با عادت به اين اتفاقات زندگي نميكنم
بهزاد شيشهگران
اين پوسترها و طراحيشان به چيزي حدود پنجاه سال پيش برميگردد كه ناشي از نگاهي بود كه از همان موقع نسبت به اتفاقات و مسائل اجتماعي اطرافم داشتم. همان زمان پوستري را در رابطه با بحث تنظيم خانواده كه در آن زمان چنان جدي به آن پرداخته نميشد يا پوستري را براي ورزشهاي زمستاني طراحي كردم. همين نگاه با طراحي پوسترهايي در مورد اتفاقات مهم در تاريخ انقلاب از جمعه سياه يا خواست مردم براي آزادي زندانيان سياسي و... طراحي كردم و در سالهاي نزديك به انقلاب به همراه دو برادر ديگرم بيآنكه از جايي حمايت شويم يا سفارشي به ما شده باشد، پوسترهايي را كه با موضوع انقلاب كار ميكرديم شبانه و بدون امضا روي ديوارهاي شهر نصب ميكرديم. اين روند ادامهدار تا آنجا پيش رفت كه در حال حاضر بيش از دويست و پنجاه پوستر اجتماعي از من كه واكنشي هستند نسبت به اتفاقات اطرافم و محدود به اتفاقات داخلي ايران نيز نميشوند، كار كردهام. اين پوسترها كه با اخبار و اتفاقات روز وابستگي مستقيمي دارند اگر مشمول گذشت زمان شوند كاركرد خودشان را از دست ميدهند و به همين دليل هميشه ترجيح دادهام آنها را در فضاي مجازي و نه در رسانههاي چاپي به نمايش بگذارم. پوستر روز هواي پاك هم از اين قاعده مستثني نبود. هرچند در طول اين سالهايي كه از اعلام روز 29 دي به عنوان روز هواي پاك گذشته درباره آن اقدام مثبتي صورت نگرفته، اما براي من بهشخصه اين دليلي نبود تا به آن نپردازم و هيچ عكسالعملي نداشته باشم. در سال 89 هواي تهران بيش از هشتاد روز در شرايط اضطرار به سر ميبرد. در همان زمان در واكنش به اين اتفاق 20 نقاشي كار كردم كه در گالري سيحون به نمايش درآمد. در طول سالهاي نزديكتر به اين فكر كردم كه اگر امكان به نمايش گذاشتن اين آثار را در فضاي گالري ندارم، ميتوان از امكاني كه فضاي مجازي در اختيارم گذاشته استفاده كنم. پوسترهاي من كه بدون هيچ حمايت و سفارشي از طرف ارگان دولتي يا خصوصي كار شده برآمده از سفارشي است كه از دلم و انگيزههاي اجتماعي و فرهنگي اطرافم ميگيرم. توانايي حرفهاي، اعتقاد و ايمان و قبول مسووليت در مورد مسائلي كه در اطرافمان ميگذرد از آن مواردي است كه در طول اين سالها در جامعه هنري كم ديده شده و اگر اتفاق و واكنشي هم صورت گرفته ناشي از دستمزدهايي است كه بهخاطر اين نوع اقدامات پرداخت يا دريافت ميشود. بخشي از حس كرختي كه خيليها نسبت به اتفاقات و اخبار دور و برشان دارند ناشي از اين مساله است و البته در اين ميان هم شنيدن اين اخبار و رد شدن از كنار آن در اين روزها چيزي شبيه به عادت شده است؛ اين عادتي است كه دستكم من نميتوانم بر مبناي آن در جهاني كه شاهدش هستم، زندگي كنم و نسبت به آن احساس مسووليت نداشته باشم.