گفتوگو با كارگردان همزمان با اكران هنر و تجربه «آمين خواهيم گفت»
اين فيلم چوب نگاه مستقل و منتقدانهاش را خورد
فرناز ميري/ اين روزها در سينماي هنر و تجربه شاهد اكران فيلمهايي هستيم كه تجربه سالها توقيف و به دنبال آن اكران نشدن را داشتهاند؛ از «خواب تلخ» محسن اميريوسفي تا «آمين خواهيم گفت» سامان سالور. «آمين خواهيم گفت» به كارگرداني سامان سالور از 23 بهمن در گروه سينمايي «هنر و تجربه» پس از پنج سال توقيف امكان نمايش پيدا كرد. فيلمي كه به گفته كارگردانش نگاهي انساني به رويكردي اجتماعي دارد كه وابسته به فضا و تصاوير در لوكيشني سخت و نفسگير بوده است.
«آمين خواهيم گفت» از زبان شما به عنوان كارگردانش چگونه فيلمي است و ايده ساخت آن از كجا شكل گرفت؟
از آنجا كه اين روزها و سالها از برخي كلمات نابجا استفاده شده است و معناي عكس پيدا كردهاند گاهي در بهكار بردن اين واژهها اكراه داريم. فيلم مستقل يكي از همين كلمهها و اصطلاحات است. اما «آمين خواهيم گفت» يك فيلم مستقل به معناي واقعي است. اين فيلم چندان به جريان معمول سينما مربوط نبود و بهشدت به فضا، تصاوير و اتمسفر وابسته است. ايده اوليه فيلم در اوج اتفاقات سال 1388 شكل گرفت و ايده آن متعلق به برادرم ساسان سالور بود كه مدير توليد و يكي از تهيهكنندگان اين فيلم است. بعد از نگارش فيلمنامه به شكل كاملا قانوني از وزارت ارشاد وقت پروانه ساخت گرفته شد. منطقهاي كه براي فيلمبرداري انتخاب شد خيلي سخت بود. ايستگاهي دور افتاده به نام تنگ هفت، بين استانهاي لرستان و خوزستان. در حقيقت روستايي بود كه پدربزرگ من در زمان حياتش در آنجا زندگي ميكرد و با آن منطقه آشنايي داشتم. فيلم با سختيهاي بسياري ساخته شد. البته 20 سال است در سينما كار ميكنم و به طوركلي سينما مقولهاي سخت است. اما گاهي برخي همكاران ما از رانتهاي مختلفي در هر دوره يا دولتي استفاده ميكنند كه بسيار عجيب است. سختترين مساله براي فيلم در همان سال 1389 اتفاق افتاد؛ هنگامي كه فيلم در جشنواره بيستونهم فيلم فجر پذيرفته شد و نمايش محدود جشنوارهاي داشت. اما متاسفانه چوب منتقدانه و مستقل بودنش را خورد و فرصتهاي بسياري براي نمايش اين فيلم از دست رفت. پروانه نمايش فيلم صادر نشد و وزارت ارشاد و سازمان سينمايي هم هرگز نگفت فيلم توقيف شده است. اما همين عدم صدور پروانه نمايش باعث شد فرصت حضور در چندين جشنواره معتبر بينالمللي را از دست بدهيم.
در حال حاضر كه فيلم روي پرده سينماست تا چه اندازه مميزي شده است؟
در نهايت به دليل اينكه تهيهكننده بيش از اين متضرر نشود براي اكران حاضر به پذيرفتن مميزي فيلم شدم. اگر تهيهكننده فيلم خودم بودم هرگز حاضر نبودم حتي يك پلان از فيلم را تغيير بدهم. متاسفانه همكاران ما با تاخير چند ساله نسبت به سياستها يا يك دولت انتقاد ميكنند. يا اين انتقادها در لايههاي زيرين كارشان ديده ميشود. اما «آمين خواهيم گفت» چوب جسارت و صداقت خودش را در منتقدانه بودنش خورد. قصه «آمين خواهيم گفت» قصه آدمهاي تنهايي است كه به دنبال همدم، عشق و زندگي بهتر ميگردند و گاهي در همين راستا همديگر را قرباني ميكنند. يكي از دلايلي كه به فيلم، پروانه نمايش ندادند شباهت نوع رفتار يا فيزيك يكي از بازيگران فيلم به رييسجمهور پيشين بود. اما فيلم در همان دولت پروانه ساخت گرفت و البته در همان دولت هم توقيف شد. هرچند مسوولان از بهكار بردن كلمه توقيف هم ابا داشتند. اگر در اسامي فيلم، شخصيتها و اتفاقات فيلم دقت كنيم، براي مثال پلي كه خراب شده و مدتها بازسازي نشده است و وعده ساخته شدن آن داده ميشود، ميبينيم فيلمي دربرگيرنده انتقادات اجتماعي است. كل فيلم 82 دقيقه بود و در نهايت براي اكران 6 دقيقه از آن حذف شد.
