غريب آشنا باش و سياحدوست
سيد علي ميرفتاح
هيچكس با نفوذ «دشمن» موافق نيست. جلوي هر نوع نفوذي را بايد گرفت؛ سلمنا. اگر از تجربههاي تلخ گذشته پند گرفته باشيم- كه بيشك گرفتهايم- تا آنجا كه مقدور است بايد راه تكرار بر خطر ببنديم و نگذاريم كه اجانب با ظواهر گولزننده در اركان دولت و ملت نفوذكنند و دوباره روز از نو، روزي از نو گرفتارمان كنند و بابت سود خود به ما ضرر برسانند. ما خاطرات خوبي از پرتغاليها و انگليسيها و آمريكاييها نداريم. از روسها هم همينطور، اما جلوي نفوذ را گرفتن و راه استعمار و استثمار را سد كردن يك بحث است، فحش دادن و بد گفتن و از جهان رو برگرداندن يك بحث ديگر. ما كشور مستقلي هستيم و اين استقلال را نيز ارزان بهدست نياوردهايم. سالها تلاش كردهايم، انقلاب كردهايم، شهيد دادهايم، عاطفي و اقتصادي و اجتماعي هزينههاي گزاف پرداختهايم تا استقلال سياسيمان را به دست بياوريم. اما آيا هر نوع رابطه تجاري، اقتصادي، فرهنگي و سياسي به منزله مخدوش شدن استقلال است؟ در مورد بديهيات حرف ميزنم. كيست كه نداند استقلال و انزوا ربطي به هم ندارند. ما ميتوانيم دور كشورمان ديوار بكشيم، بالاي ديوار هم سيم خاردار بكشيم، به سيم خاردار هم برق وصل كنيم، نه بگذاريم كسي داخل شود و نه بگذاريم كسي خارج شود. بعضي كشورها هم اتفاقا اين كارها را كردهاند. هيچكس را راه نميدهند، هركس هم بخواهد از كشور خارج شود، چارهاي ندارد جز آنكه فرار كند. اما اين تنهايي و انزوا را استقلال نمينامند. اتفاقا براي حفظ استقلال بايد ديپلماسي فعال و قوي داشته باشيم و با جهان - جز يكي، دو مورد استثنا- رفتوآمد داشته باشيم و با حفظ هوشياري جلوي سلطه و نفوذشان را بگيريم. اينها كه ميگويم بديهياتند حتي از بديهيات هم يك چيزي آن طرفترند اما بعضي از دوستان ما هستند كه از ديدن خارجي كهير ميزنند و هر نوع مراودهاي را حمل بر نفوذ ميگيرند. من روزنامهنگارم و مدام اخبار سياسي و اجتماعي و اقتصادي كشور را پي ميگيرم. به اخبار سري و محرمانه دسترسي ندارم و از همين سايتها و روزنامهها ميفهمم كه موقعيت سياسي و اقتصادي ايران تغيير كرده و در جهان جنب و جوشي افتاده كه با ايران وارد معامله شوند، مذاكره كنند و نقش و جايگاه جمهوري اسلامي را به رسميت شناسند. اين خيلي مهم است. سالهاي سال صهيونيستها تلاش كردند تا ما منزوي شويم و از مناسبات دنيا كنار گذاشته شويم. حتي تا حد زيادي تلاششان جواب داد و براي چند سال ما تحريم اقتصادي و سياسي شديم. اما خدا را شكر ورق برگشت و سردمداران دنيا اعتراف كردند كه بيحضور ايران نميتوانند مشكلات دنيا را حل كنند. تا همين چند سال پيش وقتي ميخواستند بحران سوريه را حلوفصل كنند، عامدانه و متظاهرانه ما را كنار ميگذاشتند. اما امروز ميبينيد كه هركاري ميخواهند بكنند، يك پاي ثابتش ايران است. اين يعني اينكه دستگاه ديپلماسي ما خوب كار كرده و الحمدللهربالعالمين تير دشمنانمان- بهخصوص نتانياهو- به سنگ خورده. تير صهيونيستها در خيلي جاها به سنگ خورده. اينها در جهان القا كردند كه ايران ناامن و براي گردشگران خطرناك است كه به ايران بيايند. اما خدا را شكر ايران امن است و گردشگر را نيز احترام ميگذارد. معلوم است كه رفتهرفته بازار گردشگري هم دارد از كسادي درميآيد و روز به روز تعداد مسافران اروپايي زيادتر ميشود. خدا را شكر. ما مسلمانيم و پيرو پيامبري هستيم كه فرمانمان داد، «اكرم الضيف ولوكان كافرا» مهمان را گرامي بداريد حتي اگر كافر باشد. اهل كتاب كه جاي خود دارند. مهمان را هر كه هست بايد محترم شمرد و جاسوس را هر كه باشد بايد به ماموران امنيتي و پليس ضداطلاعات سپرد. اين قاعده مسلماني است- به خصوصيات ملي و بومي ما هم برميگردد- كه غريب را نيازاريم و امنيتش را از بين نبريم. به قول شيخ ما سعدي شيرازي «نكو بايدت نام و نيكو قبول/ نكودار بازارگان و رسول/ بزرگان مسافر به جان پرورند/ كه نام نكويي به عالم برند»؛ همين مسافران هستند كه خبر نيك و بد را در عالم ميپراكنند. از همينرو شيخ هشدار داده كه «تبه گردد آن مملكت عنقريب/ كزو خاطر آزرده آيد غريب/ غريب آشنا باش و سياحدوست/ كه سياح جلاب نام نكوست» اين خوب نيست كه جلوي هتلي كه هنوز مسافرينش نرسيدهاند، تجمع كنيم و با انگليسي غلط بگوييم كه اينها جايي در اين شهر شهيدپرور ندارند. كجاي مسلماني و روحيه انقلابي است كه به مسافري- ولو كافر يا دشمن خوني- بگوييم ما پذيراي تو نيستيم. بعد هم چون انگليسيمان خوب نيست به بدترين شكل حرفمان را ترجمه كنيم و دل سياحان را از خودمان برنجانيم.
جلوگيري از تسلط و نفوذ دشمن اين نيست كه به مهمانان انگليسي بيحرمتي كنيم و از مسوولان بخواهيم آنها را از شهر و ديارمان بيرون كنند. «نكودار ضيف و مسافر عزيز/ وز آسيبشان بر حذر باش نيز.»