بدون تيم در تهران
غريب در تبريز
اعاده حيثيت
رامتين جباري / يك - امير به فوتبال برگشت. اصرارهاي او براي بدون تيم نماندن نتيجه داد. رايزني با افشارزاده براي ماندن با استقلال، احداث دوباره كانال تهران-اصفهان براي جانشيني مربي قهرمان، باز كردن سر صحبت با تبريز، گوشه چشمي به فولاد و دست آخر پروژه ناموفق ملوان كه با شكست مقابل استقلال مختومه شد.
دو -به قول خودش كه هميشه با طعنه ميگفت «سر نخواستن من دعوا است. »، حقيقتا امسال سر نخواستنش حتي دعوا هم نبود. تجربه دو فصل ناموفق با استقلال و از دست دادن پايگاه مردمي براي ادامه كار، امير را تبديل كرده است به ماركوپولويي در مقياس بومي كه از سواحل خزر تا كرانه خليجفارس، از ملوان تا فولاد، پديده، سپاهان و تا تراكتورسازي، رفقاي باوفا را بسيج كرد تا زمان بيكاري در رزومهاش به يك فصل كامل نرسد.
سه - تا همين هفته پيش كمتر كسي فكر ميكرد، طرف ضد آبي «استقلال-تراكتور» امير بايستد. او اما به تنها شانس اين فصلش نه نگفت تا امروز براي يك اعاده حيثيت شخصي به ليگبرتر برگردد، اگرچه در تبريز محبوب نيست. امير همان بدو ورود، هواداران تبريزي را مقابل خود ديد. صداي هو وقتي كه به جلسه معارفه رسيد بيشتر شبيه انتقام بود تا استقبال. اين يعني امير در اين شهر تنهاست. آيا او تقاص روزهايي را ميدهد كه دست تراكتورسازها را گذاشت توي پوست گردو؛ وقتي كه فهرست خريدش را براي استقلال ميفرستاد و همزمان به تبريز ميگفت ميمانم.
چهار- امير جانشين كسي شد كه در تبريز محبوب است. هواداران تراكتور، توني را دوست دارند و اين، كار امير را، جداي از يك خاطره پوست گردو و علت جدايي توني، سخت ميكند. تيمي كه پارسال تا دقايقي بعد از پايان فصل هم حس قهرمانى داشت و امسال براي جبران آن جشن دروغين منتظر بالا بردن جام است. جامي كه البته امير بيش از تراكتور به آن نياز دارد.
پنج - امير يكبار ديگر مقابل استقلال ايستاد. البته نه در زمين بازي، او با يك پيششرط پاي قرارداد تراكتورسازي را امضا كرد كه نيمفصل به استقلال بازيكن نميدهيم. امير مشكلي با نقل و انتقالهاي زمستاني ندارد ولي با تقويت استقلال چرا. اين شرط، هواداران استقلال را تا خاطره پيوستن ستارههاي اين تيم به سپاهان عقب ميبرد؛ وقتي كه بازيكنان كليدي استقلال يكي يكي از تهران ميپيوستند به تيم امير در اصفهان.
شش – نيشخندي ته چهره مظلومي هست كه معنياش را يكي مثل امير خوب ميفهمد. او برنده بيشتر نبردهاي حيثيتي در برابر امير بوده؛ از ليگ هشتم كه با مس، استقلال امير را برد تا ليگ دهم كه در تهران، سپاهان را جوري برد كه رحمتي از آنروز به عنوان تلخترين روز امير ياد ميكند؛ «بعد بازي طوري ناراحت و عصباني بود كه همه دلدارياش ميدادند. هيچوقت اينجور نميشد.»
هفت - باخت به استقلال براي امير مرگ است. آنهايي كه شك دارند از «رحمتي» بپرسند. حالا هواداران استقلال خوب ميدانند كه امير بلد است چگونه ضربان قلبش را عليه استقلال تنظيم كند؛ نبض او امروز با همه وجود براي شكست استقلال ميتپد.
هشت - امير قول داده يكي از دو جام پيش رو را به تبريز بياورد، فصل پيشهم قرار بود چهار هفته زودتر قهرمان شود، ولي چهار روز بعد پايان فصل؛ پاي تلفن به افشارزاده قول مردانه ميداد كه «فرصت بدين جبران كنم. » حالا دوباره قول و قرارش بسته است به نام استقلال؛ دو مسابقه حساس برابر تيم مظلومي در 10 روز، سرنوشت امير را در تبريز تعيين ميكند. مثل بازي لاتاري، يا خوشبخت ميشود، يا باقيمانده اعتبارش را نيز ميبازد. پس تقابل امروز امير با استقلال فقط يك برنده دارد، حتي اگر «مساوي» شود.