• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3450 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ بهمن

قسمت شانزدهم مديريت راديو در دهه شصت

روزهاي عمليات جنگ و پخش راديو

سيد محمد علي ابطحي

وضعيت جنگ پس از فتح خرمشهر كه من مدير راديو شدم، وضعيت دشواري بود. بيشتر، دشمن به جنگ شهري و موشك‌پراني مشغول بود. جبهه‌ها عمليات زيادي مي‌شد. بعضا عمليات ناموفق بود و تشييع پر‌شمار شهيدان گرانقدر محور تبليغاتي راديو بود. از ابتداي جنگ ساز وكاري براي روزهاي عمليات آماده شده بود. متون عمومي زيادي با موضوعات جنگي از قبل تهيه شده و موجود بود كه به هنگام اعلام وضعيت ويژه از آنها استفاده شود. به دليل آنكه شروع عمليات از سري‌ترين مسائل بود، از قبل ما اطلاع نداشتيم و هميشه بايد در حالت آماده باش بوديم. از سوي ستاد تبليغات جنگ دستور قطع برنامه داده مي‌شد و معاون سياسي، آقاي زورق ابلاغ مي‌كرد. برنامه‌ها به اين شكل جنگي مي‌شد كه وسط برنامه عادي راديو، ناگهان چند ثانيه مارش پخش مي‌شد. مارش موزيكي بود كه به صورت تاريخي براي تشجيع و نظم نيروهاي نظامي به كار گرفته مي‌شد. بعد گوينده راديو اعلام مي‌كرد كه تا لحظاتي ديگر اخبار مهم عمليات ديشب يا امروز جبهه به اطلاع مي‌رسد. محمود كريمي علويجه صداي ويژه وقت اعلام عمليات بود. پس از مارش چند ثانيه‌اي، صداي محمود كريمي خودش تابلوي عمليات بود. محمود كريمي از نيكان و اديبان و صاحبان انديشه بود.
 اوايل انقلاب از دانشگاه اصفهان ليسانس گرفته بود و مدتي در راديو تلويزيون اصفهان بود و بعد گوينده راديو در تهران شد كه زمان مديريت من بر راديو، ايشان را به عنوان مدير پخش برگزيدم و الان هم سال‌هاست عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس است. از وقتي اعلام وضعيت ويژه مي‌شد و كريمي مي‌گفت، شنوندگان عزيز توجه فرماييد، همه راديوها روشن مي‌شد و صدايش بلند مي‌شد. خيلي از مساجد بلندگوهاشان را روشن مي‌كردند و برنامه‌هاي ويژه را پخش مي‌كردند. خانواده‌هايي كه فرزندان‌شان در جبهه بودند، دلشوره عجيبي مي‌گرفتند. مارش صداي پيروزي، شهادت و حتي شكست بود.
 خبرها را از واحد سياسي مي‌آوردند و البته خبر خوب كوتاه بود، تا خبر بعدي، بايد توسط واحد پخش راديو برنامه‌هاي ويژه و حماسي پخش مي‌شد. گاهي عمليات محدود بود و گاهي خيلي گسترده. در عمليات محدود چند ساعت وضعيت ويژه مي‌شد و در عمليات گسترده تا چند روز هم طول مي‌كشيد. گاهي هم اعلام وضعيت براي عمليات پيروز گسترده مي‌شد، اما متاسفانه پيشروي صورت نمي‌گرفت و خبرهاي بد از جبهه مي‌آمد. مسوولان تبليغات جنگ با اعصاب به هم ريخته، به ما خبر مي‌دادند و ما بايست آرام، آرام جو را عادي مي‌كرديم. يادم هست در عمليات والفجر كه موفق نشده بوديم و تعداد شهدا بالا رفته بود، قبل از اينكه خبر دهند كه فيتيله عمليات ويژه را پايين بكشيم، يك قسمت سخنراني مرحوم فخرالدين حجازي در حال پخش بود. فخرالدين حجازي گوينده پر‌توان و احساسي بود كه سخنراني‌هاي حماسي عجيبي براي روحيه دادن به رزمندگان انجام مي‌داد. گاهي مردم را وادار به دادن شعار مي‌كرد. در آن سخنراني فخرالدين، خطاب به صدام حسين مي‌گفت، صدام بغدادت خراب است. مردم هم جواب مي‌دادند. خيلي فضاي حماسي بود. همان موقع كه معاون سياسي كه خبرهاي تلخ را از جبهه داشت و مي‌خواست بگويد بايد مردم را آماده شنيدن خبرهاي عدم موفقيت كرد، فخرالدين داشت داد مي‌زد، صدام بغدادت خراب است و ملت هم جواب مي‌دادند. وقتي مارش جنگي شروع به نواختن مي‌كرد، فضاي اتاق پخش راديو خيلي صميمي و پر از همكاري مي‌شد. تهيه‌كنندگان بهترين سرودها را انتخاب مي‌كردند. جمعي از نويسندگان و شاعران هم از دوستاني بودند كه معمولا از هر جاي شهر وقتي صداي مارش را مي‌شنيدند، خود را به پخش راديو مي‌رساندند تا به نويسندگان راديو به تناسب خبرها كمك نويسندگي كنند. محمود كريمي و حميد خزايي و گروه هماهنگي پخش محور بودند. محمدعلي محمدي نيكو، ساعد باقري، سهيل محمودي، احمد عزيزي و حسن حسيني معمولا با شور زايد الوصفي روزهاي عمليات خود را به پخش مي‌رساندند. يكي مطلب حماسي مي‌نوشت. يكي شعر مي‌گفت. يكي جملات بزرگان را ياد آوري مي‌كرد. يك بار در عمليات مرصاد، دكتر روحاني، از شوراي امنيت زنگ زد و آقاي تقوي، كه هم‌اكنون رييس دبيرخانه ائمه جمعه است را معرفي كرد كه قلم خوبي دارد و علاقه‌مند است در اين عمليات مطالب حماسي بنويسد. گويندگاني هم كه شيفت‌شان نبود خودشان را براي كمك به همكاران‌شان به پخش مي‌رساندند. برو بچه‌هاي توليد قسمت‌هاي كوتاه درست مي‌كردند و به دست آقاي قرباني مي‌دادند تا با پيكان آبي راديو، آنها را از ميدان ارك به جام جم برساند. همه در روزهاي عمليات دوست داشتند در راديو به اطلاع‌رساني به مردم كمك كنند. روحيه دادن، بخش مهمي از جنگ بود. يكي از مشكلات ما اين بود كه به دليل سري بودن اطلاعات جنگي يا غير قابل پيش بيني بودن وضعيت عمليات در جبهه‌ها نمي‌دانستيم برنامه را با چه آتش تهيه‌اي شروع كنيم. هميشه نگراني دوجانبه وجود داشت. از يك‌سو مي‌ترسيديم تبليغات كم باشد و رزمندگان جبهه‌ها دلگير شوند و روحيه‌شان نشاط كمتري داشته باشد. از سوي ديگر نگران اين بوديم كه شروعي داشته باشيم كه توقعات مردم بالا برود و همان پيروزي‌ها هم در نظر مردم موفقيت تلقي نشود. روزهاي عمليات واقعا پخش راديو بخشي از جبهه گسترده پر‌نشاط مردم مي‌شد كه در سراسر كشور خود را عضوي از پيكره دفاعي ايران مي‌دانستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون