مريم وحيديان/ يك سال پس از روي كار آمدن دولت اعتدال هنوز اصلاحطلبان براي سازماندهي تشكيلاتي و احياي سازمانهاي سياسي خود با مشكلاتي روبهرو هستند. در هشت سال دولت گذشته موانع و مصايبي كه بر سر راه اصلاحطلبان وجود داشت بسياري از فعاليتهاي آنان را با محدوديت مواجه كرد. ابراهيم اميني، عضو حزب اعتماد ملي از روند يك سال گذشته ميگويد. او معتقد است كه دولت آقاي روحاني بايد فكري براي وزارت كشور كند، چرا كه همچنان براي فعاليتهاي احزاب و انسجامبخشي به فعاليتهاي سياسي انتظارها برآورده نشده است و اگر دولت فكري به حال اين شرايط نكند در آينده با مشكل رو به رو خواهيم بود. او همچنين در مورد ائتلاف با اصولگرايان معتدل براي انتخابات مجلس دهم معتقد است كه بايد در اين زمينه با دقت و حساب شده رفتار كنيم تا تصور مردم و بدنه اجتماعي اصلاحات از گفتمان اصلاحطلبي خدشهدار نشود و اصلاحطلبان نبايد از مواضع و مطالباتي كه هويت اصلاحطلبي است كوتاه بيايند.
با گذشت يك سال از دولت اعتدال كه با همت و حمايتهاي اصلاحطلبان توانست روي كار بيايد، شرايط اصلاحطلبان را در يك سال گذشته چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا اصلاحطلبان توانستهاند سازمانهاي سياسي خود را احيا كنند؟ در حال حاضر اصلاحات چه روندي را سپري ميكند؟
به عقيده من در اين يك سال شرايط اصلاحطلبان نسبت به گذشته قابل مقايسه نيست و اكنون ما شرايط بهتري را سپري ميكنيم. در واقع تا حدودي فضاي محدوديتها و مشكلات كه در گذشته بر سر راه اصلاحطلبان براي فعاليتهاي سياسي وجود داشت از ميان برداشته شده است اما به هر حال آنچه اهميت دارد اين است كه ما از شرايط ايدهآل فاصله زيادي داريم. بايد تلاش كنيم كه فضاي سياسي و بستر مساعدي كه همه شهروندان در آن بتوانند نظراتشان را مطرح كنند و در سرنوشت سياسي خود موثر باشند فراهم شود. همچنين اصلاحطلبان بايد به فعاليتهاي خود انسجام ببخشند. پيروزي اصلاحات در گرو اين اتحاد ميان اصلاحطلبان است. متاسفانه يكي از مشكلاتي كه باعث كند شدن روند، در عرصه سياسي شده است، وزارت كشور دولت آقاي روحاني است. در واقع وزير كشور كنوني ديدگاههاي آقاي روحاني را براي فعاليتهاي سياسي، حزبي و تشكيلاتي ندارد و مشاهده ميكنيم كه هنوز براي فعاليت احزاب و انسجامبخشي به فعاليتهاي سياسي انتظارها برآورده نشده است. استانداران كه نمايندگان سياسي دولت در استانها هستند، ديدگاهها، تفكرات و سعه صدرشان ميتواند الگو و پشتوانهيي براي اينگونه فعاليتها باشد كه متاسفانه به دليل همين فضا در بسياري از استانها آنچه مدنظر بوده ، تحقق نيافته است. با توجه به اينكه ما در سال آينده انتخابات مجلس شوراي اسلامي را پيش رو داريم، قطعا همراهي و عدم مانعتراشي براي حاميان دولت مسالهيي مهم و حياتي است. اگر دولت فكري به حال اين شرايط نكند با مشكل روبه رو خواهد شد و به همين علت دولت بايد توجه ويژهيي به اين موضوع داشته باشد. وزير كشور هنوز نتوانسته معاون سياسي براي خود انتخاب كند و اينها توجه خاص آقاي روحاني به اين بخش از كشور را ميطلبد. دولت آقاي روحاني بايد شرايطي را ايجاد كند كه براي انتخابات آينده فضاي مساعدي پديد آيد. بايد بدانيم كه شرايط مساعد براي انتخابات آينده در گرو فعاليت احزاب است. اگر احزاب بتوانند فعاليتهاي خود را در كشور سازماندهي كنند ديگر ما شاهد رفتارهاي ناگهاني و به وجود آمده در بزنگاهها نخواهيم بود و همچنين اتفاقات، ديگر در كشور امنيتي نميشود. بايد در جامعه نيز رفتار تشكيلاتي نهادينه شود. كاركرد احزاب اين است كه هم اين امكان را داشته باشند كه برنامههاي خود را براي اداره كشور تدوين و هم نيروهاي خود را تربيت كنند و در انتخابات اگر مورد اقبال مردم قرار گيرند بر مبناي آن برنامههاي تدوين يافته كشور را اداره كند. همچنين وجود احزاب از امنيتي شدن فضا جلوگيري ميكند و درواقع به نوعي ضربهگير نظام خواهند بود.
با توجه به اينكه اين روزها كارهايي در جهت احياي خانه احزاب انجام شده است و وزير كشور نيز مصمم به احياي آن است، آيا خانه احزاب ميتواند شرايط متفاوتي را براي اصلاحطلبان رقم بزند؟ فوايد احياي خانه احزاب براي اصلاحطلبان چيست؟
اين مساله بستگي به نوع برخوردها دارد. ما ميبينيم كه با وجود اينكه فضا فراهم بوده است، آنچه مد نظر بوده است محقق نشده است. خانه احزاب قطعا موثر است اما صرف وجود خانه احزاب كفايت نميكند. احزاب قدرتمندي كه نيروهاي توانمندي را دارا هستند و از پيشينهيي برخوردار هستند در واقع نقش اصلي را ايفا ميكنند. با وجود احزاب قدرتمند است كه خانه احزاب ميتواند كاركرد خود را براي كشور داشته باشد. به هر حال ما برخي احزاب و تشكيلات سياسي داريم كه هم به لحاظ اعضا و هم از نظر تشكيلات چندان تاثيرگذار نيستند بلكه بايد احزابي داشته باشيم كه معناي واقعي كلمه در استانها و شهرستانها بستر داشته باشند، فعاليت كنند و طرفداراني در جامعه داشته باشند. صرف اينكه تشكيلاتي وجود داشته باشد كافي نيست. آنها ميتوانند در حاشيه احزاب قدرتمند و با ائتلاف با آنها تاثيرگذار باشند.
مساله ديگري كه وجود دارد، ارتباط با بدنه اجتماعي اصلاحطلبي است. ما در انتخابات 92 شاهد اين بوديم كه به نام اصلاحات و به پشتوانه گفتمان و تجربه اصلاحات در كشور وحدت و انسجام ميان اصلاحطلبان و مردم به وجود آمد. چطور ميتوانيم اين ارتباط با بدنه اجتماعي را مستحكم كنيم و از اين اطمينان داشته باشيم كه اين ارتباط ادامه مييابد و مطمئن باشيم كه اين ارتباط به وجود آمده در سر بزنگاههاي انتخاباتي نيست؟
به عقيده من جاي نگراني نيست. گفتمان اصلاحطلبي ريشه در درون جامعه دارد و از حمايتهايي در ميان شهروندان برخوردار است و همچنين خوشبختانه افرادي هم در جريان اصلاحات وجود دارند كه با شخصيت كاريزماتيك خود ميتوانند تاثيرگذار باشند و به ائتلاف و وحدت و همگرايي سرعت ببخشند. همچنان كه مشاهده كرديم در انتخابات رياستجمهوري يازدهم طي دو الي سه روز اين شخصيتهاي كاريزما توانستند پيام خود را به جامعه برسانند و پيروزي در پي آن به دست آمد و اگر هم كساني باشند كه حرف ديگري داشته باشند و بر فرض اختلافهايي را شكل دهند به عقيده من چندان نه مورد توجه اصلاحطلبان و نه مورد توجه مردم قرار ميگيرند.
