اندر حكايت عقدهگشاييهاي مدعيان اخلاق!
از زبان عربي به فارسي ترجمه كرد و نخستين كتابي بود كه در آن زمان با موضوع مظلوميت مردم فلسطين مورد تشويق و حمايت بزرگان آن عصر از جمله حضرت امام (ره) قرار گرفت. در حال حاضر نيز، نه تنها تمام علما و فضلاي حوزههاي علميه تشيع و همه محققان و پژوهشگران قرآن در سراسر جهان اسلام كه حتي كودكان دبستاني اين مملكت ميدانند كه 22 جلد «تفسير راهنما» و 35 جلد «فرهنگ قرآن» كه فيشبرداريهاي آن از زمان زندانهاي طاغوت شروع شده، نام آيتالله هاشميرفسنجاني را در جمع ستارگان تفسير قرآن، درخشان و براي فهم لغوي و محتوايي، در جمع قرآنپژوهان، جاودان كرده به گونهاي كه اين آثار، تاكنون به زبانهاي عربي، اردو و انگليسي هم ترجمه شده است. نكته ديگر مطلب اين مقاله كه نويسنده باريكبين آن!! با جمله «با مرور متن زندگي آقاي هاشميرفسنجاني هم تاكنون – حداقل براي نويسنده– سندي مبني بر مدت، كيفيت، سطح و ميزان درسخواندگي آقاي رفسنجاني به دست نميآيد» سعي در ايجاد شبهه در جايگاه فقهي و اجتماعي آيتالله هاشمي كرده است. در حالي كه اگر براساس ادعاي ولايتمداري خويش، فقط و فقط بيانات حضرت آيتالله خامنهاي مقام معظم رهبري در مورد آيتالله هاشميرفسنجاني را مرور ميكرد، مدعي نميشد كه براساس مطالعات نويسنده، كسي تاكنون يافت نشده كه مباحثهاي علمي و فقهي از آقاي هاشميرفسنجاني سراغ داشته باشد!!» جاي شگفتي و صد البته تاسفبار است كه قلم برخي سايتهاي مدعي دفاع از حريم الهي ولايت، به دروغ متوسل ميشوند و از اين رهگذر، چه بلاهايي كه بر سر اعتقادات جوانان و نوجوانان نميآورند! به اين عبارات و فرازها توجه كنيد:
مردي بزرگ از فرزندان اسلام و حواريين امام عظيمالشأن، عالمي مجاهد، فقيهي اسلامشناس، سياستمداري هوشمند و مديري دردآشنا» (12/5/1386) «سابقه درخشان مجاهدات آقاي هاشميرفسنجاني، صفحه منوري است كه هرگز از حافظه ملت وفادار ما زدوده نخواهد شد. » (11/6/1368) «مايه اميد و مورد علاقه و اعتماد امام (ره) در همه امور سياسي و نظامي» (29/5/1369) «يكي از ياران برجسته امام و يكي از عناصر ممتاز انقلاب كه عمر و جواني خود را در اين راه صرف كرده» (7/3/1371) «يك انسان والا، مومن، عالم، مجاهد في سبيلالله زجر كشيده، مردمي و امتحان داده» (26/5/1371) «مردي بزرگ از سابقين نخستين انقلاب و از حواريين و انصار ديرين امام راحل، عالمي متفكر، سياستمداري هوشمند، فقيهي زمانشناس، مجاهدي خستگيناشناس، برادري مهربان براي ضعيفان و مديري كاردان براي كشور» (12/5/1372) «شخصيت موجه، آزموده و شناخته شده» (12/5/1372) «حقيقتا جزو صلحاي زمان» (3/6/1373) «ايمان عميق به توانايي خود، هوشمند در شناخت مسائل و مضايق و پيدا كردن راهحلها، روحاني انقلابي، كارآمد، متدين و متعبد» بخشي از توصيفاتي است كه آيتالله خامنهاي براي آيتالله هاشميرفسنجاني به كار بردهاند. آيا تاكيد رهبر بزرگوار انقلاب كه خود از مجتهدين تراز اول كشور