اسعديان به سرافراز نامه نوشت، افخمي جواب داد
هفت افخمي و حاشيههاي بسيار آن
اعتماد| قطار برنامه «هفت» ظاهرا قرار ندارد كه مسيرش را آرام طي كند. برنامهاي كه فريدون جيراني آن را پايه گذاشت در ميانه راه به محمود گبرلو رسيد و از خصلت انتقادي راهش را به سمت موضعي محافظهكارانه تغيير داد. صندلي هفت به گبرلو رسيد و جيراني هم در برنامه آخرش روي آنتن كنايههاي خودش را به مسوولان سازمان صدا و سينما زد. «هفت» گبرلو در مقايسه با «هفت» جيراني اما خنثي بود. ديگر خبري از نقدهاي تند و آتشين مسعود فراستي نبود. نقدهاي او هرچند خيلي وقتها به جاي استدلالهاي منطقي، رنگ و بوي ديگري داشت اما به هر حال جذابيتي را به اين برنامه سينمايي بخشيده بود كه مخاطبان آن را به برنامه گبرلو ترجيح ميدادند. گبرلو در ابتدا به عنوان مجري آمد و در ادامه با كنارهگيري محمد خزايي، تهيهكنندگي را هم به عهده گرفت. نارضايتي از برنامه هفت سبب شد تا برخي سينماگران به رييس وقت سازمان نامه بنويسند و از او بخواهند جيراني به «نود» سينماييها بازگردد. اما اين اتفاق رخ نداد. با اين وجود هيچ كس گمان نميكرد كه گبرلو از صندلي «هفت» جداشدني باشد. اما ظاهرا صندلي هفت قرار نبود به كسي وفا كند. با آمدن سرافراز به سازمان
صدا و سيما، به سنت هميشگي زمزمه تغييرات در هفت هم آغاز شد. «هفت» به مدت سه هفته تعطيل شد تا ظن اين تغيير بيشتر شود. با اين همه گبرلو با رد شايعهها گفت: «در روزهاي گذشته شايعاتي هم شنيدم و از برخي دوستان رسانهاي گلهمندم كه بدون پيگيري موضوع، اين شايعات را پخش ميكنند. انتظار اين است كه اهالي رسانه دانشي فراتر از مباحث زرد را براي نقد يك برنامه تحليلي سينما به كار ببرند و درگير مباحث زرد رسانهاي نشوند.» اما غلامرضا ميرحسيني، مدير شبكه سه با اعلام رسمي اينكه تغيير در برنامه هفت اجتنابناپذير است، آب پاكي را روي دست همه ريخت و گمانهزنيها براي نفر بعدي در برنامه هفت آغاز شد. نامهايي چون فرزاد حسني و حتي بازگشت دوباره فريدون جيراني مطرح شد. گبرلو با يك نامه خداحافظي از برنامه هفت رفت تا مرد صندليهاي متعدد به جاي او بنشيند. بهروز افخمي كه در طول دوران كارياش بر صندليهاي گوناگوني تكيه زده بود، اينبار به برنامه هفت آمد. برنامهاي توليدي كه هنوز هم معلوم نيست دقيقا چه رويكردي دارد. حالا فراستي به هفت بازگشته و در كنار بهروز افخمي و حميد گودرزي قرار است مثلث متناقضي را تشكيل دهند كه به گفته خود افخمي با الگو گرفتن از برنامه «تخته گاز» طعمي طنزآلود به برنامه هفت ببخشد. افخمي در نخستين قسمت اين برنامه كه به شكل يك مستند گزارشي تهيه شده بود خود را دن كيشوت سينماي ايران خواند و سعي كرد گفتوگوهايي صميمانه با اهالي سينما داشته باشد. برنامهاي كه فيلمها را بعد از اكران نقد خواهد كرد تا از رونق نيفتند!
با اين همه از ابتداي آمدن افخمي صداي مخالفتها هم بلند شد. مخالفتهايي كه نگاه افخمي را محدود، جانبدارانه و مضر ميدانند. حالا در تازهترين مخالفت، همايون اسعديان در نامهاي سرگشاده به محمد سرافراز، رييس سازمان صدا و سيما، به اين برنامه با حضور افخمي اعتراض كرده است. در بخشهايي از اين نامه آمده است: «بسيار متاسفم كه نخستين و شايد آخرين يادداشتي كه براي شما مينويسم درددلي است تلخ و تاسفبار. اما ديدن برنامه سينمايي هفت مورخ ۱۵/۸/۹۴ و فضاي مسمومي كه اين برنامه درصدد ايجاد آن است راهي جز نگارش اين نامه برايم باقي نگذاشت. در برنامه مذكور، آقاي افخمي مجري و كارگردان برنامه، در گفتوگويي با آقاي علي معلم، در يك هماهنگي از پيش طراحي شده و به ظاهر خودجوش و دلسوزانه من را نيز مورد لطف و نوازش خود قرار دادند كه البته اين محبت را تا پايان برنامه و به بهانههاي مختلف از من دريغ نداشتند. گويي تنها هدف توليد از برنامه ديشب نوازش من بود و بس... آقاي افخمي از من هم براي شركت در برنامه دعوت كرده بودند و بديهي است كه نپذيرفتم. ايشان در برنامه همان كاري را كردند كه در دعوت از من گفته بودند. تكهتكه كردن حرفهاي من در برنامه آقاي مدقق، شبكه خبر و سپس با همراهي مهمانشان نقدي آتشين نسبت به آن حرفها داشتند. آنچه مرا نگران ميسازد شيوه دعوت تهديدآميز آقاي افخمي است از من، كه اگر نگويم بيسابقه، كمسابقه است.»با اين همه بايد منتظر ماند. هم منتظر «هفت» افخمي كه به گفته خودش هنوز به دليل ماه محرم چندان نميتواند به آن طنازي برسد و هم اينكه آيا صندلي اين برنامه به او وفا خواهد كرد يا نه؟بعد از اين نامه، افخمي هم در مقام پاسخ برآمد و در نامهاي به اسعديان نوشت: «موضوع اين است كه آقاي اسعديان در برنامه «شهر فرنگ» شبكه خبر حرفهايي زده كه حيرتانگيز است و نشان از همراهي و همكاري ايشان با سياستهاي ورشكسته آقاي ايوبي دارد. به عنوان سخنگوي كانون كارگردانها، ايشان موظف به پاسخگويي درباره حرفهاي جنجالي خودشان بودند. اما جواب تلفن را نميدادند. پيامكهايي كه من فرستادم با لحن دوستانه و براساس دوستي و روابط قديمي بود. ايشان دستيار من در كارگرداني فيلم «روز فرشته» بودند و پيش از آن هم سابقه رفاقت داريم. اينكه من گفتهام يا تهديد كردهام كه اگر در برنامه سينمايي نيايي حرفهايت را تكهتكه پخش ميكنيم و پنبه ميزنيم، بسته به برداشت مخاطب است. همايون اسعدياني كه من ميشناسم اينقدرها ترسو نبود و هر هشداري را تهديد تلقي نميكرد. اين نامه را كسي نوشته است كه ظاهرا خودش را رهبر حزب يا گروه شناختهشدهاي ميداند و باترس وسواسي هر حرفي را حتي اگر شوخي باشد، تهديد و توطئه تلقي ميكند. به هر حال از اين فرصت استفاده ميكنم و دوباره به او يادآوري ميكنم كه به عنوان سخنگوي كانون كارگردانان موظف است پاسخ ما را بدهد و اگر سخنگو نبود ما او را در حدي نميدانستيم كه او را دعوت كنيم.»