• 1404 پنج‌شنبه 13 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6206 -
  • 1404 پنج‌شنبه 13 آذر

روزگاري به بازپرس مي‌گفتند مستنطق

اسدالله امرايي

نمايشنامه معروف «مستنطق» اثر جي.بي.پريستلي با ترجمه بزرگ علوي بعد از چند دهه در انتشارات نريمان منتشر شد. نزديك به ۸۰ سال از نوشتن و ترجمه اين نمايشنامه مي‌گذرد و بعد از چند دهه، مدير نشر اين ترجمه بزرگ علوي را به زحمت يافته و منتشر كرده است. اين نمايشنامه با نام «بازپرس وارد مي‌شود» شهرت دارد و از آن چندين تئاتر، تله‌تئاتر، فيلم و سريال ساخته شده است.
خانواده مرفه برلينگ در تدارك برگزاري جشن نامزدي دخترشان، «شايلا»، با «جرالد كروفت» هستند. ناگهان بازرس گوول وارد مي‌شود و خبر خودكشي زني جوان به نام «اِوا اسميت» را مي‌آورد. بازرس نشان مي‌دهد كه تمام اعضاي خانواده و جرالد به نوعي در بدبختي و سقوط اين زن نقش داشته‌اند: آقاي برلينگ از كارخانه اخراجش كرد. شايلا باعث اخراج او از فروشگاه شده. جرالد با او رابطه داشته. خانم برلينگ درخواست كمكش را رد كرده. اريك پسر خانواده هم با او رابطه داشته و باعث بارداري‌اش شده. پيام اصلي نمايشنامه اين است كه همه ما مسوول يكديگر هستيم. پريستلي انتقاد تندي از فردگرايي سرمايه‌داري دارد. اِوا اسميت در اين نمايشنامه نماد طبقه كارگر است؛ پريستلي نشان مي‌دهد چگونه طبقه مرفه نگاه ابزاري به او دارد. پريستلي علاقه‌مند به نظريه‌هاي فلسفي زمان بود. ساختار نمايش- برگشت‌پذيري، هشدار، چرخه‌ تكرار- بازتاب اين ديدگاه‌هاست. اعضاي خانواده برلينگ سعي مي‌كنند اعمال خود را توجيه كنند، اما بازرس آنها را مجبور به مواجهه با واقعيت مي‌كند. بيشترين توجه جهاني به اين نمايشنامه از سوي نويسندگان و منتقدان چپ‌گرا بوده است. بسياري از منتقدان، از جمله ريموند ويليامز، نمايشنامه را نمونه ممتاز «تئاتر اخلاق اجتماعي» بريتانيايي مي‌دانند. ويليامز مي‌نويسد: «اين نمايش نشان مي‌دهد كه وجدان اجتماعي چيزي فردي نيست؛ بلكه مساله‌اي ساختاري است.» اين نمايشنامه اثر جي.بي. پريستلي يكي از آثار خاص ادبيات نمايشي بريتانياست كه بيش از ۷۰ سال پس از نخستين اجراي آن همچنان موضوع بحث منتقدان، پژوهشگران و مخاطبان عمومي است. اين اثر نه صرفا يك نمايش پليسي است، نه صرفا يك درام اخلاقي؛ بلكه تركيبي‌ است از واقع‌گرايي اجتماعي، معما، و نوعي تأمل فلسفي درباره نقش انسان‌ها در شكل دادن به سرنوشت يكديگر. همين چندلايگي باعث شده كه نمايشنامه به راحتي در يك دسته‌بندي ساده قرار نگيرد و امكان خوانش‌هاي متعددي فراهم شود. يكي از مهم‌ترين نقاط قوت نمايشنامه، ريتم دقيق و آهنگين گفت‌وگوهاست. پريستلي با مهارتي حرفه‌اي، تنش را از آغاز تا پايان به‌تدريج افزايش مي‌دهد. هر اعتراف، فضا را اندكي تيره‌تر مي‌كند و هر بار كه مخاطب تصور مي‌كند حقيقت تكميل شده، پرسش تازه‌اي مطرح مي‌شود. اين شيوه، هم يادآور نمايش‌هاي جنايي كلاسيك است و هم نوعي ساختار تراژيك را تداعي مي‌كند؛ ساختاري كه در آن شخصيت‌ها هرچه بيشتر مي‌كوشند خود را بي‌گناه نشان دهند، بيشتر در مسير فروپاشي اخلاقي قرار مي‌گيرند. در مجموع، نمايش مستنطق اثري‌ است كه ارزش ادبي و نمايشي آن فراتر از خوانش‌هاي سياسي متداول است. نمايشنامه موفق مي‌شود بدون پناه گرفتن پشت شعارهاي صريح، توجه مخاطب را به كيفيت روابط انساني و اثر اعمال فردي بر زندگي ديگران جلب كند. اين اثر بيش از آنكه بخواهد شيوه‌اي براي اداره جامعه پيشنهاد كند، به مخاطب يادآوري مي‌كند كه اخلاق، مسووليت و همدلي مفاهيمي فردي‌اند كه در جمع معنا پيدا مي‌كنند. در جهاني كه سرعت اتفاقات و پيچيدگي روابط روزافزون است، پيام نمايشنامه همچنان تازه و قابل تامل باقي مانده است: اينكه انسان‌ها، با همه ضعف‌ها و قدرت‌هاي‌شان، در شكل‌گيري سرنوشت يكديگر شريكند. چنين بر داشتي، اگرچه ممكن است در نگاه نخست ساده به نظر برسد، اما در عمق خود يكي از بنيادين‌ترين پرسش‌هاي اخلاقي دنياي مدرن را مطرح مي‌كند: چقدر به تأثير اعمال كوچكمان بر زندگي ديگران آگاهيم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون