سرويس مدارس از بينظمي تا بياعتمادي والدين
بابك كاظمي
سرويس مدارس در ايران سالهاست به مسالهاي پرچالش بدل شده است؛ موضوعي كه هر ساله در آستانه مهر ماه دغدغه اصلي خانوادهها ميشود، اما هيچگاه راهحل پايدار و مطمئني براي آن طراحي نشده است. در ظاهر، اين مساله صرفا جنبه حمل و نقلي دارد، اما در واقع ابعاد اجتماعي، فرهنگي و امنيتي گستردهاي را دربرميگيرد. والدين آرامش خاطر خود را در گرو امنيت و نظم سرويس مدارس ميدانند، اما آنچه تجربه ميشود، چيزي جز بينظمي، آشفتگي و نارضايتي عمومي نيست. دو سالي است كه مسووليت سرويس مدارس از آموزش و پرورش گرفته و به سازمان تاكسيراني سپرده شده است؛ تصميمي كه به ظاهر در راستاي تخصصيسازي امور حمل و نقل اتخاذ شد، اما در عمل به حذف نقش نظارتي مدارس و مديران انجاميد. مدير مدرسه كه پيشتر ميتوانست به طور مستقيم بر رانندگان، خودروها و كيفيت خدمات نظارت كند، امروز عملا از اين چرخه كنار گذاشته شده است. نتيجه اين وضعيت، افزايش بيساماني، نبود پاسخگويي و سردرگمي والدين و دانشآموزان بوده است. والديني كه پيشتر مسائل و شكايات خود را مستقيما با مدير مدرسه در ميان ميگذاشتند، اكنون بايد درگير ساز و كارهاي پيچيده و غيرشفاف سازمانهاي شهري شوند و در بسياري موارد، هيچ پاسخ روشني دريافت نميكنند. بينظمي موجود خود را در چند بُعد نشان ميدهد: تعرفههاي ناهماهنگ و گاه نجومي، نبود شفافيت در قراردادها، كمبود رانندگان آموزش ديده، فقدان خودروهاي استاندارد و از همه مهمتر، ضعف نظارت ميداني. گزارشهاي متعدد از تاخيرهاي مكرر سرويسها، ازدحام بيش از حد دانشآموزان در خودروها و حتي رفتارهاي غيراستاندارد برخي رانندگان، باعث شده اعتماد عمومي نسبت به سرويس مدارس به شدت آسيب ببيند. والدين امروز بيش از آنكه دغدغه آموزش فرزند خود را داشته باشند، نگران امنيت و سلامت او در مسير مدرسهاند.اين بحران تنها يك مشكل خدماتي نيست؛ بلكه نشانهاي از ضعف حكمراني آموزشي و شهري در تعامل با يكديگر است. زماني كه نقش مدارس در نظارت حذف ميشود و مسووليتها تنها بر دوش يك سازمان حمل و نقل گذاشته ميشود، عملا چرخه پاسخگويي ناقص خواهد ماند. آموزش و پرورش و شهرداريها بايد اين واقعيت را بپذيرند كه ساماندهي سرويس مدارس نيازمند يك نظام چندبخشي و هماهنگ است، نه واگذاري كامل از نهادي به نهاد ديگر. راه برونرفت از اين بحران، بازگرداندن نقش نظارتي مدارس در كنار مسووليتهاي سازمان تاكسيراني، شفافسازي فرآيندها، استفاده از سامانههاي هوشمند رديابي، آموزش رانندگان، استانداردسازي خودروها و مشاركت واقعي والدين در تصميمگيريهاست. سرويس مدارس تنها وسيله جابهجايي دانشآموزان نيست، بلكه نمادي از ميزان كارآمدي نظام مديريت شهري و آموزشي در تامين امنيت و آسايش نسل آينده است. بياعتمادي والدين نسبت به اين نظام، هشداري جدي است كه اگر امروز به آن پاسخي موثر داده نشود، فردا با هزينههاي اجتماعي سنگينتري مواجه خواهيم شد.
دكتراي سياستگذاري عمومي