روايت روحاني از گفتوگوي تلفني با اوباما
بنا نبود برجام، اول و آخر داستان ما باشد
روحاني گفت: گاهي برخي فرصتها قابل تكرار نيست. مثلا دوران اوباما و دوران بايدن دو فرصتي بود كه ما ميتوانستيم براي پيشبرد برخي امور استفاده كنيم. البته ما در دوره اوباما كه با هم تلفني صحبت كرديم در سه مورد با هم بحث كرديم و به توافق رسيديم. يعني دو طرف قبول كرديم كه در مرحله اول مساله هستهاي حل شود و سپس دو مساله ديگر. گرچه آقاي اوباما ميخواست هر سه مساله را با هم پيش ببريم كه من به او گفتم اگر اولي به خوبي انجام شود، ميتوان دو مورد ديگر را در فرصت بعدي انجام داد كه او در نهايت قبول كرد. بنا نبود كه برجام اول و آخر داستان ما باشد، برجام آغازي بود كه دنبالهاش بايد طرحهاي ديگري هم اجرا ميكرديم. حسن روحاني در ديدار جمعي از معاونان وزيران و معاونان رييسجمهور در دولتهاي يازدهم و دوازدهم، از آنها خواست كه به دولت چهاردهم كمك كنند حداقل يك كار مهم را بتواند انجام دهد و تاكيد كرد: مردم بايد احساس كنند كه يك تحول بزرگ در پيشرو است. به مردم هم بگوييم كه كمك كنند. اگر ما هدف بزرگي را براي مردم بيان و عملي نكنيم، مردم اميدوار نميشوند و كمكم مشكلات زيادتر ميشود. وقتي مشكلات داخلي زياد شد آن زمان دشمن خارجي هم طمع ميكند. رييسجمهور ايران در دورههاي يازدهم و دوازدهم، به سه آرمان اصلي حفظ ايران، سربلندي اسلام و نگهداري از يادگارهاي انقلاب اسلامي، اسلاميت و جمهوريت اشاره كرد و گفت: آيا از جمهوريت و اسلاميت به خوبي حفاظت و حراست ميكنيم؟ اگر روزي ۷۰ درصد مردم پاي صندوق آرا ميآمدند ما كاري كردهايم كه بشود ۷۵ درصد يا ۸۰ درصد؟ آيا كاري ميكنيم كه در انتخابات بعدي حضور مردم بيشتر شود؟ من اگر بخواهم اسلاميت را هم در دو كلمه خلاصه كنم، ميگويم اخلاق محمدي و عدالت علوي. روحاني با هشدار درباره ايجاد دوقطبيهاي متعدد در جامعه بر سر مسائل مختلف اظهار داشت: وحدت و انسجام جامعه براي سربلندي ايران اصل مهمي است. متاسفانه امروز در جامعه ما بر سر هر مسالهاي شاهد دوقطبيسازي هستيم. مثل اينكه عدهاي توجه به مشكلات اساسي كشور ندارند و نميدانند ما در چه شرايطي هستيم، بايد همواره آن آرمانهاي اصلي مدنظر همه ما باشد. با اين وضعي كه ما در كشور داريم و هر كسي معركهاي ميگيرد، هر كسي يك حرفي ميزند و ما هم به جان هم افتادهايم و رودرروي هم ايستادهايم، آيا به جايي ميرسيم؟ بدون وحدت و انسجام امنيت امكانپذير است؟ او با بيان اينكه براي ايران باعظمت، بنبست سياسي معنا ندارد، تاكيد كرد: بنبست سياسي پذيرفتني نيست. ميدانم امروز حركت در سياست خارجي، بسيار سخت و مشكل است، اما اينكه بگوييم در سياست خارجي، هيچ روزنهاي وجود ندارد، من نميپذيرم. اينكه بنبست كامل داريم و براي گشايش هيچ كاري نميشود كرد، غيرقابل قبول است. رييسجمهور ايران در دورههاي يازدهم و دوازدهم تاكيد كرد: همه مشكلات معيشتي مردم در كوتاهمدت حل نميشود ولي بايد يك قدم مهم برداشت. به نظر من اگر جلوي قاچاق بنزين و گازوييل يا قاچاق كالا را بگيريم يا ببينند كالايي كه صادر شده ارز آن بهطور كامل برميگردد و در خارج نميماند، اگر ببينند در مبارزه با مفاسد جدي هستيم و درآمد آن به جيب مردم ميآيد، شاهد يك تحول در زندگي مردم خواهيم بود. روحاني با تاكيد بر وجود دقت در فرآيند تصميمگيري و تصميمسازي گفت: ده، پانزده سال قبل دوستاني صاحبنظر بودند كه ميگفتند امكان ندارد كه اسراييل به ما حمله كند. بعد هم دلايلي ميآوردند و ميگفتند اگر اسراييل به ما حمله كند ميداند كه ظرف چند روز منهدم و نابود ميشود. امريكا هم به ما حمله نخواهد كرد به دليل اينكه اگر به ما حمله كند، ميداند ظرف چند روز يا چند هفته بعد صد هزار امريكايي در منطقه كه در پايگاههاي مختلف هستند از بين خواهند رفت و بايد دهها هزار جنازه حمل كند. بنابراين به ما حمله نميكنند. من ميدانم آن عزيزان افراد قابل اعتمادي بودند و بر مبناي تفكر و محاسبهاي اين تصميمسازيها را ميكردند و به مسوولان بالاتر گزارش ميدادند، ولي من هيچ وقت قانع نبودم از مطالب آنها و هميشه به آنها تصريح ميكردم كه حرف شما درست نيست و ما بايد خودمان را تقويت كنيم و نبايد به اين محاسبات غيردقيق خوشبين باشيم و راحت و بدون دغدغه در كناري بنشينيم و بگوييم كشور ما كاملا در امن و امان است و هيچ مشكلي براي ما پيش نخواهد آمد. رييس دولتهاي يازدهم و دوازدهم درباره مذاكراتي كه در دهه 90 با اوباما داشت، ميگويد: «بحث ديگري هم هست كه از فرصتها بايد به خوبي استفاده كرد كه اين هم بحث مهمي است. گاهي برخي فرصتها قابل تكرار نيست. مثلا دوران اوباما و دوران بايدن دو فرصتي بود كه ما ميتوانستيم براي پيشبرد برخي امور استفاده كنيم. البته ما در دوره اوباما كه با هم تلفني صحبت كرديم در سه مورد با هم بحث كرديم و به توافق رسيديم. يعني دو طرف قبول كرديم كه در مرحله اول مساله هستهاي حل شود و سپس دو مساله ديگر. گرچه آقاي اوباما ميخواست هر سه مساله را با هم پيش ببريم كه من به او گفتم اگر اولي به خوبي انجام شود، ميتوان دو مورد ديگر را در فرصت بعدي انجام داد كه او در نهايت قبول كرد. بنا نبود كه برجام اول و آخر داستان ما باشد، برجام آغازي بود كه دنبالهاش بايد طرحهاي ديگري هم اجرا ميكرديم. او ادامه ميدهد: «در دوره بايدن هم باز هم فرصتي بود كه لااقل ميشد برجام احيا بشود كه آن هم از دست رفت، يعني گاهي فرصتهايي وجود دارد كه اگر آن فرصتها از دست برود معلوم نيست بعد چه ميشود. همين امروز هم ممكن است در سياست خارجي يك اقداماتي بشود انجام داد كه ۶ ماه ديگر امكان آن نباشد و راهش بسته شود. خيلي مهم است كه ما از همه فرصتها به خوبي در زمانش استفاده و بهرهبرداري كنيم.»