• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3360 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۴ مهر

سخني با كنشگران جوان

سياست بدون آرمان، انسان را به بيراهه مي‌برد

مصطفي درايتي

دنياي سياست، دنياي عجيبي است. بايد توجه داشت كه سياست، برزخي ميان خدمت و خيانت است و به جهت ماهيت و تاثير شگرف آن بر همه شوون اجتماعي، توان، استقامت و هوشمندي ويژه‌اي مي‌طلبد كه ممكن است در بسياري يافت نشود بالاخص در ايران كه هنوز به يك قاعده مشخصي در سياست‌وزري دست نيافته‌ايم. اما مي‌شود تجربيات اين سال‌ها را در چند نكته خلاصه كرد تا به كار كنشگران جوان بيايد. تجربياتي كه من در اين 35 سال دريافته‌ام، اين است:

1- سياست، يك كار جمعي است و نيازمند روزآمدي در اطلاعات و تحليل است. كساني كه مايل به كنشگري سياسي هستند از ابتدا بايد به يك مجموعه منسجم حزبي بپيوندند. رفتار سياسي فردي، فقط مي‌تواند ايجاد هزينه كند؛ هم براي كنشگر و هم براي جامعه.

2- سياست، يك علم است و نيازمند بهره از تجربيات و تحليل‌هايي كه در مناسبات و دنياي آكادميك آن دنبال مي‌شود. لذا بايد همواره در اين حوزه مطالعه و انديشه كرد و مسائل سياسي كشور و منطقه و حتي جهان را دنبال كرد. سياست، تفريح و تفنن نيست كه بتوان فقط در هنگامه‌هاي خاص بدون داشتن اطلاعات و آمادگي لازم، ورود پيدا كرد و نتيجه مثبت گرفت. يكي از مشكلات امروز برخي اصلاح‌طلبان آن است كه به سياست، فصلي نگاه كرده‌اند و در بيشتر اوقات به‌دنبال كارهاي ديگرند و به يكباره در مواقع خاص يافت مي‌شوند و مدعي نقش‌آفريني ويژه‌اند.

3- سياست بدون آرمان، انسان را به بيراهه مي‌برد و بدون واقعگرايي، دچار موانع سخت و ناكامي‌هاي پي‌در‌پي خواهد كرد. ما نيازمند آرمان‌خواهي، همراه با واقع بيني هستيم. تا هم راه را گم نكنيم و هم با توجه به امكانات و واقعيت‌ها، آهسته ولي پيوسته رو به جلو در حركت باشيم. پروسه اصلاحات يا به عبارتي دموكراتيزه كردن حكومت، راهي طولاني است كه بدون فراهم كردن مقدمات و زمينه‌هاي ذهني و عيني در جامعه، راه به‌جايي نخواهد برد.

4- آنچه من به عنوان يك پژوهشگر علوم ديني و يك فعال سياسي، در‌يافته‌ام اين است كه مرز يك كنشگر سياسي بي‌بند و بار با يك كنشگر سياسي مسلمان و معتقد، فقط اخلاق است كه در صداقت و راستي، امانتداري و پايبندي به عهد و پيمان خلاصه مي‌شود و اگر به آن ملتزم نباشيم، سياست زشت‌ترين و آلوده‌ترين عرصه‌هاي اجتماعي خواهد بود كه كمتر انسان با وجداني به آن تن خواهد داد. تلاش كنيد، حتي اگر در كوتاه‌مدت متضرر هم شويد، از اين مرزها عبور نكنيد و سياست، با حفظ اين اصول، دلنشين و بسيار تاثيرگذار و حتي مقدس و عبادت خواهد بود.

5- در زمان ورود ما به سياست، مردان با تجربه و كار‌آزموده در عرصه‌هاي مختلف سياسي اندك بود و مرتب به آزمون و خطا مجبور بوديم. اين كار هزينه‌هاي بسياري را، هم بر كنشگران سياسي و هم به كشور تحميل كرد. ولي امروز تجربه ذخيره شده از بيش از سه دهه كار سياسي پر فراز و نشيب، موجود است كه بايد به‌خوبي از آن بهره‌برداري شود. بشخصه از ورود كنشگران سياسي جوان استقبال مي‌كنم ولي اگر بدون بهره از اين تجربه پر هزينه باشد، فقط به‌خطاها و هزينه‌ها و عدم كاميابي‌ها خواهد افزود. جواناني كه امروز سوداي سياست دارند بايد توجه كنند كه پرش‌هاي ناگهاني، فرودهاي سخت را در پي خواهد داشت و ماندگاري در اين عرصه نيازمند ظرفيت و پختگي‌هاي ويژه‌اي است كه نه به‌يكباره، بلكه با ممارست به دست خواهد آمد.

6- سياست، عرصه پيوستگي، ممارست، تلاش و استقامت است. شكست و موفقيت، جزو مقومات اصلي آن است. آدم‌هايي كه تحمل شكست و ناكامي را ندارند و زود رنج و كم استقامت‌اند ابدا به‌كار سياست نمي‌آيند و بهتر است ابدا به اين عرصه وارد نشوند. سياست، جاي آدم‌هاي سخت‌جان و با اراده است كه ناكامي را مقدمه پيروزي بدانند و از هر شكست، تجربه‌اي براي رفع كاستي‌ها بسازند و هيچگاه نه مايوس باشند و نه مغرور.

7- سياست، عرصه عقلانيت و تجربه است نه ميدان احساسات؛ بالاخص در هنگامه‌هاي سخت و نفس‌گير. افرادي كه نمي‌توانند جلوي احساسات خود را بگيرند و آن را با عقلانيت مهار كنند، فاقد مهم‌ترين عنصر يك سياست‌ورز قابل‌اند و افراد خود بهتر از ديگران مي‌دانند چقدر از اين شاخصه مهم برخوردارند و بهتر است قبل از ورود به آن، به‌خود‌آزمايي بپردازند. زيرا اسير احساسات بودن، منجر به رفتارهاي پر هزينه و كم ثمر خواهد شد كه ممكن است خود و ديگران را دچار زحمت كند. احساسات، جلوي تعقل و آينده نگري را سد خواهد كرد و انسان را دچار خطاهاي بعضا غير قابل جبران خواهد كرد.

8- رقابت سالم و همراه با اخلاق با رقيب، مهم‌ترين وسيله براي كار آمدي يك تفكر سياسي در جوامع دموكراتيك است. همواره بايد از يك رقيب قدرتمند استقبال كرد بالاخص در زمان حضور در قدرت. تاثير و نقشي كه يك رقيب توانمند در سالم‌سازي و بالندگي يك انديشه سياسي دارد، فوق‌العاده مهم است.

اگر فقط به مقايسه حاصل دوران هشت ساله اصلاح‌طلبان و محافظه‌كاران در قدرت بپردازيم خطاي مهم محافظه‌كاران آن بود كه رقيب را مزاحم تلقي كردند و در پي حذف آن برآمدند و نتيجه، آن شد كه امروز شاهديم. چنين نيست كه ما معصوم و بي‌خطا باشيم ولي وجود رقيبي قدرتمند كه تمامي رفتار و تصميمات و افراد را تحت نظر داشت تا بتواند سوژه‌اي براي كوبيدن بيابد، عملا زمينه خطا و سوءاستفاده را به‌شدت كاهش داد.

9- يكي از تفاوت‌هاي جريان فكري اصلاح‌طلبان با محافظه‌كاران آن است كه اصلاحات همواره چشم به مردم داشته و تلاش كرده است از طريق مردم، به‌قدرت وارد شود ولي محافظه‌كاران همواره چشم به‌قدرت داشتند و سعي كردند با طناب قدرت در آن بمانند. لذا اصلاح‌طلبان زبان تعامل با جامعه را بيش از محافظه‌كاران آموخته‌اند گرچه در تعامل با قدرت، كاستي‌هايي دارند. به‌عبارتي اصلاح‌طلبان همواره از طريق مردم، خود را به قدرت تحميل كرده‌اند و توانمندي و موفقيت خود را با اقبال و رضايت مردم سنجيده‌اند نه ديگران. اين جهت‌گيري - چه از سر اعتقاد و چه از سر لا‌علاجي- توانسته پشتوانه‌اي ماندگار براي اصلاحات ايجاد كند.

بايد توجه داشت كه نگاه به‌جامعه همواره بايد به عنوان اصلي‌ترين رويكرد باقي بماند و تعامل با قدرت نبايد آن را تحت‌الشعاع قرار دهد. اصلاحات از طريق توانمند‌سازي و آگاه‌بخشي جامعه، جريان مي‌يابد و رشد مي‌كند. ممكن است تعامل با قدرت مفيد باشد ولي براي اصلاحات، زماني كارآمد است كه رويكرد اجتماعي آن، همچنان اصل باشد و در راستاي همان هدف تعريف شود. در غير اين‌صورت به بلاي محافظه‌كاران مبتلا خواهيم شد.

10-نكته آخر اينكه به كنشگران سياسي جوان توصيه مي‌كنم كه اگر تصميم به فعاليت مستمر در اين عرصه داريد تلاش كنيد مسير امرار معاش و زندگي خود را، از طريقي ديگر تامين كنيد و متكي به سمت‌هاي سياسي نباشيد. متاسفانه سياست در ايران، اخلاقي نيست و رقبا براي فشار بر رقيبان، ابتدا به فكر محدوديت‌هاي مالي مي‌افتند تا مشكلات اورا خانوادگي كنند. پيش بيني‌هاي اينچنيني، بخشي از نگراني‌هاي شخصي در اين عرصه را كاهش خواهد داد و زمينه لغزش‌هاي فردي را كم خواهد كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون