گروه ديپلماسي: روز گذشته مارتين شولتز، رييس پارلمان اتحاديه اروپايي وارد تهران شد و با سران و مقامات كشورمان ديدار كرد. با اين حال، سفر شولتز به تهران نخستين سفر يكي از مقامات عالي اتحاديه اروپايي به تهران نيست و پيش از اين هم فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي و معاون وي، هلگا اشميد هم به تهران سفر كرده بودند. با اين حال، شولتز در سفر به تهران ضمن رايزني با تهران در خصوص مسائل دوجانبه، منطقهاي و گفتوگوهاي حقوق بشري هم به گفتوگو با مقامات كشورمان نشست. پيش از سفر به تهران هم اين مقام ارشد اروپايي گفته بود كه گفتوگو در خصوص مسائل حقوق بشري از جلمه محورهاي مذاكرات و رايزنيهايش در ايران خواهد بود. درباره سفر مارتين شولتز به تهران و تاثير اين رفت و آمدها و تاثير آن در گسترش روابط ايران و كشورهاي اروپايي با عبدالرضا فرجيراد، سفير اسبق ايران در مجارستان و نروژ و كارشناس مسائل سياست خارجي، گفتوگويي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
مناسبات جديد جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپايي بر چه اساسي شكل گرفته است؟
مناسبات ايران و اتحاديه اروپايي بيش از هر چيز از سوي مسوولان دو كشور شكل گرفته و سمت و سو ميگيرد؛ به عبارت ديگر، در هر زمان كه مسوولان دو كشور ديدگاههاي مبتني بر همكاري و تعامل داشتهاند و به يكديگر نگاه مثبت داشتهاند، روابط ايران و اتحاديه اروپايي هم به سمت نزديك شدن رفته است. بهطور مثال، در دولت اصلاحات به دليل ديدگاههاي مثبتي كه شخص خاوير سولانا به ايران داشت و همينطور مجموعه دولت اصلاحات به اروپا، فصل جديدي از همكاريهاي دوجانبه شكل گرفت ولي در دولتهاي نهم و دهم شاهد افول روابط ايران و اتحاديه اروپايي بوديم. با اين حال، پس از آنكه فدريكا موگريني مسووليت هماهنگكننده سياست خارجي اتحاديه اروپايي را برعهده گرفت به دليل رفتار سنجيده و معقول وي در زمان مذاكرات و رويكرد مثبتي كه به ايران دارد، روابط ايران و اروپا هم به سمت و سوي گسترش حركت كرده است. البته بايد بگويم كه سياستهاي دولت يازدهم مبتني بر تنشزدايي و دكترين تعامل سازنده و عملكرد دكتر ظريف هم در اين مساله بياثر نبوده است. از سوي ديگر دستيابي به توافق هستهاي زمينه آغاز فصل جديدي از روابط و همكاريها را ميان ايران و اروپا و افزايش رفتوآمدها فراهم كرده است.
به افزايش رفت و آمد مسوولان ايران و اروپا اشاره كرديد. اهميت اين رفت و آمدها چيست؟
هرگونه رفت و آمد در سطح مقامات ميتواند مبنايي براي توسعه و گسترش روابط سياسي، اقتصادي، فرهنگي، منطقهاي و... باشد. ما از سال 92 و به ويژه دستيابي به توافق ژنو شاهد بوديم كه موجهاي مسافرت وزراي امور خارجه و هياتهاي سياسي و اقتصادي به تهران آغاز شد. دستيابي به برجام نيز موجب گستردهتر شدن اين رفت و آمدها شده است، بهطوري كه شاهد هستيم هر هفته مسوولي از كشورهاي مطرح آسيايي و اروپايي به تهران ميآيد و قصد همكاري با ايران را دارد. با اين حال، رفت و آمدهايي كه قبل از برجام صورت گرفته بود، بيش از هر چيز براي شناسايي زمينهها و فرصت و فراهم ساختن زمينههاي گفتوگوهاي سياسي و اقتصادي و... بود. پس از آن هم بسياري از كشورهاي اروپايي اين احساس را كردند كه در حال عقب افتادن از رقبايشان هستند و براي همين كشورهايي مانند انگليس و فرانسه مسوولانشان را به تهران فرستادند.
آيا اين سفرها ميتواند باعث گسترش روابط و مناسبات ايران با اين كشورها شود؟
اهميت سفر سران و مقامات عالي كشورهاي اروپايي در اين نهفته است كه اروپاييها احساس كردهاند فشاري كه روي جمهوري اسلامي ايران بوده است، هماينك با دستيابي به برجام در حال برداشته شدن است و اين ايران، آن ايران تحت فشار سابق نيست. از طرفي مسائل منطقهاي و بينالمللي موجب شده تا آنها در اين سفرها به دنبال تنظيم رابطهاي باشند كه علاوه بر توسعه دوجانبه، بخواهند از ظرفيت و توان ايران براي حل و فصل مسائل منطقهاي استفاده كنند زيرا شرايط منطقه به صورتي است كه موجب ضرر و زيان اروپا هم شده است. هماكنون صدها هزار سوري به اروپا مهاجرت كردهاند كه اين مساله غرب را با مشكلاتي روبهرو ساخته است. وضعيت ژئوپولتيك ايران هم در حالتي است كه كشورهاي اروپا بيش از پيش احساس ميكند كه با رفع تحريمها بايد با ايران همكاري داشته باشند و با استفاده از توان و نفوذ ايران بتوانند اقدامي در جهت حل و فصل بحرانها بكنند. با اين حال، رفت و آمدها موجب شده تا آقاي روحاني هم سفرهايي به اروپا داشته باشند و در اين راستا، رييسجمهور در هفتههاي آتي سفري به ايتاليا و فرانسه داشته باشند. اين سفرها منتج به قراردادهاي مهمي در عرصههاي اقتصادي و سياسي نيز خواهد شد.
براساس تفاهمات صورت گرفته ميان ظريف و موگريني، قرار است گفتوگوهاي سطح عالي ميان ايران و اروپا صورت بگيرد. گفتوگوهاي حقوق بشري نيز يكي از مسائلي است كه اروپاييها علاقه بسياري به انجام آن دارند. اين گفتوگوها چه تاثيري در روابط ايران و اروپا دارد؟
گفتوگوهاي ايران و اروپا در مسائل سياسي، اجتماعي، حقوق بشري و مسائل منطقه بيسابقه نيست و سالها قبل نيز گفتوگوهايي ميان ايران و اروپا در اين زمينهها وجود داشته است. من اعتقاد دارم كه به هر ميزان كه اين گفتوگوها و رفت و آمد ميان مسوولان افزايش يابد، شناخت و درك بهتري هم ميان مسوولان شكل خواهد گرفت. اين گفتوگوها ميتواند تاثير بسياري در كاهش و از بين رفتن سوءتفاهمها و ديوار بياعتمادي داشته باشد و زمينهساز همكاريهاي بيشتر در مسائل مختلف شود. از طرف ديگر، اين گفتوگوها ميتواند تاثير بسياري در از بين بردن تبليغات سوئي كه عليه ايران وجود دارد، داشته باشد.
چه زماني اين گفتوگوها سازندهتر خواهد بود؟
نكتهاي كه بايد بدانيم آن است كه ما نبايد از گفتوگو در مسائل مختلف با بازيگران موثر هراسي داشته باشيم. سختترين و دشوارترين پروندهها مانند پرونده هستهاي ايران با انجام گفتوگو و استراتژي برد – برد حل شد. يكي از بهترين راهكارهايي كه از سوي ايران در اين مدت اتخاذ شده راهكار گفتوگو است و به نظرم با گفتوگو ميتوان بسياري از سوءتفاهمات حقوق بشري را حل كرد. آنها نكاتي در رابطه با مسائل حقوق بشري عليه ايران دارند و از سوي ديگر هم ايران حرفهايي در خصوص حقوق بشر و نقض آن دارد كه ميتوان زد و ديدگاهها را به يكديگر نزديك كرد.
آيا اين نزديك شدن ديدگاهها ميتواند منجر به اين شود كه اتهامات كمتري هم به ايران نسبت داده شود؟
اصولا حقوق بشر در زمانه كنوني به اهرم و فشاري عليه كشورها تبديل شده است ولي با اين وجود، درك بيشتر و نزديكتر شدن ديدگاهها ميتواند منجر به از بين رفتن بسياري از ديدگاهها شود.
آيا نزديكتر شدن ديدگاههاي حقوق بشري ايران و اروپا ميتواند به كاهش فشارهاي امريكا عليه ايران در اين باره هم منجر شود؟
همانطور كه گفتم حقوق بشر براي بسياري از كشورها مانند امريكا يك اهرم و ابزار فشار سياسي است و بيشتر بهانه است. بسياري از متحدان امريكا چه در خاورميانه و چه در مناطق ديگر دنيا خود از ناقضان حقوق بشر هستند ولي امريكا آنچنان به آنها فشار وارد نميكند و جزو همپيمانان آنها ست در حالي كه حقوق بشر براي اروپاييها از اهميت بيشتري برخوردار است و از اصول سياست خارجي اتحاديه اروپايي است.