با توجه به اينكه يك سال و سه ماه تا انتخابات مجلس دهم فرصت هست راهبرد فعلي اصلاحطلبان براي اين انتخابات چيست؟
آنچه كه مهم است حركت بر مبناي وحدت است. همچنين بايد بتوانيم بهطور واقع بينانه در مورد بستن ليست انتخاباتي اقدام لازم را به عمل آوريم. لايههاي مختلف موجود در شهرستانها را در نظر بگيريم و همچنين بايد برنامهريزيها به گونهيي باشد كه نيروها اصلاحطلب مقابل يكديگر قرار نگيرند و ليست خود را با توان و ظرفيتي كه ميان شهروندان دارند سازماندهي كنند كه اگر گزينههاي اوليه تاييد شد، افراد ديگر هم حمايت كنند. به هر حال بايد به صورت حزبي رفتار كنيم كه در انتخابات بتوانيم موفق شويم
در انتخابات 92 آقاي عارف ظرفيتي را در ميان بدنه اجتماعي به دست آورد. با توجه به اينكه ميتوان گفت تاثير شخصيتهاي كاريزما درون اصلاحات هميشه توانسته تاثيرگذار باشد، آيا ميتوان از ظرفيت آقاي عارف در انتخابات مجلس نيز استفاده كرد؟
قطعا اصلاحطلبان بايد از تمامي ظرفيتهاي خود استفاده كنند. آقاي عارف نيز با كار اخلاقي كه در انتخابات انجام داد تاثيرگذار بود و اگر انصراف نميداد قطعا نتيجه انتخابات اينگونه نبود. بايد از توان و نفوذ او استفاده كنيم. همچنين بايد تلاش كنيم كه كارها به نحوي پيش رود كه انسجام اصلاحطلبان پشتوانه اصلي باشد و اصل قرار داده شود. همه افراد نيز بايد به مصلحت اين انسجام رفتار كنند و با اين انسجام حركت اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس برنامهريزي شود.
مسالهيي كه گاهي مطرح ميشود ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل است. نظر شما در اين زمينه چيست؟ آيا چنين ائتلافي ميتواند به عنوان راهكار مثبت مورد توجه قرار گيرد يا خير؟
اگر افرادي وجود داشته باشند كه چنين ظرفيتي داشته باشند و بتوانند به تلطيف فضا كمك كنند، چنين كاري ميتواند موثر باشد. البته بايد اين كار حساب شده و دقيق انجام گيرد كه جايگاهي كه اصلاحطلبان درميان جامعه دارند خدشهدار نشود. مثلا افرادي مانند آقاي مطهري كه با وجود اينكه در طيف اصولگرا تعريف ميشود، جامعه ديد مثبتي نسبت به او دارد. اين مساله بايد به گونهيي حساب شده برنامهريزي شود تا به جامعه تصور ديگري نسبت به اصلاحطلبان القا نشود. مثلا اين تصور كه اصلاحطلبان تنها حضور در قدرت ملاكشان است ولو اينكه با نيروهاي مقابل خود بتوانند در قدرت حضور داشته باشند، هرگز شكل نگيرد و اين به معناي برنامه نداشتن و عدم تفاوت ديدگاه براي اداره كشور تلقي نشود. به هر حال مردم نيز انتظار مشخصي از اصلاحطلبان دارند و اصلاحطلبان نبايد از مواضع خود كوتاه بيايند.
به عقيده شما مجلس دهم با اكثريت اصلاحطلب چه تفاوتي با مجلس ششم خواهد داشت؟ شرايط زمانه الان با آن زمان چه تفاوتهايي دارد؟
در حال حاضر شرايط متفاوت است و الان هم نميتوان چندان نظر مطمئني در اين زمينه داد. بايد ببينيم كه فضا در آينده به چه صورت خواهد بود. بخشي از آن به قدرت چانهزني آقاي روحاني در تاييد صلاحيتها بستگي دارد.
مجلس اصلاحات چه برنامههايي را بايد دنبال كند؟
كاركرد مجلس مشخص است و مجلس بايد در چارچوب كاركردي كه براي آن قايل هستيم، باشد همچنين فضا بايد به نحوي باشد كه نيروهايي كه وارد مجلس ميشوند از نظر ديدگاههاي شخصي سر آمد باشند و ديدگاههاي هماهنگ با دولت و همگام با آن داشته باشند و نگرانيها و كاستيهايي كه وجود داشته بر طرف شود. در مورد وزارت علوم ديديم كه چه موانعي بر سر راه دولت بود و چقدر طول كشيد كه آقاي فرهادي از مجلس راي اعتماد گرفت. اين افراد از نظر ديدگاهها به آقاي روحاني و ديدگاههاي اصلاحطلبي نزديك باشند كه بتوانند افكار عمومي جامعه را نسبت به نظام و توانمندي آن براي اداره كشور مثبت كنند و با ديدكارشناسانه و پرهيز از شعار و ايجاد همدلي و همكاري با شهروندان زمينه را براي اداره كشور در عرصه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي فراهم كنند.