هستند و تعابيري چون «عالم مجاهد و فقيهي اسلامشناس» و «عالمي متفكر و فقيهي زمانشناس» نميتواند اسنادي تاريخي، براي فقاهت و اجتهاد رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام باشد؟! چگونه ممكن است كسي ادعاي ذوب در ولايت داشته باشد و با وجود اين همه تعابير و توضيحات، باز هم بنويسد، «هيچ دليل فقاهتي و محكمهپسندي از وجود صلاحيت علمي و فقهي آيتالله هاشميرفسنجاني براي حضور در جمع فقهاي تراز اول خبرگان رهبري موجود نيست» آيا اين جملات توهين به 84 نماينده مجلس خبرگان رهبري نيست كه طي سه دوره گذشته، هميشه نائب رييس مجلس خبرگان رهبري و حتي در دوره چهارم نيز بيش از سه سال رييس آن مجلس بوده است؟! در حالي كه اگر همه آن توصيفات مقام معظم رهبري را به دلايل متعدد نديده باشد كه البته شايد براي اين طيف از انسانها طبيعي باشد، جان كلام را رهبر معظم انقلاب در تاريخ 15 خرداد 1369 درباره آيتالله هاشميرفسنجاني فرمودند: «از نظر من كه ساليان متمادي ايشان (آيتالله هاشميرفسنجاني) را ميشناسم، يك مجتهد قطعي است. از لحاظ درسهاي حوزهاي يك مجتهد و از لحاظ تفكرات اسلامي يك متفكر سطح بالا با سوابق فراوان است.» نكته جالبتر از همه اين قضايا، سخنان آيتالله خامنهاي، رهبر معظم انقلاب در ايام تبليغات انتخابات دوره چهارم خبرگان در تاريخ نهم شهريور ماه سال 1385 در جمع نمايندگان خبرگان است، زماني كه تخريب شخصيت علمي آيتالله هاشمي وجه همت يك جريان خاص شده بود. گويا سخنان آن روز رهبري نظام، دقيقا براي اين روزهاست كه فرمودند: «من آخرين نكتهاي را كه ميخواهم عرض بكنم، اين نگراني و دغدغهاي است كه بنده به مناسبت حضور موسم انتخابات در كشور ما، از تخريبها دارم. متاسفانه چند وقتي است كه رايج شده، من حقيقتا از اين جهتگيري كه در گوشه و كنار مشاهده ميشود، نگرانم. نه اينكه حالا افراد زياد هم هستند، نه، عده كمي هستند، منتها همان تحرك عده كم، فضاي جامعه را خراب ميكند، مثل يك جمعيت هزار نفري يا دو هزار نفري كه يك جا نشستهاند، پنج، شش نفر هم دچار سرماخوردگي و سرفهاند و دايم سرفه ميكنند، اين كار فضاي مجلس را خراب ميكند، واقعا اين طوري است. متاسفانه عدهاي با انگيزههاي گوناگون، تا فصل انتخابات ميشود، تخريبهايشان هم از همان نزديكي انتخابات شروع ميشود. حالا بعضي با انگيزههاي سياسي و بعضي با انگيزههاي حتي ديني، اشخاص- چهرههاي سياسي، چهرههاي ديني، چهرههاي انقلابي، موجهين حوزههاي علميه و حتي محترمين از علما و روحانيون – را مورد تخريب قرار ميدهند. اين چه كاري است؟! اين نه منطق شرعي دارد و نه منطق عقلاني، نه شرع با اين كار موافق است، نه عقل. اگر واقعا انسان از يك جهتگيري كه خيال ميكند فلان كس يا فلان كسان در آن جهتگيري هستند، ناراضي است، راهش تخريب و اهانت به اشخاص نيست.»
از نظر شرعي هم كه معلوم است. اين طور كارها عادتا خالي از افتراي ناخواسته، دروغ ناخواسته و قول به غير علم ناخواسته، نيست.
والسلام