وقتشناس و ريزبين بود... شايد رمز موفقيت او نيز در همين نكات باشد... هنگامي كه در زمانه مدرن و پرامكانات امروز، ما نداشتن و كمبود وقت را براي پيشرفت نكردن خود بهانه ميآوريم، چگونه كسي ميتواند در اتاق ساده خودش زبانهاي مختلف جهان را بدون معلم و تنها با اتكا به اراده خودش بياموزد؟ فكر ميكنم ما بايد دوباره نظم و وقتشناسي را براي خودمان معنا كنيم. روحش شاد و در آرامش باد.»