• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3134 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۶ آذر

تحليل الهه كولايي از اصلاحات جامعه محور و مردم محور:

تغييرات اجتماعي تنها با پشتوانه قدرت سياسي صورت مي‌گيرد

اصلاحات جامعه‌محور را برگزينيم يا قدرت‌محور؟ الهه كولايي، عضو آخرين شوراي مركزي جبهه مشاركت مي‌گويد كه اينها بدون هم معني ندارند و اصلاحات جامعه‌محور بدون قدرت سياسي رخ نخواهد داد. الهه كولايي در گفت‌وگويي با پايگاه خبري نداي ايرانيان اعتقاد خود را اين‌گونه شرح مي‌دهد: «اصلاحات مي‌تواند نه در شعار بلكه در ارايه واقعي اهداف و راهكار‌ها در جامعه ظهور يابد. در كشوري مانند ما كسب قدرت يكي از اهداف اصلاح‌طلبان است تا با استفاده از آن اصلاحات اجتماعي سياسي و فرهنگي را صورت دهند. بنابراين رابطه قدرت و جامعه يك رابطه دوسويه است. »

 ‌ كشور ما از گذشته در طول تاريخ طولاني چهارراه حوادث خوانده شده است و دقيقا به همين دليل در مسير نفوذهاي گوناگون نظامي، فرهنگي و سياسي واقع شد، بنابراين سرعت تحولات در كشور ما قابل توجه بوده است. به ويژه در سده‌هاي اخير در جريان تعامل با كشورهاي پيشرفته ايرانيان نيز تلاش كرده‌اند تا خود را با پيشرفته‌ترين جوامع هماهنگ كنند. نتايج تحقيقات پژوهشگران نشان مي‌دهد كه تكاپوهاي ما درراستاي جهاني شدن و جهاني انديشيدن بسيار بيشتر از بقيه كشورهاي پيراموني بوده است. به عنوان مثال مي‌توان به تجربه مشروطه‌خواهي براي تغيير در روابط سياسي داخل كشور و جنبش ملي شدن نفت براي كوتاه كردن دست استعمارگران حتي شكل‌گيري انقلاب اسلامي كه مدل جديدي براي تغيير در ساختار‌هاي قدرت با توجه به مسائل بومي بود اشاره كرد. از سوي ديگر با توجه به گسترش ارتباطات بين‌المللي و دهه‌هايي كه از آن با عنوان انقلاب ارتباطات ياد مي‌شود، تمايل ايرانيان براي از ميان بردن آثار عقب ماندگي و توسعه فزون‌تر شده است. اين تغييرات به‌طور طبيعي نظام سياسي را ملزم مي‌سازد تا پاسخ مناسبي به درخواست جامعه مدني دهد.
 ‌ آنچه با نام اصلاحات در جامعه ما خوانده شده، تلاشي است براي پاسخ دادن به اين تغييرهاي سريع. از سوي ديگر در برابر اين تحول‌خواهي ساختاري از قدرت شكل گرفته است كه به مقاومت در برابر آن مي‌پردازد. نكته قابل توجه ديگر به دليل سيال بودن، جنبش‌هاي اجتماعي در كشور ما و نبود احزابي كه بتوانند اين تقاضا‌ها را هدايت كنند همواره با فراز و نشيب‌هاي متعددي روبه‌رو بوده‌ايم، دولت‌ها نيز از پاسخ به اين نياز‌ها به شكل كارآمد كمتر يا بيشتر بازمانده‌اند. آنچه در طول دهه‌هاي اخير شكل گرفته است و تحليلگران و صاحب‌نظران را با شگفتي مواجه كرده و در حوزه مسائل سياسي با نام حماسه خوانده مي‌شود، نشان‌دهنده ظرفيت و تقاضاي بالاي تغيير از سوي مردم از يك سو و عدم توجه، ناآگاهي و سطحي نگري تصميم‌گيرندگان از سوي ديگر بوده است. اين مساله همواره كشور ما را با بحران‌هاي متعددي در طول تاريخ روبه‌رو كرده است. من اصلاحات را يك جنبش اجتماعي و يك تقاضاي موثر براي تغيير تلاش‌هاي ايرانيان مي‌دانم. هر چند اين تحولات با توجه به شرايط امروزه جامعه ايران چندان موثر نبوده است.
