ديپلماسي امام خميني در نوفل لوشاتو (۴)
احمد مازني
نگراني امريكا از بازگشت امام
نماينده كارتر در ادامه اولين ملاقات با نماينده امام گفت: «سوليوان گزارش داده است كه سعي و كوشش براي ترتيب ملاقات بين بهشتي و سران ارتشي نتيجهاي نداده است از آيتالله خميني درخواست ميشود كه اين امر را توصيه كنند. دولت من همچنين اميدوار است كه آيتالله از هرگونه عملي كه منجر به سقوط بختيار ميشود، خودداري كنند به نظر دولت من (بروز) چنين وضعيتي (يعني سقوط بختيار) ممكن است باعث شود كه نظاميان عصباني شده و براي در دست گرفتن قدرت سريعا وارد عمل شوند.» امام خميني در پاسخ به اين نامه مجددا خطر كودتاي ارتش را كه اقدامات كمونيستها زمينهساز آن است مطرح ميكند. امامخميني همچنين در اين نامه حفظ ارتش پس از پيروزي انقلاب اسلامي و حفظ و تماميت ارضي كشور را ضروري ميداند. او به اصرار امريكا بر به تاخير انداختن سفر به ايران مشكوك است به اين بخش از نامه پاسخي نميدهد: «اول اينكه گفتهايد كه تودهايها براي برخورد مسلحانه تحريك ميكنند چه سند يا مدركي داريد كه ارايه بدهيد؟ اين تحريكات از جانب خود ارتش است. آنها به دنبال بهانه هستند. همچنين به نظر ما، يك ائتلاف اعلام نشدهاي بين ارتش و كمونيستها ديده ميشود تا اين بهانه به دست ارتش داده شود. هدف هماهنگ كمونيستها و ارتش لطمه به اعتبار جنبش اسلامي است. دوم اينكه روشن كنيد كه منظور از حركت ارتش براي محافظت از قانون اساسي چيست؟ آيا حفظ سلطنت است يا حفظ ارتش براي آينده؟ آيا نگراني آنها و هدفشان حفظ سلطنت است يا حفظ ارتش، در صورت فرض دوم مساله فرق ميكند. سوم اينكه آيا درست است كه امريكاييها تمام وسايل را ازبين ميبرند يا از كشور خارج ميسازند؟» نكته جالب در اين زمينه اين است كه امام خميني با بررسي پيام دولت امريكا و همچنين پيام دولت بختيار مبني بر درخواست تاخير در بازگشت ايشان به ايران دريافت كردند، به اين نتيجه رسيدند كه هرچه زودتر براي جلوگيري از توطئههاي احتمالي بايد به ايران بازگردند.
استراتژي امام در مورد ارتش نيز حفظ آن و پيوستن آنها به انقلاب بود؛ استراتژي گل در برابر گلوله و شعار «برادر ارتشي چرا برادر كشي» باعث شد ارتش شاهنشاهي از سلطنت جدا شود و به انقلاب ملت ايران بپيوندد. در ۲۷ دي ماه ۱۳۵۷ مطابق با ۱۷ ژانويه ۱۹۷۹ دومين پيام امريكا از طريق نماينده آنها به دكتر ابراهيم يزدي داده ميشود. در اين نامه امريكا نگراني خود را از خونريزي در ايران بيان و ميگويد كه هيچ ائتلافي بين ارتش و كمونيستها نيست و ارتش بيش از همه از كمونيستها ميترسد، نگراني خونريزيها در ايران را دارند و معتقدند كه برخورد شديد بين نظاميان و غيرنظاميان كار را سخت و غيرممكن ميكند كه يك آينده با ثبات به وجود بيايد از همه نيروهاي سياسي ميخواهد كه راه مسالمتآميز را انتخاب كنند. در ادامه اين نامه ذكر ميشود كه كساني نظير تودهايها مذهب را ولو موقتا وسيلهاي براي جمعآوري توده مردم به كار ميبرند. امريكاييها در نامه خود ميگويند كه بايد مسوولان ارتش را متقاعد سازند كه آيتالله خميني ضد تودهاي و ضد كمونيسم در ايران است و امريكا كمك ميكند كه مذاكرات بين آيتالله خميني و ارتش شروع شود، هر چند كه ضمانتي نميدهند اعتماد لازم براي يك مناظره منظم را به وجود آورند. امريكا در اين نامه با تاكيد بر فوريت چنين مذاكراتي هشدار ميدهد كه اطلاعاتي دارند مبني بر اينكه بين كارگران و دانشگاهيها تودهايها در حال رشد هستند كه ميتواند تحولات مرحله انتقال را سخت كند. در ادامه نماينده امريكا پاسخ به سه سوالي كه امام خميني در ديدار نخست مطرح كرده بود را ميدهد: ۱- اولين نگراني ما پايان دادن به خونريزيها در ايران است، هم به خاطر احترام به بشريت و هم براي به وجود آوردن شرايط مناسب جهت راهحل سياسي بحران ايران. ۲- احساس ما اين است كه برخورد شديد بين نظاميان و غيرنظاميان كه ما شديدا مخالف آن هستيم، كار را خيلي مشكل حتي غيرممكن ميسازد كه يك آينده ثابت را به وجود آوريم، بنابراين ما از همه نيروهاي سياسي ايران خصوصا ارتش دعوت ميكنيم كه راهحل مسالمتآميز را انتخاب كنند. ۳- در ميان كساني كه ادعاي پيروي از آيتالله خميني دارند، هستند كساني نظير تودهايها كه مذهب را ولو موقتا وسيلهاي براي جمعآوري توده مردم به كار ميبرند. به خصوص وقتي راهحل ديگري براي آنها امكانپذير نباشد. ما معتقديم كه تودهايها و سايرين (كمونيستها) گروههاي كوچكي هستند اما شديدا خطرناك ميباشند. ما معتقديم تنها ادامه كوششهاي سياسي معقول ميتواند كارهاي آنها را خنثي سازد. دولت ما روي اين مساله اصرار ميورزد كه موضوع ائتلاف نوشته نشدهاي بين كمونيستها و ارتشيها درست نيست. معتقديم كه ارتش بيش از همه از كمونيستها ترس دارد...
ادامه دارد