فتحالله بينياز درگذشت
خاكسپاري در سكوت انجام ميشود
زينب كاظمخواه/ فتحالله بينياز، نويسنده و منتقد ادبي صبح روز يكشنبه ١۲ مهرماه درگذشت. او براي حضور در يك مراسم نقد ادبي از خانه خارج شد و هيچوقت به خانه
برنگشت. در ميانه راه ايست قلبي كرد و در بيمارستان فيروزگر درگذشت.
او منتقدي بود كه بيش از 40 سال در حوزه ادبيات فعاليت كرد، داستان نوشت، ترجمه كرد و نقدهاي بسياري را روي آثار نويسندگان مختلف منتشر كرد، اما با اين وجود او را بيشتر به خاطر نقدهايش ميشناسيم. نخستين كارهايش سال 1347 منتشر شد.
بينياز در مسجدسليمان به دنيا آمد و رشتهاش هيچ ربطي به ادبيات نداشت، مهندسي برق از دانشگاه شريف گرفته بود و در اين حوزه هم فعاليت ميكرد، اما كار ادبيات را براي دلش ميكرد. خودش ميگفت: «ماجراهاي جبري و تصادفي بسياري پيش آمد و مسير سرشار از جبر و چيزي توهمآميز به نام اراده، مرا به رشته برق دانشگاه شريف (آريامهر سابق) كشاند.»
علاقهاش به كتابخواني از دوران نوجوانياش شروع شد. سال 41 وقتي 14 ساله بود در كوي كارگرنشين «آب شيرين» در منطقه نفتخيز گچساران زندگي ميكرد. يكي از نخستين رمانهايي كه خواند «بيگانه» آلبر كامو بود. همه ميدانستند كه او حسابي به خواندن علاقه دارد، همين شد كه از كتابخانه يكي از كارمندان ارشد شركت نفت استفاده ميكرد و از آنها كتاب ميگرفت.
از همان سالها او مينوشت و ميخواند. در مجلات زيادي هم كار كرد. مقالاتي را به اسم خودش و بعضيها را با نام مستعار منتشر كرد و بعد از نزديك 50 سال نفس كشيدن در فضاي ادبي يكشنبه در يك عصر پاييزي در حالي كه ميرفت تا در جلسه نقدي حاضر شود درگذشت.
او وصيت كرده كه مراسم خاكسپاري او در آرامش و همراه با خانوادهاش به تنهايي انجام شود.
از بينياز تا به حال ۱۵رمان و ۷ مجموعه داستان كوتاه و ۸ كتاب در حوزه نقد و نظريه ادبي منتشر شده است.
كار فتحالله بينياز نوشتن رمان و داستان بود. «گرگهاي خاكستري»، «دردناكترين داستان عالم»، «ميروم كه بميرم»، «اوليا حضرت فرنگيس»، «عطش ماندگار»، «شورشگران را به زانو درآورديم»، «ستيزهجوي دلتنگ»، «افعيها خودكشي نميكنند»، «درياسالار بيدريا»، «ملاقات با مسيح»، «تشييع جنازه يك زندهبهگور»، «كوارتت مرگ و دختر»، «ترجيعبندي براي شاعران جوان»، «مكاني به وسعت هيچ» و «گلسرخ، اي تناقض ناب» از جمله آثار داستاني اوست. در عين حال تعداد زيادي از آثارش با روي كار آمدن دولت محمود احمدينژاد پشت درهاي مميزي ماند و تعدادي از آنها حتي بعد از پايان اين دوره نيز اجازه نشر پيدا نكردند. او اصرار زيادي به بازنويسي آثارش داشت. به گفته خودش، رمان «مكاني به وسعت هيچ» را 20 بار بازنويسي و رمان «ترجيعبندي براي شاعران جوان» را 27 بار بازنويسي كرده بود؛ به همين خاطر گاه خلق آثار داستانياش چند سال طول ميكشيد.