جريان استفاده از فتواي چند نفر از علما و فقهاي علوم ديني براي اكران اين فيلم چيست؟
جريان گرفتن فتواي چند تن از علما براي نمايش فيلم مربوط به مستقل بودن اين اثر است. شوربختانه رنجها و ظلمهايي كه بر اين فيلم رفته حكايت هفتادمن كاغذ است. شخصيتهاي اين فيلم نسبتا شخصيتهاي حساسيتزايي هستند. فرزاد حسني در اين فيلم نقش فرد ميانسال دايمالخمري را بازي ميكند. حميد حبيبيفر شباهت زيادي به رييسجمهور پيشين دارد. آزاده زارعي كه پنج سال پيش بازيگر شناخته شدهاي نبود نقش «اصغر فرشته» را بازي ميكند كه ظاهري پسرانه و شغل و رفتارهايي پسرانه دارد. علت گرفتن فتوا براي همين نقش بود. چراكه موهايشان تراشيده شده بود و حجابي نداشتند. البته براي دريافت پروانه ساخت، تمامي عكسهاي تست گريم با سازمان سينمايي هماهنگ شده بود.
چرا فكر ميكنيد به دليل مستقل بودن، اين فيلم و به طوركلي فيلمهاي كارگردانان سينماي مستقل توقيف ميشوند؟
هميشه اين اتفاقها براي سينماي مستقل ميافتد. مانند اتفاقي كه براي محسن اميريوسفي، عليرضا اميني يا جعفر پناهي افتاده است. يا كارگردانان پيشكسوت مانند عباس كيارستمي. اگر فكر ميكنند امثال ما كه در اواسط دهه 50 به دنيا آمدهايم و كودكيمان در صف نان، نفت و مستاجر بودن يا نبودن پدر و رفتن پدرهايمان به جنگ گذشته، خسته ميشويم و از ميدان به در ميرويم و خارجنشين ميشويم سخت در اشتباه هستند. ما كارمان را ميكنيم. من حتي جسورتر از قبل كار ميكنم حتي اگر ديده نشود. حتي اگر حق اين فيلم در دولت تدبير و اميد هم از آن گرفته شود. حتي اگر آقاي ايوبي، رييس سازمان سينمايي هم وقت ملاقاتي به ما ندهند. ظاهرا فقط دولتها در حال آمدن و رفتن هستند و تغييري اتفاق نميافتد. اما مطمئن هستم سينماي مستقل در ادامه راهش قطعا ديده خواهد شد.
در فيلم «چندكيلو خرما براي مراسم تدفين» دو شخصيت داريم كه يكي به شكل غيرمعمولي كوتاه و ديگري بسيار بلند است، كه در اين فيلم هم اين شخصيتها هم آمدهاند، آيا اينها نماد چيزي هستند كه ميخواستيد نشان دهيد؟
«آمين خواهيم گفت» ادامه روند منطقي فيلمسازي سالور است كه از سرزمين سكوت به چند كيلو خرما براي مراسم تدفين رسيد و در نهايت هيچكدام نمايش داده نشد. فيلم خوب در نهايت ماندگار ميشود حتي اگر امكان نمايش پيدا نكند. خوشحالم وقتي چنين سوالي پرسيده ميشود چون باوجود فرصتسوزي اين فيلم و باوجود اينكه در گروه سينمايي آسمان باز هم رنگ پرده و اكران را به خود نديد اما باز هم فضاي آن ديده شده و پرسيده ميشود. «آمين خواهيم گفت» داستان كاملا متفاوتي دارد و فضاسازي، نوع قصه و مستقل بودن آن در ادامه كارهاي قبلي من است. شايد شبيهترين فيلم نه از لحاظ مضموني بلكه از نظر اتمسفر و فضا به فيلم «چند كيلو خرما» همين باشد.
فكر ميكنيد نمايش اين فيلم در گروه سينمايي «هنر و تجربه» به بهتر ديده شدن آن كمك كند؟
متاسفانه بدترين و مبتذلترين فيلمها پرفروشترينها هستند. اما نمايش اين فيلم در گروه سينمايي «هنر و تجربه» يك تمرين براي موفقيت كوچك است. براي رسيدن به قلههاي بزرگ بايد از گامهاي كوچك آغاز كنيم. اميدوارم روزي برسد كه سينماي هنر و تجربه مخاطب خودش را داشته باشد و از آن حمايت كند.
سخن آخر؟
در پايان از تماشاگران ميخواهم از فيلمهاي اين گروه سينمايي حمايت كنند. مطمئن باشند حتي اگر نسخه كوتاه و زخمخورده اين فيلم را نيز ببينند بازهم جذابيتهاي زيادي در نوع روابط آدمها، اتمسفر فيلم، فيلمبرداري، شخصيتها و قصه عجيب و غريبي ميبينند و چيزهاي جديدي پيدا ميكنند.