پخش تلويزيوني جلسات برجام؛ موقعيتي براي دموكراسي
فاطمه راكعي
پخش تلويزيوني جلسات كميسيون برجام از هر نظري قابل تاييد است. در واقع اگر ما قايل به انتخاب مردم در حوزه قدرت باشيم، شفافيت براي داوري و قضاوت لازمه اصلي يك انتخاب مناسب است. به عبارتي مردم در اين فرآيند انتخابي بايد بدانند چه متاعي را بر ميگزينند و برگزيده آنها چه خصوصيات و مشخصاتي دارد. در جريان پخش تلويزيوني جلسات كميسيون برجام در يك نگاه كلي سه اتفاق مهم براي سه حوزه تاثيرگذار افتاده است. از بعد ساختاري ميتوان گفت ديگر قبح اطلاعرساني شفاف و همينطور نقد و تفسير موضوعات مهمي چون توافق هستهاي كه تا دو سال پيش در هاله سختي از مصونيت قرار داشت شكسته است. پا برجا ماندن اين وضعيت را البته هيچ چيز جز پاسداري مداوم از آن تضمين نميكند، اما اگر فعالان دموكراسيخواه ايران خواستار ساختاري با امكان گردش آزادانهتر اطلاعات هستند، بايد قدر اين فرصت را بدانند. در سطح نخبگان و ناظران سياسي برنامههاي پخش شده پارادوكسها و تضادهاي سياسي و گفتماني جريان رقيب دولت را به مراتب بيش از پيش به رخ ميكشد. مذاكرات هستهاي پروژه حياتي جريان همسو با دولت سابق بود كه قسمت عمدهاي از حيات و ممات خود را به آن گره زد. هواداران شيوه قبلي مذاكرات و سياست خارجي محمود احمدينژاد تقريبا تمام داشتهها و آبروي سياسي خود را در سبد روشهايي ريختند كه سعيد جليلي پيشبرنده آن بود و نهايتا به نماد آن تبديل شد. نمادي تشكيل شده از عناصري چون ايستادگي، عزت، صداقت، پيشرفت و چيزهايي ديگر از همين دست. حالا بعد از اين جلسات آيا همچنان سعيد جليلي و جريان همسو با او ميتوانند از اين عناصر به نفع ساخت شخصيت سياسي خويش استفاده كنند؟ به عبارتي آيا همچنان تصوير عمومي آنها در جامعه پيكرهاي ساخته شده از اين عناصر است؟ قطعا اگر تا پيش از اين روند فروريزي آن تصوير آغاز شده بود اكنون با جلساتي كه مردم فضاي آن را كم و بيش درك كردند، اين اتفاق سرعت دوچنداني ميگيرد. در حوزه منازعات و مباحث سياسي تيم ديپلماتيك دولت سابق به راحتي قبل نميتوانند شعارهاي خود را مطرح كنند چرا كه نقيضهاي فراواني براي رد آنها از دل شفاف شدن آنچه در همين جلسات گذشت، بيرونآمده است. اما در حوزه عمومي هر چند نگاه مردم آنقدرها تخصصي و فني نيست اما تفاوت محرز برخوردها و كليت استدلالها بيترديد در سبد آراي جريانهاي سياسي تغيير ايجاد خواهد كرد. مردم چه به درست و چه به غلط مترصد رسيدن به وضعيت اقتصادي بهتري هستند و بر خلاف نظر خيلي از نخبگان سياسي، بحث تحريمها و وضعيت پرونده هستهاي را در اين خصوص پررنگ و جدي ميدانند. حتي در يك نگاه ميتوان دولت يازدهم را هم مولود همين نگاه و تقابل بين ديدگاههاي مختلف ناظر به آن دانست. نگاهي كه فارغ از گفتمانها و ادبيات مرسوم سياسي راه خود را ميرود و تاثير خود را ميگذارد.