سخنگوي شوراي نگهبان:
در انتخابات جاي اصل برائت نيست
گروه سياسي| سخنگوي شوراي نگهبان از سياستهاي انتخاباتي شوراي نگهبان ميگويد. نجاتالله ابراهيميان در گفتوگو با آنا از نحوه نظارت شوراي نگهبان در انتخاباتهاي پيش روي كشور صحبت ميكند. جملههاي كليدي اظهارات ابراهيميان را در ادامه ميخوانيد:
به عنوان عضو شوراي نگهبان ميتوانم وضعي را تصور كنم كه ساختار ما دقيقتر و علميتر باشد؛ اما در اين وضع هم به عنوان داورهاي بيطرف ميتوانيم با دقت عمل كنيم، اگر عليه كسي شبنامه يا گزارشي ارسال شد، دربست نپذيريم و مانند يك داور جدي موشكافانه رسيدگي كنيم/ طبق قانون بايد دليل ردصلاحيت گفته شود.
در ايام محرم هستيم كه مملو است از تعليمات در زندگي سياسي. رعايت عدالت و انصاف و حريت را از بزرگانمان ياد گرفتيم. من تاكيدم در مورد همه گروههاي سياسي داخل نظام بر رعايت اين عدالت و انصاف است و به نظر ميرسد كه اكثريت همكاران من با اين نظر مخالف نبودند. اگر مخالف بودند به من ماموريت دوباره نميدادند. بنابراين در مورد اين مواضع هم هرگز تحت فشار نبودم.
بعضي وقتها مشكلاتي مطرح ميشود و اين مشكلات را به نظارت استصوابي گره ميزنند در صورتي كه ارتباطي به نظارت استصوابي ندارد. مثلا عدهاي ميگويند كه در بررسي صلاحيتها سليقههاي شخصي مداخله دارد. صرف نظر از صحت و سقم اين ادعا، عرض من اين است كه اين اصلا ارتباطي با استصوابي بودن نظارت ندارد. نظارت غيراستصوابي هم كه باشد باز مساله دخالت دادن سليقههاي شخصي مشكل ايجاد ميكند. اگر ما ياد گرفته باشيم كه سليقههاي شخصي را دخالت ندهيم نظارت استصوابي هم مانع فعاليت آزادانه اشخاص و گروههاي سياسي در چارچوب قانون اساسي و قوانين عادي نميشود.
عدهاي ميگويند در بررسي صلاحيتها سليقههاي شخصي مداخله دارد. صرف نظر از صحت و سقم اين ادعا، عرض من اين است كه اين اصلا ارتباطي با استصوابي بودن نظارت ندارد. نظارت غيراستصوابي هم كه باشد باز مساله دخالت دادن سليقههاي شخصي مشكل ايجاد ميكند. اگر ما ياد گرفته باشيم كه سليقههاي شخصي را دخالت ندهيم نظارت استصوابي هم مانع فعاليت آزادانه اشخاص و گروههاي سياسي در چارچوب قانون اساسي و قوانين عادي نميشود
اگر فردي را نميشناسيم و وارد پروسه انتخاباتي ميشود، آيا ميتوانيم بگوييم شما سابقه كيفري كه نداريد، پس آدم متديني هستيد؟ مساله حقوقي اين است كه اينجا جاي اصل برائت نيست. بايد شرط تدين احراز شود. آيا ممكن است كه برويم درون افراد را كاوش كنيم؟ معمولا اين ظهور و بروز خارجي رفتارهاي ما است كه حكايت از اعتقادات ما دارد. همين كه معتمدين محل در هياتهاي اجرايي تاييد كنند كه مثلا اين فرد حرامخوار نيست، مرتكب خطا نميشود و رفتارهاي ديني از او سر ميزند، اين اطلاعات به اضافه توجه جدي به پاسخ مراجع چهارگانه ميتواند نشان دهد كه آن فرد متدين است.
طبق قانون بايد دليل ردصلاحيت گفته شود. آنجا كه شما ميگوييد صلاحيت فردي مردود است كه غالبا به دليل وجود برخي موانع مانند سابقه كيفري و سوءشهرت است، بايد طبق قانون گفته و حتي موارد استنادي نيز اعلام شود كه خيلي وقتها هم گفته ميشود. جايي كه هيات اجرايي اعلام ميكند كه اين فرد را نميشناسد و معتمدين ما نيز او را نميشناسد، بنابراين صلاحيتش از حيث شرايط مثل التزام عملي به اسلام را احراز نكرديم، سپس اين عدم احراز صلاحيت به هياتهاي نظارت و شوراي نگهبان ميآيد و مورد تصديق و تاييد قرار ميگيرد؛ پيام ما به آن فرد اين است كه شما نتوانستيد خود را بشناسانيد و ما هم تلاشمان را كرديم و از همه طرق متعارف موفق به احراز صلاحيت در شما نشديم. حدس ميزنم صرفا در مورد افرادي كه شناختهشده نيستند، هويت سياسيشان مجهول است و تازه، كار سياسي را شروع كردهاند و ميخواهند داوطلب نمايندگي شوند شايد چنين پاسخ كلي به آنها داده شود. البته طبيعت كار اين را اقتضا ميكند.
ممكن است آدرسهاي مبهم باعث شود دوستان و نيروهاي داخل نظام، خداي نكرده، انگشتشان به طرف همديگر برود. در حالي كه همه به مصالح جمهوري اسلامي ايران و قانون اساسي پايبنديم و به اصول دين و مذهب اعتقاد داريم. سعي كنيم خيلي راحت انگشتانمان را به طرف همديگر نشانه نگيريم. بايد مراقب دشمن باشيم و خوشخيال و خوشبين نباشيم، اما اين مراقبت و پاسداري با عملكرد صحيح نهادهاي قانوني عملي ميشود.