 ‌ در شرايط فعلي ما نياز داريم تا به تعريف روشن و مشخصي از اصلاحات دست پيدا كنيم. در شرايط كنوني اين امر امكان‌پذير نيست جز تكيه بر شرايط قانوني موجود كه امكان عمل سياسي براي همه جريان‌هاي طالب تغيير را فراهم آورد. با توجه به شرايط امروز جهان و ايران مي‌توان متن اصلاح‌طلبي را بازخواني كرد. بنابراين ما بيش از هر چيز نيازمند تعريف مشخص و محدود از اصلاح‌طلبي هستيم تا شرايط را براي عمل موثر سياسي فراهم‌ سازيم. بنابراين تصور مي‌كنم اصلاحات يعني تقاضاي تغيير و يعني پاسخ دادن به اين تقاضا براساس موازين قانوني است. در حال حاضر اصلاحات را ايجاد كردن ظرفيت تحول اجتماعي و عينيت بخشيدن به ظرفيت‌هاي قانون اساسي مي‌دانم. بنابراين اصلاحات تكليفي است براي همه كساني كه مي‌خواهند در شرايط موجود با توجه به موازين قانوني در راه تغيير گام بردارند. به نظر من اصلاحات همچنان نياز جامعه امروز است. اين گفتمان آنقدر وسيع و گسترده است كه مي‌توان همه نيازهاي ملي را در آن‌جاي داد.
  تقليل اصلاحات به امر سياسي يا اجتماعي برآمده از رويكرد نگاه دوسويه به قدرت و جامعه است. بايد بدانيم تغييرات اجتماعي را تنها با پشتوانه قدرت سياسي صورت مي‌گيرد، چرا كه بسياري از تغييرات اجتماعي را تنها در مسير قدرت سياسي مي‌توان پيش برد. به يك معنا مي‌توان گفت اصلاحات هم جامعه‌محور است و هم قدرت‌محور. تقليل اصلاحات به رويكرد جامعه‌محور بودن اشتباه بزرگي است كه برخي از فعالان اصلاحات مرتكب مي‌شوند و افتادن از آن سوي بام محسوب مي‌شود. به تعبيري ديگر در كشورهاي در حال توسعه قدرت سياسي بسياري از تحركات اجتماعي را هدايت مي‌كند.
 كسب قدرت و اصلاح ساختارهاي اجتماعي در كشورهاي در حال توسعه همراه هم هستند. تقليل گفتمان اصلاحات به جامعه محوري‌‌ همان قدر اشتباه است كه آن را قدرت محور بپنداريم. اصلاحات مي‌تواند در چارچوب، اصلاحات ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و آموزشي ظهور كند. بنابراين ما در طول تاريخ ايران با يك گفتمان بسيط روبه‌رو هستيم. اصلاحات مي‌تواند نه در شعار بلكه در ارايه واقعي اهداف و راهكار‌ها در جامعه ظهور يابد. در كشوري مانند ما كسب قدرت يكي از اهداف اصلاح‌طلبان است تا با استفاده از آن اصلاحات اجتماعي سياسي و فرهنگي را صورت دهند. بنابراين رابطه قدرت و جامعه يك رابطه دوسويه است. آنچه امروز ما نياز داريم توجه همزمان به اصلاحات جامعه‌محور و قدرت‌محور است. به نظر مي‌رسد ما اصلاح‌طلبان بازهم دچار افراط و تفريط شده‌ايم. همگان مي‌دانند كه بدون قدرت سياسي نمي‌توان تشكل‌هاي اجتماعي را تقويت كرد و حتي پديد آورد. بنابراين اصلاحات جامعه‌محوري هم رخ نخواهد داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون