نگاهي به فيلم «اين سيب هم براي تو» ساخته سيروس الوند
تقابل شخصيتهاي خوب و بد
سروش واحد/ نام سيروس الوند همواره يادآور فيلمهاي خاطرهانگيزي است كه اغلب دوستداران سينما، سالها اين فيلمها را در قالب ملودرامهايي اجتماعي تماشا كردهاند. ملودرامهايي رمانتيك از جنس عشق و علاقه، خيانت و تلافي و... از فيلم فرياد زير آب گرفته تا رستگاري در
هشت و بيست دقيقه و زن دوم. كارنامه كاري اين كارگردان پيشكسوت به عنوان يك فيلمساز برجسته مملو از آثاري فوقالعاده و جذاب است كه توانسته نام ايشان را در سينماي ايران ماندگار كند. اما در اين ميان نام بعضي از فيلمها هم به چشم ميخورد كه بيننده، لذتي را كه بايد از فيلمهاي سيروس الوند ببرد نميبرد. نمونه اين فيلمها را اخيرا در كارهاي ايشان بيشتر مشاهده كردهايم. آثار تقريبا ضعيفي مثل پرتقال خوني و در نهايت اين سيب هم براي تو. فيلم « اين سيب... » داستان دختر مثلا قهرماني به نام بيتاست (بابازي رعنا آزادي ور) كه در روز عروسي دوستش شايسته (با بازي پريناز ايزديار) متوجه ميشود كه وي با مهرداد (با بازي پژمان بازغي) كه در گذشته نامزد خود بوده است ازدواج كرده و از آن به بعد بيتا در پي گرفتن انتقام از آن دو اتفاقات تازهاي را رقم ميزند. نمايش تقابل شخصيتها از اصليترين مواردي است كه در فيلم شاهد آن هستيم. تقابل شخصيتهاي خوب و بد. شاهين (با بازي اميرعلي دانايي) و بيتا به عنوان شخصيتهاي مثبت داستان و در طرف ديگر مهرداد و شايسته به عنوان شخصيتهاي منفي معرفي ميشوند. تقابل دو كاراكتر مرد داستان، مهرداد و شاهين به خوبي به تصوير كشيده شده است. مهرداد كه ظاهرا به شايسته علاقه دارد ولي بهخاطر ثروت پدرش با او ازدواج كرده است در طرف ديگر شاهين كه واقعا بيتا را دوست دارد و هيچ چشمداشتي به اموال و دارايي پدر خود ندارد. اما رسيدگي به اين شخصيتپردازي در طول فيلمنامه به درستي صورت نگرفته و نارضايتي مخاطب را به همراه دارد. كه اين مورد از اساسيترين ايرادات فيلمنامه است، كه مانع از برقراري ارتباط بهتر مخاطب با فيلم ميشود. كاراكترها به درستي و بهطور كامل معرفي نميشوند و در ابتداييترين سطح خود باقي ميمانند. به عنوان مثال مهرداد آدمي شياد و تازه به دوران رسيده است، كه با هدف رسيدن به اموال پدر شايسته از بيتا صرفنظر كرده و با شايسته ازدواج ميكند. اين شخصيت در همين حد براي تماشاگر تعريف شده و در طول فيلم هيچ اصل و ريشه ديگري از وي به چشم نميخورد. بيتا دخترتحصيلكردهاي كه آنچنان به ظواهر اهميت نميدهد و طبع بالايي دارد، بهخاطر گرفتن انتقام از نامزد قبلياش و دوستش به سرعت تغيير ميكند. كسي كه در تمام عمر، پول و ثروت برايش اهميتي نداشته به يكباره تبديل به فردي ميشود كه به خاطر ثروت حتي حاضر شده با مردي كه به جاي پدرش است، ازدواج كند. از طرفي در پايان فيلم شاهد هستيم كه اين كاراكتر سستعنصر در پي شنيدن خبر بارداري شايسته تمام نقشههايي را كه براي مهرداد و شايسته كشيده بود فراموش كرده و با حركتي بيمعني چك هديه نادر كيان را به مهرداد بهخاطر بچهدار شدن ميبخشد و آن پايان ملال آور را براي تماشاگر رقم ميزند. يا شايسته، دختري كه در طول فيلم خيلي امروزيتر از بيتا نشان داده ميشود به نوعي ديگر قرباني خيانت مهرداد ميشود و چطور پي به حيله و نيرنگ وي نميبرد و با او ازدواج ميكند. نادر كيان پدر شايسته و شاهين (با بازي چنگيز جليلوند) كه يك سرمايهدار سن و سالدار و با تجربه است و به قولي گرگ باران ديده، چطور راضي به ازدواج دخترش با شيادي مثل مهرداد شده است. سرعت نمايش فلاش بكها در ابتداي فيلم و در ادامه سرعت تصميمگيري بيتا براي انتقام و اينكه چقدر سريع نقشههاي خود را عملي ميكند باعث ميشود كه مخاطب براي رسيدن به فيلم با همان سرعتي كه كارگردان پيش ميرود، فيلم را دنبال كند تا در نهايت از يك جا به بعد ديگر خسته شده و تحمل اين روند سريع را نداشته باشد، كه اوج اين خستگي در سكانس تصنعي رستوران، كه بيتا هديه يكصد ميليوني نادر كيان را قبول ميكند، به چشم ميخورد. در خصوص بازي بازيگران هم ميتوان گفت كه واقعا بازي دلچسبي از دو بازيگر تواناي كشورمان پژمان بازغي ورعنا آزاديور به نسبت فيلمهاي خوب قبليشان نميبينيم. همانطور كه پيداست كارگردان به خوبي نتوانسته تا از حداكثر تواناييهاي اين دو بازيگر براي ايفاي نقشهايشان بهره بگيرد و به همانند تمام طول فيلم در اين مورد هم به متوسطها رضايت داده و در اين امر موفق نبوده است. در كل فيلم اين سيب هم براي تو روايت جامعهاي مدرن مادي و خشن است كه قصد سوءاستفاده از افرادي با شخصيت بيتا را دارد. از مهرداد در ابتداي داستان كه بيتا را همانند باغي پر از ميوه تصور كرده كه حتي يك سيب هم به او نميدهد و نادر كيان كه پيشنهاد ازدواج به وي را ميدهد گرفته تا رييس شركتي كه بيتا در آن مشغول به كار است و از او ميخواهد تا اخمهايش را باز كند. جامعهاي كه در آن بيتا تا دو سال پيش خود را با بقيه متفاوت ميديده اما اكنون حس ميكند كه با بقيه فرقي ندارد و به مادرش ميگويد كه بيرون از خانه همه به دنبال پول هستند ما چرا نباشيم ؟!تمامي روند سريع حدود 100 دقيقهاي فيلم را در نظر بگيريد و صحنه فرار مهرداد از دست طلبكار را هم كه شكلي كمدي به خود گرفته بود، به آن اضافه كنيد تا سرعت متحول شدن بيتا با كمك كردن به مهرداد در پايان فيلم و نگاه معناداري كه در آخر به شاهين ميكند كه انگار باز هم تغيير شخصيت داده و به حالت اوليه خود برگشته و... همه و همه باعث شده كه تماشاگر از تماشاي آخرين ساخته آقاي سيروس الوند كاملا راضي نباشد و نمره قابل قبولي به اين اثر ندهد.