• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3360 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۴ مهر

روستاهاي كشور هر سال خالي‌تر مي‌شوند

روز ملي روستا يا روز بي‌روستايي

اعتماد|دوسال است نيمه مهرماه را به نام روز روستا ناميده‌اند، ‌روزي از آن روستاييان با تمركز بر مشكلات و نگراني‌هاي مخصوص به آنها. از مشكلات اقتصادي و معيشتي گرفته تا آسيب‌هاي اجتماعي، ‌از بيكاري پررنگ جوانان روستايي گرفته تا مشكلات اقليمي و زيست‌محيطي كه به شكل مستقيم با توليدهاي كشاورزي و دامداري مرتبط مي‌شود، ‌توليداتي كه راه اصلي كسب درآمد زندگي اين جماعت است. رييس‌جمهور هم در مراسمي كه به اين مناسبت برگزار شده بود، شركت كرد؛ ‌مراسمي با حضور نمايندگان روستاهاي كشور. براساس بررسي‌هاي جمعيتي انجام شده، ‌جمعيت مناطق روستايي در حال كاهش است؛ ‌كاهشي كه رشد منفي جمعيت اين مناطق ‌نشان از آن دارد. بر اساس آمار اعلام شده از سوي مركز آمار، مناطق شهري كل كشور طي سال‌هاي 1385 تا 1390، 14/2 درصد رشد سالانه داشته‌اند و رشد مناطق روستايي كه در سال‌هاي گذشته همواره نزديك به صفر بوده است و در سرشماري سال 1390، رشد منفي 6/0 را نشان مي‌دهد. بيشترين رشد مناطق شهري در استان‌هاي كشور به استان‌هاي بوشهر، هرمزگان، فارس و البرز تعلق دارد و بالاترين رشد منفي مناطق روستايي نيز به استان‌هاي اردبيل، مركزي، كردستان و گيلان تعلق داشته است. آنچه مشخص است، رشد منفي جمعيت در مناطق روستايي در 26 استان است. بايد توجه داشت كه رشد منفي جمعيت مناطق روستايي تنها بر اثر مهاجرت از مناطق روستايي به مناطق شهري صورت نپذيرفته، بلكه معلول عوامل ديگري از جمله تبديل روستاها به شهر و نيز واقع شدن برخي روستاها در حوزه حريم شهري و ادغام آن با حوزه شهري بوده است. رشد تعداد شهرهاي كشور از 1012 شهر در سال 1385 به 1140 شهر در سال 1390 (و اضافه شدن نزديك به 130 شهر در طي 5 سال) گوياي اين موضوع است. ضمن اينكه برخي از اين روستاها، در حوزه و حريم برخي شهرها قرار گرفته و گرچه داراي شهرداري مستقل نشدند، اما در عمل به منطقه‌اي از مناطق شهرداري شهر بزرگ‌تر مجاور تبديل شده‌اند يا چند روستا تشكيل يك شهر را داده‌اند و به اين شكل به جمعيت شهري كشور پيوسته‌اند.

خطر كشاورزي ايران را تهديد مي‌كند، نه خالي شدن روستاها

كمال اطهاري، كارشناس اقتصادي در خصوص لزوم ادغام روستاهاي با جمعيت پايين معتقد است: نصف روستاهاي ايران، زير 100 نفر جمعيت دارند، مي‌توان خيلي از آنها را در هم ادغام كرد، ‌البته در صورت تمايل خود روستاييان براي تجميع امكانات. وقتي اين روستاها با هم تجميع شوند، ‌بحث حفاظت از خاك و آب مطرح مي‌شود و فعال‌تر ظاهر شدن روستاها كه با اين راهكار ‌عملي مي‌شود.

