تعامل دولت و شوراي نگهبان
با محوريت واقعيتها
كاظم اكرمي
اين روزها بيش از هر چيز توجهها به سياستهاي انتخاباتي دولت معطوف است و در اين ميان بيش از هر چيز صحبتهاي ايشان در مورد نقش شوراي نگهبان واكنشها را برانگيخته است. رييسجمهور بر اجراي قانون تاكيد داشتند و نقش قانوني شوراي نگهبان در برگزاري انتخاباتي پرشور و عادلانه. به باور من همانطور كه رييسجمهور بارها تاكيد كردهاند حرفهايشان طبق قانون بوده و با توجه به اينكه ايشان مجري و مسوول اجراي قانون هستند از چارچوب وظايف خود عدول نكرده و به درستي بر اين مواضع تاكيد داشته است. اما مهمترين مساله در اين ميان راهكارهايي است كه دولت محترم براي اجرايي كردن سياستهاي انتخاباتي خود در پيش خواهد گرفت. رييسجمهور و وزير كشور ايشان به عنوان نهادي كه بخش اجرايي انتخابات را بر عهده دارند بارها بر تعامل و گفتوگو با شوراي نگهبان در راه دفاع از حقوق شهروندان تاكيد كردهاند.. البته اين مسير براي دولت راهحلي منطقي و معقول است اما نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه در اين تعامل و گفتوگو با شوراي محترم نگهبان چه مسائلي بايد در دستور كار قرار گير دو كدام محورها ميتواند تعاملي كارساز را ميان اين دو نهاد برقرار كند تا نه تخطي از قانون صورت بگيرد و دولت هم بتواند سياستهاي بجاي انتخاباتي خود را اجرايي كند. واقعيت اين است كه طي هشت سالي كه دولت سابق روي كار بود، اتفاقات زيادي رخ داد و كشور و جامعه ايراني فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشت تا به نقطه آسايش كنوني برسد و بيشك برگزاري انتخاباتي پر نشاط ميتواند اين نقطه آسايش را مستحكم كند و جامعه ايران را كمي آسودهخاطرتر كند. به باور من مهمترين محوري كه دولت در تعامل با شوراي نگهبان ميتواند در دستور كار خود قرار دهد، اين است كه فقها و علماي شوراي نگهبان را كمي بيشتر واقعيت اجتماعي و وضعيت رواني جامعه نزديكتر كند. البته اين سخن به اين معني نيست كه شوراي محترم نگهبان از واقعيت جامعه دور است اما بيشك دولت به دليل اينكه بيشتر با مردم و مسائل مر بوط به مردم سر و كار دارد، بيترديد بيشتر از هر نهاد ديگري از بطن جامعه ايران و خواستههاي واقعي آنها با خبر است و گزارشي كه از وضعيت جامعه به شوراي نگهبان ارايه شود، ميتواند در اين تعامل كارساز باشد. شوراي نگهبان با در نظر گرفتن همه واقعيتها قطعا كمي با صبر بيشتري با كانديداهاي انتخابات اسفند ماه برخورد خواهد كرد. اگر انتقاد از نهادها و سياستهاي نظام وسيلهاي براي رد صلاحيت كساني كه به نظام و انقلاب و قانون اساسي وفادارند، قرار گيرد، بيشك در جامعه ايران بازخورد خوبي نخواهد داشت و مردم را از نظام و آرمانهاي انقلاب دور خواهد كرد. بنابراين بهترين راهكار در تعامل با شوراي نگهبان روشن كردن واقعيتهاي اجتماعي براي اعضاي محترم شوراي نگهبان است.