وقتي خديجه گريست!
محمد بلوچزهي
متأسفانه چند صباحي است رسمي ناصواب و اقدامي غيرانساني در بين برخي از فعالان مجازي و سلبريتيها رايج گشته كه حالا رفتهرفته به رويهاي معمول بدل شده و تبعات و آسيبهاي جبرانناپذيري را بر شأن و منزلت مردمان سيستانوبلوچستان وارد نموده و هزينههاي بالايي را نيز بر جامعه محلي تحميل. حالا مدتهاست طيفي از همين فعالان شهرتطلب و مشتاقِ ديده شدن و نيزهم برخي از همان سلبريتيهاي شوآفمحور به خاطر موجه و مردمي نشان دادن چهره خود و اثبات دغدغهمندي و تعهد خويش نسبت به مسائل اجتماعي و معيشتي مردم، در ميدان هموار و آماده فقر و تنگدستي و توسعهنيافتگي سيستانوبلوچستان جولان ميدهند و از عزتِ نفسِ كودكان مايه ميگذارند و حيثيت تهيدستانِ آن! بايد در نظر داشت كه در خلأ فعاليت هدفمند «انجياو»ها و نهادهاي مدني و تخصصي در حوزه آسيبهاي اجتماعي و كودكان در سيستانوبلوچستان متأسفانه افرادي ناآگاه و فرومايه زعامت كار را به دست گرفتهاند كه نه تنها هيچ فهمي از مسووليت اجتماعي ندارند و شناختي نسبت به جامعه محلي و سازوكارهاي اصولي فعاليتهاي مرتبط با آن بلكه به هر دروديواري ميزنند تا در اين ميان قبايي بدوزند براي خود و وجههاي كسب كنند و اعتباري حتي به بهاي لگدمال كردن كرامت انسانها و تحميل آسيب بر مردم! جولان دادن برخي از افراد بهظاهر فعال و دلسوز! و سوءاستفاده از درد و رنج و فقر مردمي كه به قول ما بلوچان دستشان از زمينوآسمان كوتاه است و به جايي بند نيست همان نمك پاشيدن بر زخمهاي ناسور جمعي است. مگر شرح وظايف بسياري از دواير و سازمانهاي عريضوطويلِ به صورت تخصصي در همين حوزه آسيبهاي اجتماعي تعريف نشده؟! يا كه تبعات درازمدت و جبرانناپذير چنين رفتارهايي كه در حال نهادينه نمودن گداپروري است و تنزل شأن و كرامت و عزت نفس تهيدستان و كودكان اين استان، در جامعه ملموس نيست؟! ميبايست توجه داشت كه عرصه براي همه آسيبزنندگان به مال و آبرو و حيثيت جامعه و كسانيكه با تحريك احساسات كاربران و انتشار تصاوير كودكان و زنان و مردم تهيدست اقدام به جمعآوري كمك و فربهنمودن حسابهاي خود ميكنند برخورد قاطع صورت گيرد و پايش و حساسيت لازم. متأسفانه به واسطه همين فراهم بودن عرصه براي تاختوتازد اينگونه افراد مجهولالهويه و نيز هم معلومالحال، روزبهروز فعاليتِ سوءاستفادهگراني كه در درياي فقر و رنج تنگدستان اين استان ماهرانه شنا ميكنند و آبرو و حيثيت جامعه محلي را بدون در نظرداشت تابوها و باورهاي فرهنگي و سنتي به تاراج ميبرند، در حال همهگيري است و رو به گسترش. حالا كار بهجايي رسيده و اين نوع نگاه منجيمحور نسبت به مردمان منطقه چنان فراگير گشته كه حتي همان توريستي كه با هدف سيروسياحت وارد منطقه ميشود نيز به محض مواجهه با جامعه محلي و سبك زندگياش بيدرنگ دست به دوربين ميشود تا به ظن خود با جمعآوري كمك و توزيع آب معدني نجات دهد مردم را از تشنگي و هلاكت! كه بيترديد اين خود نتيجه تأثيرپذيري از همان فعاليتهاي بيشمار و پرسود كاسبان فقر و توسعه نيافتگي در شبكههاي اجتماعي است. در آسيبزا بودن رفتارهاي گداپرورانه و فعاليتهاي مداوم اينگونه افراد همين را بس كه تا يك دهه پيش تكديگري در جامعه محلي بلوچستان امري مذموم تلقي ميشد و كمتر در بازارها و اماكن عمومي چنين پديدهاي شايع بود؛ مگر همان متكدياني كه به شكلي شبكهوار از سوي برخي از كاسبان احساسات از آنسوي مرزهاي پاكستان و بنگلادش و پنحاپ به اين منطقه گسيل داده ميشدند اما حالا ديگر قبح تكديگري چنان شكسته كه بسياري از فقرا و تهيدستان محلي نيز كاسه گدايي به دست گرفتهاند. بايد در نظر داشت كه از قِبل فعاليت همين منجيان برچيدن فقر و گرسنگي در شبكههاي اجتماعي نهتنها قبح گدايي در جامعه محلي شكسته شده بلكه آش اين رفتارهاي گداپرورانه چنان شور گشته و دامنه آن در جامعه فراگير و وسيع كه حتي در چند سال اخير پاي گدايان از بازارها حالا به اماكن مختلف رسيده!! به عبارتي ديگر حالا دامنه اين تكديگري حتي از كف خيابانها نيز گذشته و به مسجد و مراسم عزا و عروسي و همه جمعهاي جاري در منطقه رسيده و البته نيز به آنجايي كه خود در حوزه آسيبهاي اجتماعي مسووليت دارند و رسالت اصليشان برچيدن بساط همين ناهنجاريهاي موجود در جامعه است! به هر روي يكي از فعالان محلي نقل ميكرد كه در سيل سال ۹۸بلوچستان ويدئويي در حين توزيع دمپايي پلاستيكي بين كودكان و كنسرو تن ماهي و لوبيا ميان خانوادههاي سيلزده در اينستاگرام خود منتشر نموده كه پس از گذشت سالها با صداي توأم با دلهره و التماس و گريه دخترخانمي خديجهنام مواجه شده كه درخواست حذف فيلم خود و خانوادهاش را داشته. او ميگفت «وقتي خديجه گريست» تازه متوجه ظلمي شده و آسيبي كه او بر اعتماد بهنفس دختر نوجوان امروز و كودك ديروز وارد ساخته! بنابراين به خود آمده و بيش از اين نگذاريد كه عزت نفس«خديجه»ها و ساير تهيدستان خرد شود و لگدمال زير پاي كاسبان توسعهنيافتگي منطقه. همين.