او در خصوص ميزان خالي شدن روستاها و از بين رفتن نوعي آنها به «اعتماد» گفت: رقمي كه از سوي كارشناسان اعلام مي‌شود كه 34‌هزار روستا در حال خالي شدن از سكنه است، رقم درستي نيست، اين عدد از اينجا برمي‌آيد كه روستا و آبادي يكي درنظر گرفته مي‌شود. در حالي كه براساس تعاريف مركز آمار به اسكله، گورستان، ‌چاه و انبار؛ ‌آبادي مي‌گويند. تحليل اشتباه اينجا پيش مي‌آيد كه روستا و آبادي را يكي مي‌دانند. اما نكته مهم در بحث روستاها، ‌بحث كشاورزي است و توسعه آن. در واقع خطر كشاورزي ايران را تهديد مي‌كند نه خالي شدن روستاها. اطهاري در ادامه با اشاره به مشكلاتي كه روستاها را تهديد مي‌كند ،گفت: بعضي روستاهايي كه مشكلات‌شان جنبه اقتصادي ندارد، يا به وسيله شن محاصره شده‌اند، يا با بهره‌برداري بيش از حد از چاه روستا به خشكي رسيده است. بلعيده شدن زمين به وسيله زمين‌خواران و توسعه بي‌رويه و بي‌ساماني هم بخشي از مشكلات است كه به خاطر اسكان غير رسمي ايجاد شده است. وقتي هنوز مشكل مسكن كم درآمدها حل نشده، زمين‌هاي كشاورزي پيرامون شهرهاي بزرگ به شكل غيررسمي سكونت گاه مي‌شود. هزينه‌هاي بلعيده شدن زمين‌هاي كشاورزي و مساله محيط زيستي بسيار بزرگ‌تر و پرهزينه‌تر از اين است كه دولت براي مسكن كم‌درآمدها هزينه كند. زمين‌خواري، جنگل‌تراشي و بهره‌برداري بي‌رويه يا بسيار ضد بشري از سفره‌هاي زير زميني به صورت پنهان و آشكار، خطرات اصلي است كه كشاورزي ايران را تهديد مي‌كند. اين مساله را مي‌توان در بعضي مناطق كه روستاها خيلي نزديك به شهرها بودند، بيشتر ديد. زمين‌داران، مدام براي تحصيل بچه‌هاي‌شان رفت و آمد مي‌كردند. با درنظر گرفتن اينكه جاده‌هاي بهتري به وجود آمده، با وسايل نقليه به سرعت به زمين كشاورزي شان مي‌رسند و بدون اينكه زمين‌هاي‌شان را رها كرده باشند، در حاشيه شهرها اسكان يافتند تا هم زمين‌شان را از دست نداده باشند و هم به شهرنشيني رسيده باشند. بهتر است به جاي حرف‌هاي شعاري، مسائل اصلي كه كشاورزي ايران را تهديد مي‌كند، بررسي كنيم.

اطهاري معتقد است: هنوز در كشور كشاورزي مكانيزاسيون به طرز صحيحي انجام نشده و ناقص است. هنوز نظامات پشتوانه توليد ناقص است و موضوع توزيع و خريد محصولات از كشاورزان حل نشده است، هنوز از لحاظ سلف خري (پيش خريد نقدي محصولات)‌هاي نامورد و بي‌مورد مشكل وجود دارد، از لحاظ بذر ناكافي، از لحاظ فقدان تكنيك‌هاي لازم براي بالا بردن بهره‌وري، از لحاظ آلوده كردن و سوزاندن خاك با كود بيش از حد، ‌همه مشكلاتي‌ است كه هنوز وجود دارد. اينها اندك مسائلي است كه به توليد ربط دارد، اما اينكه مي‌گويند روستاييان دارند مهاجرت مي‌كنند و روستاها را خالي مي‌كنند، ‌از حرف‌هاي عجيبي است كه زده مي‌شود. به گفته او، ‌رشد توليد كشاورزي در سراسر جهان با اشتغال در بخش كشاورزي رابطه معكوس دارد. تمام كشورهايي كه رشد كشاورزي دارند، اشتغال‌شان كاهش پيدا كرده. در ابتداي قرن بيستم شاغلان بخش كشاورزي امريكا، 14 ميليون نفر بوده، الان سه ميليون نفر شدند. در ايران در سال 1335، سه ميليون بوده الان سه ميليون و 300 هزار نفر شده. اين در حالي است كه توليد امريكا در كشاورزي 20 برابر ايران است. اين خلاف روند جهان است، بايد آمار ما هم كاهش پيدا مي‌كرد، اين شاغلان براي بخش كشاورزي زيادند، اگر فناوري بالا برود، شاغلان كم مي‌شوند.

مهاجرت، روستاها را خالي مي‌كند

مهاجرت از روستاها به شهرهاي كوچك، ‌از شهرهاي كوچك به بزرگ‌ترها و نهايتا جمعيتي كه به كلان‌شهرها مي‌رسد، ‌باعث تحليل رفتن جماعاتي چون روستا كه واحد اوليه جمعيتي ست، مي‌شود.

تجمع امكانات در شهرها، ‌تغييرات آب‌و‌هوايي و ادامه‌دار بودن خشكسالي و مديريت نادرست آب در روستاها، ‌وجود جاذبه‌هاي صنعتي در شهرهاي بزرگ‌تر، ‌مهيا بودن شغل و راه‌هاي گوناگون كسب درآمد در شهرها به دليل تنوع كسب و كار، ‌علت‌هايي هستند كه روستاييان را به شهرها مي‌كشاند و باعث مي‌شود 700 شهر جديد با تبديل روستا به شهر در كشور ايجاد شود. در اين ميان، ‌كشاورزي و دامداري، ‌دو اصلي كه شايد تنها از عهده روستاييان برآيد، مي‌ماند بين زمين و آسمان. كشاورزي در كشوري كه به سوي توسعه پايدار در حركت است، جزو موارد راكد مانده‌اي است كه با وجود فراگير بودنش در گوشه و كنار كشور، ‌همچنان از راندمان پاييني برخوردار است .

 

روستا زادگان دانشمند به وزيرى پادشاه رفتند

 

امان‌الله قرايي مقدم٭

روستا از قديم‌الايام «توليد‌كننده» بوده است. بزرگان جامعه، اميركبيرهاي جامعه همه از دامن روستاها برخاسته‌اند و آنچه امروز متاسفانه بر سر روستاها آمده همه حاصل عدم توجه به توليد است. در تئوري كلارك، جامعه‌شناس وضعيت اشتغال به سه بخش تقسيم شده است:

1) كشاورزي و دامداري، 2) صنعت، 3) خدمات، يعني پايه و اساس اقتصاد و اشتغال در روستاست كه مهم‌ترين بخش توليد‌كننده است و غلات استراتژيك مانند گندم و جو و برنج از آنجا مي‌آيد و براي همين است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. دليل مهاجرت‌هاي گسترده‌اي كه از روستا صورت مي‌گيرد اين است كه روستا را رها كرده‌ايم. وضعيتي پيش آمده كه روستاييان براي تهيه تخم مرغ و سبزيجات و سيب‌زميني به شهر مي‌روند و اين باعث ننگ است چون همه كشورها از امريكا گرفته تا آلمان و انگلستان، به بخش روستايي خود توجه مي‌كنند. براي حل مشكل مهاجرت داخلي بايد روستاها را تبديل به مكان‌هايي كنيم كه براي كار و زندگي جذاب هستند. نخستين كار ايجاد زيرساخت‌هاست، تكميل و توسعه شبكه آب، برق، گاز و اينترنت و بعد از آن ايجاد قطب‌هاي صنعتي در اطراف روستاها يعني نزديك به مكان‌هايي كه هم نيروي كار جوان دارند و هم پتانسيل لازم براي گردش چرخ صنعت. در غير اين صورت موج مهاجرت از روستا به شهرهاي كوچك، از شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ و سرانجام به پايتخت ادامه پيدا مي‌كند، روستاها خالي مي‌شوند و شهرها شلوغ و زمين‌هاي كشاورزي باير مي‌مانند و آمار جرم و آسيب در شهرها افزايش پيدا مي‌كند. راهكار ديگر تغيير نظام سنتي كشاورزي است؛ يعني تغيير تقسيم‌‌بندي زمين‌هاي كشاورزي و پياده كردن مدلي مانند چين، جايي كه زمين‌هاي كشاورزي در آن به صورت مشاركتي اداره مي‌شود و بنا بر كاشت و داشت و برداشت سود حاصله ميان روستاييان تقسيم مي‌شود. الان در شمال كشور اين همه زمين تكه‌تكه كشاورزي هست در صورتي كه بايد بيشتر به فكر تجميع باشيم تا امكانات و تجهيزات نيز راحت‌تر در اختيار روستاييان قرار بگيرد. بايد به فكر راه‌اندازي دوباره شركت سهامي زراعي باشيم، طرحي كه پيش از انقلاب هم مطرح شده بود و حالا زمان آن رسيده تا براي حل مشكل خالي شدن روستاها از سكنه دوباره به آن رو آوريم تا مشكل سيل مهاجران فصلي و قطعي از روستا به شهر حل شود. اما جداي از مسائل اقتصادي و توليدي بايد به مساله فرهنگ و هويت نيز توجه داشته باشيم. اگر هنوز فرهنگي باقي مانده باشد بايد سراغ آن را در روستاها بگيريم. روستاها و روستاييان هستند كه همچنان قصه‌ها، افسانه‌ها، آداب و رسوم و دين و آيين را زنده نگه داشته‌اند و به نسبت شهر به مراتب سنگرهاي قوي‌تري براي حفظ فرهنگ و هويت ملي ما محسوب مي‌شوند. اگر در پي حفظ ارزش‌ها و هنجارها باشيم هم باز بايد هواي روستا را داشته باشيم، روستاهاي ايران از كردستان و آذربايجان گرفته تا خراسان و گيلان و سيستان هر كدام گوشه‌اي از خاطره هويت ايراني را در خود حفظ كرده‌اند. يادمان باشد كه هميشه روستاييان بوده‌اند كه چهره‌هاي تاريخ‌ساز اين مملكت را در خود پرورش داده‌اند. سعدي در گلستان گفته است: وقتي افتاد فتنه‌اي در شام / هر كس از گوشه‌اي فرا رفتند / روستا زادگان دانشمند / به وزيري پادشاه رفتند/ پسران وزير ناقص عقل/ به گدايي به روستا رفتند ٭جامعه‌شناس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون