گزارش «اعتماد» از اتفاقات تيم ملي اميد از عزل وينگادا تا انتخاب خاكپور
استعفاي كاشاني جواب داد
بهترين جمله درباره وضعيت اين روزهاي تيم ملي اميد كه بايد براي المپيك ريو به مصاف حريفانش برود را سعيد آذري، مديرعامل باشگاه ذوبآهن بيان كرد: «فدراسيون فوتبال 10 ماه را ول كرده و ميخواهد در دو ماه باقي مانده سرمربي تيم ملي اميد را انتخاب كند». اين جمله اوج يك بيثباتي و عدم توجه به تيم ملي المپيك ايران را در آستانه بازيهايش بيان ميكند. در تمام سالهاي گذشته تيم ملي اميد ايران هيچوقت رنگ آرامش به خود نديده است و هيچوقت معلوم نبوده متولياش كميته بينالمللي المپيك است يا فدراسيون! در ساليان گذشته تيم ملي المپيك ايران قرباني عدم وجود برنامه استراتژيك در فوتبال و تصميمات اشتباه مسوولانش شده است. حاكميت فوتبال هميشه براي تعيين تكليف اين تيم با مشكلات مختلف روبهرو بوده است و سابقه نشان داده كه تمام انتخابهاي فدراسيون در سالهاي گذشته براي هدايت تيم ملي اميد اشتباه بوده است. در اين مدت هم انواع و اقسام اتفاقات و نتايج منفي همراه تيم بوده و مسوولان نتوانستهاند آرامش را در آن حكمفرما كنند. آنها ماهها پيش با انتخاب نلو وينگادا دوست و مربي هموطن كيروش با شعار تعامل تيمهاي ملي اميد و بزرگسالان با اين مربي قراردادي امضا كردند. تنها به اين اميد كه با حمايت كيروش و تلاش وينگادا تيم اميد بالاخره بعد از چندين دهه ناكامي جواز حضور در المپيك را به دست بياورد. در آن مقطع با وجود اختلافات و حواشي فراوان، علي كفاشيان و همكارانش در فدراسيون رسما تصميم خود را عملي كردند و سكان هدايت تيم را به مرد پرتغالي سپردند. نكته قابل توجه در اين مدت اين بود كه تا وقتي برنامه استراتژيك و سيستم مديريتي حرفهيي در فوتبال ايران تعريف نشود «افراد» تضمينكننده پيروزي نخواهند بود، منتها مسوولان فوتبال كشور هيچوقت از اشتباهات سالهاي گذشته خود درس نگرفتند. به اين ترتيب وينگادا كار خود را با كلي مشكل و بيبرنامگي در تيم اميد آغاز كرد تا اينكه ناكاميهاي حيرتانگيز اينچئون پيش آمد. تيم ملي اميد با تمام ستارههايش در بازيهاي آسيايي حاضر شد و در گروه سه تيمي رتبه آخر را كسب كرد. آن هم بعد از باخت فاجعهبار به ويتنام و تساوي نااميدكننده مقابل قرقيزستاني كه از كشورهاي درجه چهارم فوتبال آسيا به حساب ميآمدند.
مربيان قرباني شدند، مديران ابقا
تحمل حواشي و اتفاقات اينچئون به قدري براي اهالي فوتبال و مردم ايران سنگين بود كه فدراسيون را مجبور كرد دست به تغييرات بزند. به همين ترتيب بايد يك نفر قرباني ميشد تا فشار از انتقادات كاسته شود. در نهايت اما تمام كاسهو كوزهها بر سر سرمربي بخت برگشته پرتغالي شكسته شد و با تصميم مديران فدراسيون فوتبال و فشارها از بيرون نلو وينگادا از كار بركنار شد. كفاشيان و همكارانش در قبال اتخاذ اين تصميم متعهد بودند كه پول دو ماه از حقوق قرارداد وينگادا را به عنوان فسخ قرارداد به او بپردازند. اما اين تنها هزينهيي نبود كه آنها پرداخت كردند. سوال اصلي اينجاست كه اصلا چرا وينگادا با هزار اميد و آرزو انتخاب شد كه بعد قرار باشد بركنار شود؟ سوالي كه مديريت هيچوقت جواب درستي درباره آن ارايه نداد. كميته فنياي كه بدون هيچ برنامه و هدف معين و برنامهريزي شدهيي نلو وينگادا را سرمربي تيم ملي اميد كرد، اينبار حكم به قطع همكاري با او داد و به اين ترتيب باز هم داستان تكراري بلاتكليفي و انتخاب سرمربي جديد شروع شد؛ مسالهيي خستهكننده كه فوتبال كشور را در سالهاي گذشته در سراشيبي سقوط قرار داده است. هادي آيتاللهي، سرپرست كميته فني كه تصميمات اشتباه او يكيپس از ديگري به ناكاميهاي تيمهاي ملي نوجوانان، جوانان و اميد ختم شد، به يك عذرخواهي ساده بسنده كرد. فشارها براي بركناري او از سمت مديريت كميته فني و توسعه هم جواب نداد، چرا كه علي كفاشيان با قدرت پشت او ايستاد. با اينكه اعضاي هيات رييسه فدراسيون هم رسما با ارسال نامهيي به كفاشيان از مديريت آيتاللهي در كميته فني انتقاد كرده و خواهان عزل او از اين سمت و انتخاب رييس جديد با مجوز هيات رييسه شدند اما كفاشيان با هنر مديريت خود تاكنون از زير بار اين مسووليت و فشار هيات رييسه و حتي وزارت ورزش شانه خالي كرده است. البته نكته عجيب اينجا بود كه فدراسيونيها سرمربيان تمام تيمهاي ملي ناكام را از سمت خود اخراج كردند، اما هيچيك از مديران به خاطر عدم تدوين برنامه مدون براي فوتبال و اتخاذ تصميمات اشتباه حتي حاضر به «استعفا»ي شفاهي هم نشدند. اين در حالي بود كه شواهد و قرائن نشان ميداد كه تيمهاي ملي فوتبال ايران به مديريت جديد احتياج داشتند تا مربيان جديد! به اين ترتيب بعد از يك ماراتن سرسام آور و با كلي تاخير كميته فني و توسعه اميرحسين پيرواني را به عنوان سرمربي تيم ملي جوانان و حميد عليدوستي را به عنوان سرمربي تيم ملي نوجوانان انتخاب كردند. اما اين وسط داستان تيم ملي اميد فرق ميكرد!
كاشاني استعفا داد و به خواستهاش رسيد
حبيب كاشاني را ميتوان بازنده بزرگ اتفاقات اخير فوتبال ايران ناميد. او بارها مصاحبه كرده و گفته بود كه قصد بازگشت به فوتبال را ندارد. او داشت راحت و بدون دردسر زندگي خودش را ميكرد تا اينكه با پيشنهاد كفاشيان براي حضور در تيم اميد روبه رو شد. رييس فدراسيون بعد از فجايع اسفبار اينچئون، در حالي كه براي مقطعي هدايت تيم ملي اميد بعد از بركناري وينگادا را به هومن افاضلي سپرده بود، حبيب كاشاني را در كمال حيرت همگان به سمت نوظهور مديريت تيم ملي اميد منصوب كرد. به هر صورت كاشاني به واسطه مديريت پرسپوليس محبوبيتي بين مردم داشت و البته با مسوولان مختلف هم ارتباطات گستردهيي داشته و حضورش در شوراي شهر تهران ميتوانست به فدراسيون و تيم اميد كمك كند. به همين دليل كفاشيان، كاشاني را راضي كرد كه اين سمت را قبول كند. به اين ترتيب حاج حبيب وارد گود شد تا بلكه او بتواند تيم اميد را از بحران خارج كند. در ابتدا به نظر ميرسيد كه همهچيز خوب پيش برود. كاشاني با رييس كميته ملي المپيك و مسوولان نيروي انتظامي جلساتي را برگزار و مذاكراتش با مربيان مختلف را آغاز كرد. كم كم اما خبر اعتراض اعضاي هيات رييسه به انتخاب كاشاني و مخالفت مسوولان ورزشي با حضور او در فوتبال رسانهيي شد تا اينكه در نخستين حضور حاج حبيب در جلسه فوقالعاده هياترييسه همهچيز براي اين مدير روشن شد. كاشاني كه به همراه خودش محمد خاكپور را هم به تيم اميد آورده بود، وقتي گزارش مذاكرات خود با زلاتكو كرانچار را به اعضاي هيات رييسه داد با مسالهيي روبهرو شد كه همهچيز را مشخص ميكرد. اعضاي هيات رييسه در همان نشست رسما به كاشاني اعلام كرده بودند كه بدون مجوز آنها اين مسووليت را قبول كرده و از نظر آنها حضورش در فدراسيون غيرقانوني است. آنها حتي حاضر نشدند انتخاب كاشاني (كرانچار) براي تيم اميد را به صورت مكتوب با امضاي خود به تصويب برسانند. زماني هم كه مسوولان وزارت ورزش به كاشاني وقت ملاقات ندادند و رسما صلاحيت كرانچار را براي هدايت اميد تاييد نكردند، براي حبيب كاشاني محرز شد كه فضا براي كار كردن او مساعد نيست. به همين دليل رسما نامه بلندبالاي استعفاي خود را در رسانهها منتشر كرد تا باز هم داستان كادر فني تيم ملي اميد پيچيدهتر از قبل شود. البته كفاشيان و مديران فدراسيون تاكيد داشتند كه استعفاي كاشاني به دستشان نرسيده و او قبول كرده كه سر كار خود برگردد. البته با اين شرط كه بعد از رد صلاحيت كرانچار، خاكپور سرمربي تيم ملي اميد شود؛ اتفاقي كه در نهايت نتيجهيي مثبت براي كاشاني داشت و مديران را مجبور كرد كه گزينه مدنظر داخلياش را تاييد كنند...
خاكپور سرمربي تيم اميد شد
عليرضا مرزبان، منصور ابراهيمزاده، محمد مايليكهن، مهدي تارتار، مجيد صالح، حميد استيلي، عبدالله ويسي، زلاتكو كرانچار، دراگان اسكوچيچ، حسين فركي، علي دايي، افشين پيرواني و هومن افاضلي از جمله مربياني بودند كه نامشان به عنوان گزينه هدايت تيم ملي اميد در رسانهها برده شده بود. اما در بين تمام اين گزينهها در نهايت روز گذشته رسما محمد خاكپور به عنوان سرمربي جديد تيم ملي اميد انتخاب شد. خاكپوري كه بعد از استعفاي كاشاني در مصاحبهيي تاكيد كرده بود كه بدون اين مدير حاضر نيست در تيم اميد كار كند، روز گذشته بعد از جلسه با اعضاي كميته فني و توسعه، رسما هدايت تيم ملي اميد را بر عهده گرفت .اما اين وسط هنوز تكليف يك مساله مهم در فوتبال ايران مشخص نيست و آن چيزي نيست جز وجود برنامهريزي و ايجاد يك سيستم صحيح مديريتي در فوتبال ايران.