«عمان و افقگشايي در دولت مدرن» (بخش نخست)
بهمن اكبري
سرآغاز: از حاشيه خليجفارس تا مركز گفتمان مدرنيته عربي
عمان، اين سرزمين كمجمعيت در حاشيه جنوبي خليجفارس، طي نيم قرن گذشته مسيري را پيموده كه آن را از «كشوري كوچك» به «الگويي منطقهاي» براي حكمراني عقلاني، توسعهاي متوازن و ديپلماسي مسوولانه بدل كرده است. در زماني كه بيشتر دولتهاي عربي پيرامون گرفتار چرخهاي از تنش، رقابتهاي قبيلهاي و سياستهاي امنيتمحور مانده بودند، عمان توانست با «افقگشايي در دولت مدرن» و با تكيه بر اصول مدارا، مشاركت اجتماعي و پرهيز از دشمن تراشي داخلي و خارجي، الگويي متفاوت را به همگان ارائه كند؛ الگويي كه اكنون بخش مهمي از مباحث مربوط به آينده حكمراني در جهان عرب و خليج فارس را شكل ميدهد.
۱- دولت مدرن عمان: صورتبندي يك پروژه تمدني
نگارنده درباره «عمان كوچك، نقشآفريني بزرگ» بر اين نكته بنيادين انگشت ميگذارد كه فهم مدل عمان بدون درك سه لايه بنيادي ممكن نيست:
1- مباني روانشناختي جامعه عماني
2- ساخت اجتماعي چندقوميتي، چندزباني و چندمذهبي كشور
3- منطق دولتسازي مدرن در نگاه سلطان قابوس.
سلطان قابوس، بنيانگذار عمان جديد، پروژهاي را آغاز كرد كه هدف آن چيزي فراتر از توسعه اقتصادي بود؛ او در پي بنيادگذاري «دولتي بدون دشمن» بود.
اين گزاره صرفا يك شعار سياسي نبود، بلكه راهبردي فلسفي سياسي بود براي حل مساله ديرپاي نزاعهاي مذهبي - قومي، محدوديتهاي ساختاري و انسداد تاريخي عمان.
۲- ديپلماسي بزرگ از سرزميني كوچك- عمان با وجود مساحت سرزميني كوچك و جمعيت محدود، توانسته است در سه سطح كلان نقشآفريني كند:
سطح منطقهاي: ميانجيگري، اعتمادسازي، حل اختلافات خليجي
سطح عربي - اسلامي: گفتوگو ميان مذاهب و ايفاي نقش آشتيدهنده.
سطح بينالمللي: ايجاد خطوط ارتباطي ميان قدرتهاي متعارض.
اين ظرفيت به دليل تركيب سه عنصر شكل گرفته است: دولت مدرن، جامعه آرام و چندفرهنگي، و ديپلماسي مبتني بر صداقت و بيطرفي.
۳- ساختار سياسي: ميان سنت و مدرنيته- اگرچه عمان تا سالهاي اخير فاقد قانون اساسي مدرن به معناي متداول آن بود، اما فرآيند تدريجي نهادسازي سياسي را تجربه كرد. ساختار كنوني آن شامل:
مجلس شورا (منتخب مردم)
مجلسالدوله (انتصابي سلطان از ميان نخبگان سياسي، اقتصادي و اجتماعي)
اداره كشور با تركيبي از نهادهاي مدرن و فرامين سلطاني.
اين الگو، «مشروطهگرايي تدريجي» يا گذار آرام از سلطنت مطلقه به مشروطهگرايي مشاركتي است؛ مسيري كه در جهان عرب كمنظير است.
۴- دموكراسي به مثابه احترام: احقاق «حق احترام» در جامعه عمان- نگارنده بر اين نكته مهم تأكيد ميكند: دموكراسي در عمان، نه در قالب رقابتهاي حزبي، بلكه در قالب احترام متقابل، مشاركت اجتماعي و پذيرش ديگري شكل گرفته است. اين همان مفهومي است كه ميتوان آن را «دموكراسي اخلاقي» ناميد؛ يعني تقدم اخلاق سياسي بر سازوكارهاي رسمي. در جهان عرب كه بسياري از دولتها حتي به رسميت شناختن صداي مخالف را تهديد ميبينند، تجربه عمان يك استثنای تاريخي است.
۵- مشاركت سياسي متعادل: هنر گذار آرام- يكي از ويژگيهاي عمان، حركت آگاهانه و البته آرام در مسير «مردميسازي حاكميت» است.
تحولات پس از اعتراضات ۲۰۱۱ (بهار عربي) نقطه عطفي بود: افزايش اختيارات پارلمان، امكان استيضاح وزرا، سياستگذاري جديد در حوزه اشتغال،كاهش جنبه تشريفاتي مجلس.
اما بهرغم اين اصلاحات، نخبگان سنتي هنوز نقشي محوري دارند. عمان با توجه به ساختار اجتماعياش، راهبرد «مشاركت سياسي متعادل» را برگزيده است؛ راهبردي كه هدفش پيشگيري از شكافهاي ناگهاني و حركت تدريجي به سوي يك نظم سياسي پايدار است.
۶- دولت مدرن و پايان نزاعهاي مذهبي -قومي: فلسفه «الدوله بلا عدو»- عمان تاريخي آكنده از تنوع مذهبي (اباضي، سني، شيعه) زباني و قومي داشته و دههها درگير نزاعهاي دامنهدار داخلي بوده است. پروژه دولت مدرن قابوس، بر سه اصل استوار شد:
1- پايان دادن به نزاعهاي دروني
2- حل منازعات مرزي و منطقهاي
3- تربيت جامعهاي با خلقيات آرام، معتدل و سازگار.
اين همان چيزي است كه در گفتمان سياسي - اجتماعي عمان، در شعار «دولت بدون دشمن» صورتبندي شده است؛ دولتي كه اقتدار خود را بر «صلح» بنا ميكند؛ نه بر «مخالفسازي».
۷- استراتژي تسامح: از درون جامعه تا جهان پيرامون- تسامح در عمان يك «سياست» نيست، بلكه يك ساختار رواني - اجتماعي است كه در دو سطح شكل گرفته است:
۷.۱. تسامح اجتماعي- فرهنگي
درون مرزها: حذف امتيازات مذهبي و قومي، برابري شهروندي، زبان آرام ارتباط اجتماعي.
برون مرزها: كنشگري ميانجيگرانه، خدمت به همسايگان، تقويت صلح.
۷.۲. برون مذهبي: رسميتدادن به همه مذاهب اسلامي و حتي اديان غيرمسلمان.
اين الگو برخلاف بسياري از جوامع منطقه، نه بر حذف ديگري، بلكه بر پذيرش ديگري استوار است.
۸- منابع مشروعيت بخش استراتژي تسامح
نگارنده بر سه منبع مشروعيتبخش در الگوي تسامح عمان تأكيد دارد:
۱- شخصيت علمي- رفتاري سلطان قابوس
اخلاق، اعتدال، عقلانيت و حساسيت فرهنگي او بهمثابه يك «سرمايه رواني-سياسي» در تربيت جامعه عماني اثر گذاشته است.
۲- مقتضيات اخلاقي - اجتماعي مردم عمان
خلقوخوي آرام، ادب اجتماعي، پرهيز از نزاع و خشونت، كه اكنون در بافت جامعه رسوخ كرده است.
۳- تحول كلامي اباضيه معاصر
حركت اباضيه از سختگيري به سوي تسامح كه در آثار و تأليفات جديد مذهبي قابل رصد است.
در پايان: عمان و افقگشايي در دولت مدرن
تجربه عمان نشان ميدهد كه مدرنيته سياسي الزاما از مسير انقلاب، تعارض، يا گسست راديكال نميگذرد؛ بلكه ميتواند در قالب گذار آرام، اخلاقي و مبتني بر عقلانيت تاريخي تحقق يابد.
در جهاني كه دولتها بيش از پيش به سمت ساخت «دشمن» براي مشروعيتبخشي به قدرت ميروند، عمان الگويي بديل ارايه كرده است: دولت بدون دشمن.
اين الگو نه تنها آينده عمان، بلكه آينده حكمراني در خليجفارس و حتي جهان عرب را تحت تأثير قرار داده و اكنون جايگاهي معتبر در گفتمان دولتسازي مدرن يافته است.
رايزن سابق فرهنگي در عمان