آيتالله خزعلي دارفاني را وداع گفت
طلبهاي كه سوداي روحانيت نداشت
گروه سياسي| پس از فوتش يكي از اولين كساني كه بر بالينش حاضر شد يادگار گرامي امام خميني(ره) بود و شايد اين براي خانواده و بازماندگان مردي كه گفته بود بر سنگ قبرم بنويسيد «خزعلي دوستدار خميني» دلگرمي بزرگي باشد. اما اين دوستداري سابقهاي چند دههاي داشت و به روزهاي پيش از انقلاب باز ميگشت، به روزهايي كه آيتالله خزعلي در كلاسهاي خارج از فقه امام خميني(ره) در قم شركت ميكرد و همين كلاسها بود كه او را به سوي فعاليتهاي سياسي دوران انقلاب سوق داد. فعاليتهايي كه تبعيد و زندان را در زندگي او رقم زد اما در نهايت پس از پيروزي انقلاب عضويت در يكي از مهمترين مجلسهاي نظام پس از انقلاب را نيز برايش به همراه داشت.
آيتالله ابوالقاسم خزعلي در سال 1304 در بروجرد به دنيا آمد و پس اتمام تحصيلات ابتدايي به مشهد رفت و آنجا تحصيلاتش را ادامه و دوران دبيرستانش را نيز به صورت شبانه به پايان رساند. خودش در خاطراتش گفته بود كه اصلا فكر طلبگي در سر نداشت تا اينكه رضاخان تبعيد شد و محمدرضا پهلوي جاي او را گرفت و زمينه حوزه به وجود آمد. در همان دوران بود كه شخصي به او پيشنهاد كرد تا طلبگي بخواند و او هم به دنبال اين پيشنهاد مسير جديدي را در زندگي انتخاب كرد؛ مسيري كه او را از زندان و تبعيد نظام پهلوي به مجلس خبرگان رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران رساند. از اين رو وارد حوزه علميه مشهد شد و در مدرسه علميه نواب مشهد مشغول به تحصيل شد. دو سال پيش از ازدواجش، براي ادامه تحصيل بود كه راهي قم شد و همين سفر براي او سكوي پرتابي به سوي دنياي جديدي شد، دنيايي كه در آن شاگردي عالم بزرگي همچون آيتالله بروجردي را براي او به همراه داشت. شاگردياي كه تبديل به يك رابطه نزديك و عميق شد و او را به سوي فعاليتهاي سياسي عليه رژيم پهلوي سوق داد و حالا ديگر ابوالقاسم خزعلي از يك طلبه ساده تبديل به يك طلبه جواني شده بود كه پاي ثابت درس خارج فقه امام و آيتالله بروجردي بود و فعاليتهاي جدي سياسي داشت، از پخش اعلاميه تا سخنراني عليه رژيم كه در نهايت در سال 1338 منجر به تبعيد او به گناباد شد تبعيدي كه سه سال به طول انجاميد اما قرار نبود آخرين تبعيد او نيز باشد. در سال 52 بار ديگر تبعيد شد اين بار به بندر گناوه در جنوب كشور و به اتهام امضاي نامه و اعلاميه به نفع امام خميني(ره) راهي گناوه شد اما اين پايان كار نبود و او نصيحتي را كه در جريان تبعيد اولش از امام به گوش گرفته بود، همچنان ملكه ذهن خود كرده بود و بر همان مدار پيش ميرفت، نصيحتي كه در جريان تبعيدش در گناباد در ديداري كه امام او را به حضور طلبيده بود و از او خواسته بود به مبارزات خود ادامه دهد و دست از مبارزه نكشد، حال كه امام در تبعيد بود اما نصيحتهايش براي خزعلي و همقطارانش مانند چراغي بود كه مسير را براي آنها روشن ميكرد. از همين رو بود كه در بندر دور افتادهاي همچون بندر گناوه فعاليتهاي تبليغي را ادامه داد و از مسير پيش رويش كوتاه نيامد. سال 54 تبعيدش در گناوه پايان يافت و به تهران بازگشت اما طولي نكشيد كه در مسجد الجواد تهران جايي كه محل رفت و آمد بسياري از چهرههاي ملي- مذهبي بود بازداشت شد و 48 روز در زندان قزل قلعه زنداني بود. اما اوج فعاليتش را شايد بتوان زماني دانست كه روزنامه اطلاعات مقالهاي توهينآميز نسبت به امام را در سال 56 منتشر كرد. آيتالله خزعلي يكي از سازماندهندگان راهپيمايي بزرگ روز 18 و 19 دي در قم بود و همين امر سبب شد تا براي سومين بار حكم تبعيد ديگري را از آن خود كند، حكمي كه اين بار زير بارش نرفت و تا پيروزي انقلاب به طور مخفيانه در تهران زندگي كرد و به فعاليتهاي خود ادامه داد. با پيروزي انقلاب اسلامي فصل تازهاي در زندگي آيتالله خزعلي باز شد؛ فصلي كه ميرفت تا او را از يك طلبهاي كه فعاليت سياسي عليه رژيم پهلوي داشته به عالمي كه در يكي از مهمترين اركان نظام جمهوري اسلامي حضور داشت تبديل كند. او نماينده مردم سمنان در خبرگان قانون اساسي شد. در آذر ماه سال 59 بود كه آيتالله مهدويكني به دليل پذيرش وزارت كشور كابينه شهيد رجايي از شوراي نگهبان استعفا داد و آيتالله خزعلي جايگزين او شد و 20 سال در شوراي نگهبان باقي ماند و در كنار آن يكي از نمايندگان خبرگان رهبري نيز شد و تا پايان عمر در همين سمت ماند. او از آن دسته از علمايي بود كه در كنار آيتالله مصباحيزدي به وضوح از محمود احمدينژاد حمايت كرد و حتي در انتخابات سال 92 نيز گفته بود: من همان روز اول اعلام صلاحيتها توسط شوراي نگهبان، گفتم كه من آقاي جليلي را انتخاب كردم. به همه دوستان هم بحمدلله اعلام كردم كه من منتخبم آقاي جليلي است. هر چند كه فرزندش مهدي خزعلي سالهابود كه مسير ديگري را انتخاب كرده بود، مسيري كه مورد تاييد پدرش نبود. آخرين اظهارنظرها و خبرها از آيتالله خزعلي به همان دو سال پيش و حمايتش از سعيد جليلي در انتخابات سال 92 بازميگردد. وي سالها بود كه در بستر بيماري بود و در نهايت صبح ديروز در منزلش در تهران دار فاني را وداع گفت. سيد حسن خميني جزو اولين كساني بود كه بر بالينش حاضر شد تا يكي از ياران پدربزرگش را بدرقه كند. پيكر وي امروز صبح از مقابل دانشگاه تهران تشييع خواهد شد. گفتني است بسياري از مسوولان و چهرههاي لشگري و كشوري در پيامهاي تسليت جداگانهاي درگذشت او را تسليت گفتند.