• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3334 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۱۴ شهريور

گورستان پراگ؛ جاه‌طلبي اومبرتو اكو

 

مايكل ديردا (واشنگتن‌پست)/ ترجمه: فريبا ارجمند٭ / مي‌گويند كه اغلب نويسندگان جاه‌طلب خوانندگان‌شان را به چالش مي‌كشند. اين گفته قطعا درباره ششمين رمان اومبرتو اكو، «گورستان پراگ»، صادق است، هرچند شايد نه دقيقا آنچنان كه انتظار داريم. اين ايتاليايي سرزنده، وقتش را بين حرفه استادي دانشگاه در رشته نشانه‌شناسي و تاريخ فرهنگ (رشته‌اي كه از ديد مردم‌شناسي و تاريخ به سنت‌هاي فرهنگي و تعابير فرهنگي تجارب تاريخي نگاه مي‌كند) و مقاله‌نويسي براي روزنامه تقسيم كرده و هرچند سال يك‌بار رمان تازه‌اي منتشر مي‌كند؛ كتاب‌هاي حجيمي مثل «آونگ فوكو» و «جزيره روز پيشين» كه مملو از اطلاعات دايره‌المعارفي هستند و اغلب به علوم خفيه، انجمن‌هاي سري و تئوري‌هاي توطئه‌ مي‌پردازند. در حالي كه «نام گل سرخ» جذابيتش را از ويليام باسكرويل و دستيار جوان ساده‌دلي كه راوي قصه است مي‌گيرد، ششمين كتاب اكو، برعكس، تقريبا هيچ كاراكتري ندارد كه پست و نفرت‌انگيز نباشد. از يك زاويه مي‌شود كتاب را تلاشي براي كشف ذهن يك آدم متعصب از درون، توضيح پيشداوري‌ها و نشريات مملو از نفرت قرن نوزدهم و ارايه پيش‌زمينه محتمل تدوين متن مشهور و يهودستيز «پروتكل بزرگان صهيون» تلقي كرد. اكو در اين كتاب به روش هميشگي خود اغلب تئوري‌هاي توطئه آن دوران را ماهرانه به هم مرتبط مي‌كند. پشت هر جنگ، هر انقلاب، هر فاجعه يا شكوفايي اقتصادي، آگاهان هميشه مي‌توانند دست پنهان يسوعيان، يهوديان، فراماسون‌ها، كاربوناري، پليس مخفي، آنارشيسم بين‌الملل يا حتي شخص استالين را ببينند. اگر پيچيدگي‌هاي ساختاري اين رمان را كنار بگذاريم، «گورستان پراگ» در اصل زندگي و كار سيمونه سيمونيني ايتاليايي- فرانسوي را پي مي‌گيرد. تربيت شده پدربزرگي كه همه تقصيرها را متوجه يهوديان مي‌داند و پدري كه نفوذ بدخيم يسوعيان را در همه جا مي‌بيند. سيمونيني از كودكي گرفتار توهم توطئه مي‌شود. ذهن او را مطالعه تكان‌دهنده‌ترين داستان‌هاي آن دوران، به خصوص «ژوزف بالسامو»ي آلكساندر دوما درباره عالمِ علوم خفيه كاگليستروي شارلاتان و پاورقي‌هاي اوژن سو درباره توطئه‌پردازان يسوعي، آيين‌هاي محرمانه ماسوني و حتي يهودي ناميراي سرگردان شكل مي‌دهد. بعدها، در جواني، سيمونيني مي‌فهمد كه استعداد تقليد دستخط هركسي را دارد، به پوشيدن لباس كشيشان علاقه‌مند است و از جسم زنان به‌شدت وحشت دارد. همچنين مثل يك پاريسي خوش‌خوراك علاقه‌اي افراطي به غذاي خوب دارد و اخلاق برايش كوچك‌ترين معنايي ندارد. قطعا ستودني‌هاي بسياري در «گورستان پراگ» هست. مثلا اكو درباره غذا بسيار زيبا نوشته است. سيمونيني اپيكوري است كه درباره غذا همان طور خيال‌پردازي مي‌كند كه مردان ديگر درباره زنان مي‌كنند. از غذاهاي خاص كافه آنگله كه حرف مي‌زند مي‌گويد كه صرفِ اشاره به آنها «باعث مي‌شود حس كنم زندگي ارزش زيستن دارد.» اكو در طول روايتش بسياري از حكاكي‌هاي آن دوران را نيز توصيف و در نتيجه كتاب را تقريبا به رماني گرافيك تبديل مي‌كند و يافتن اشارات متعدد كتاب هم بسيار سرگرم‌كننده است؛ مثلا اشاره به «در اعماق» كتاب مشهور ژوريس كارل اوييسمان درباره فرقه‌هاي شيطان‌پرست، يا صحبت از «آن پيانيست مسلول لهستاني كه آن زن منحط شلوارپوش خرجش را مي‌داد (شوپن و ژرژ ساند).»از اين هم جالب‌تر، اكو هر چند صفحه يك‌بار حرفي به‌يادماندني و حتي حكيمانه مي‌زند: «يكي مي‌گفت كه زن‌ها فقط جايگزيني براي آن گناه تك‌نفره‌اند، كافي‌ است تخيل‌تان قوي باشد... وقتي جاسوسي چيزي كاملا جديد را مي‌فروشد، تنها كاري كه بايد بكند تكرار مطلبي است كه در هر غرفه فروش كتاب دست دومي پيدا مي‌شود... هر اثر افتراآميزي بايد در عرض نيم‌ساعت قابل خواندن باشد... عارف در اصل آدم هيستريكي است كه پيش از مراجعه به پزشك نزد اعتراف نيوش رفته است...» سيمونيني براساس آنچه در جواني خوانده و تجارب بعدي‌اش خيلي زود به «فرم جهاني هر توطئه ممكني» دست پيدا مي‌كند، يعني به تمايل بشر براي يافتن مجرمي براي هريك از ناكامي‌هاي مهم زندگي و در نتيجه اعلام اينكه ناخودآگاه، از قبل «مي‌دانستيم»، پي‌مي‌برد. كه طبعا به اين معناست كه هيچ‌يك از ما مسوول ناكامي‌ها و بدبختي‌هاي خود نيستيم. در واقع ما را عقب نگه داشته‌اند و نيروهاي شري كه عليه ما متحد شده‌اند روياهاي‌مان را نابود كرده‌اند. ضمنا بديهي است كه آدم‌هايي بسيار كم‌استعدادتر از ما موفق مي‌شوند چون «آنها» پشتيبان‌شان هستند. مزخرف است؟ بله. با اين همه پيچيدگي موضوع در اين است كه گاهي چنين سوء‌ظن‌هايي به‌كلي بي‌پايه هم نيستند، به خصوص اگر آدم مثلا سياهپوست، مهاجر، دگرانديش يا... باشد. بنابراين «گورستان پراگ» فقط تا حدي تاريخي است. اين كتاب هم به برخي از شريرانه‌ترين اعمال تعصب‌آميز نوع بشر و هم به برخي واقعيت‌هاي ناخوشايند تاريخ معاصر مي‌پردازد، از جمله اينكه در بسياري از مواقع درك ما از «هويت مبتني بر نفرت از كساني است كه مثل ما نيستند...» «گورستان پراگ» قطعا مسحوركننده و هشداردهنده است، اما، اگر بخواهيم به گفته جوزف كنراد استناد كنيم، جذابيت آن بيش از هر چيز مرهون «فريبندگي مخوفِ پليدي» است. بنابراين، بدانيد و آگاه باشيد كه اين كتاب كمترين شباهتي به چيزي كه مطالعه سرگرم‌كننده و سبك مي‌ناميم ندارد. در واقع «گورستان پراگ» يك داستان ترسناك تمام‌عيار است. ٭مترجم رمان «گورستان پراگ»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون