• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3475 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۶ اسفند

دموكراسي يا تنديس نيم تنه در اروپا

يانيس واروفاكيس٭

 «اروپا يا دموكراتيزه مي‌شود يا از هم مي‌پاشد» ؛  اين عبارتي از مانيفست جنبش دموكراسي در اروپا DiEM25 است، گروهي كه من فقط به راه‌اندازي آن در برلين كمك كردم. اين يك واقعيت شناخته شده است. فروپاشي فعلي در اروپا واقعي است. همه جا به نظر مي‌رسد كه بخش‌هاي جديد ظاهر مي‌شوند: در امتداد مرزها، در جوامع و اقتصاد‌هاي ما و در اذهان شهروندان اروپا. از دست دادن صداقت در اروپا آخرين بار به نوبه خود در بحران پناهندگان به شكل دردناكي آشكار شد. رهبران اروپا از رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه خواستند كه مرزهاي كشور خود را به روي پناهندگان جنگ زده سوريه كه از حلب مي‌آمدند، باز كند؛ در همان زمان، آنها يونان را براي اجازه دادن به ورود همان پناهندگان به « قلمرو اروپا » تنبيه كردند و حتي تهديد كردند در امتداد مرزهاي يونان با بقيه اروپا نرده كار مي‌گذارند. فروپاشي مشابه را مي‌توان در قلمرو امور مالي ديد. اگر يك شهروند امريكايي برنده قرعه كشي شود، او مي‌تواند انتخاب كند كه آيا دلارهايي را كه جايزه برده در يك بانك مستقر در نوادا يا نيويورك حفظ كند يا نه. اين قانون در منطقه يورو حاكم نيست. همان يورو ارزش‌هاي متفاوتي در بانك‌هاي پرتغالي، ايتاليايي، يوناني، هلندي، يا حساب بانكي آلماني دارد، زيرا بانك‌ها در كشورهاي عضو ضعيف متكي به كمك‌هاي مالي دولت هستند. اين يك نشانه مطمئن از فروپاشي پول واحد است. در همين حال، شكاف سياسي در حال تقسيم و ضرب (تشديد) در منطقه مركزي اتحاديه اروپا است. انگلستان در حال تصميم‌گيري براي خروج از اتحاديه اروپا يا باقي ماندن در آن است. اين يك بازتابي از عدم تمايل مزمن سياسي اين كشور در هر دو مورد دفاع از اتحاديه اروپا يا مقابله با استبداد آن است. از همه بدتر آنكه محور فرانسه- آلمان، محور تامين قدرت اتحاديه اروپا شكسته شده است. امانوئل ماكرون، وزير اقتصاد فرانسه، نمي‌تواند آن را بيشتر تكان دهد، وقتي مي‌گويد دو كشور در آستانه يك ورژن مدرن از جنگ 30 ساله كاتوليك در مقابل پروتستان هستند.
در همين حال، كشورهاي جنوب كه در حالت ركود دايمي هستند از سوي اروپاي شمالي شماتت مي‌شوند. اما چنانچه اگر اين دليل كافي نيست، يكي خط گسل شوم ديگر در امتداد پرده سابق آهن ظاهر مي‌شود، به وسيله دولت‌هاي كشورهاي سابقا كمونيستي كه آشكارا در معرض هجوم روح همبستگي هستند، براي توصيف موقعيت آنها در پروژه اروپا  (حداقل در تئوري).
اما چرا اروپا از هم مي‌پاشد و چه كار مي‌توانيد در مورد آن انجام دهيد؟
پاسخ اين سوال در ريشه‌هاي اتحاديه اروپا قرار گرفته است. اتحاديه اروپا به عنوان يك كارتل صنايع سنگين آغاز به كار كرد كه مصمم به تنظيم قيمت و توزيع مجدد سود انحصاري آن از طريق يك بروكراسي در بروكسل بود. تعيين قيمت در سراسر مرزهاي اروپا همچنين نيازمند تثبيت نرخ تبادل ارز بود. در دوران برتون وودز، ايالات متحد اين خدمت را ارايه مي‌كرد اما به محض آنكه امريكا در تابستان سال 1971 برتون وودز را كنار گذاشت، مديران كارتلي كه در بروكسل مستقر شده بود، شروع به طراحي يك سيستم تثبيت نرخ تبادل ارز اروپايي كردند. پس از تجربه يك سري شكست، يورو براي تثبيت نرخ تبادل ارز به دنيا آمد. همان طور هم مديران كارتل، تكنوكرات اتحاديه اروپا تلقي كردند كه دموكراسي واقعي پان اروپايي يك تهديد است. با صبر و حوصله و متد خاص، يك فرآيند از تصميم‌گيري سياسي آغاز شد. سياستمداران ملي سخاوتمندانه اين تصميم‌ها را پذيرفتند، در حالي كه هر كسي مخالف رويكرد تكنوكراتيك كارتل اروپاي متحد بود، به عنوان يك خارجي شناخته مي‌شد. بنابراين، هر چند كشورهاي اروپايي ظاهرا دموكراتيك باقي ماندند، نهادهاي اتحاديه اروپا، جايي كه به آن حاكميت بر تصميم‌گيري‌هاي حياتي منتقل شده بود، آزاد و دموكراتيك باقي ماندند. چنانچه مارگارت تاچر در طول آخرين حضور خود در پارلمان به عنوان نخست وزير بريتانيا، توضيخ داد كه او كنترل پول و منافع اين كشور را از سياست‌هاي اروپا خارج مي‌كند. توزيع پول و سياست اروپا به دولت كارتل نه تنها به دموكراسي اروپا پايان داد  بلكه همچنين به يك دور باطل از استبداد و نتايج ضعيف اقتصادي دامن زد. استقرار هر چه بيشتر قدرت در اروپا، دموكراسي را تحت فشار قرار داد و منجر به آن شد كه رهبران اروپا براي اثبات سياست‌هاي شكست خورده خود در هنگام ركورد اقتصادي، استبداد را دو برابر كنند. اين دليل آن است كه چرا اروپا تنها اقتصاد جهان است كه هنوز پس از بحران 2008، شكست خورده است. از طريق اين چرخه معيوب بحران اروپا، در مردم منطقه وطن‌پرستي با آميزه‌اي از تعصب و بيگانه‌ستيزي تقويت شده است. كاري كه ما در حال حاضر بايد انجام دهيم اين است كه بايد يك ائتلاف پان اروپايي از دموكرات‌هاي راديكال، اجتماعي، سبز، و ليبرال، براي بازگرداندن « دمويDemos »
به دموكراسي ايجاد كنيم؛ براي مبارزه با اتحاديه اروپايي كه قدرت مردم را به عنوان تهديدي براي اقتدار خود مي‌بيند. اين همان دليل براي ايجاد گروه DiEM25 است. آيا ما آرمان گرا هستيم؟ «شايد». اما اين واقع‌بينانه‌تر از تلاشي است كه اتحاديه اروپا ضد دموكراتيك براي از هم پاشيدن ما انجام مي‌دهد. اگر پروژه ما تخيلي است، اين تنها جايگزين يك ناكجاآبادي است كه در حال ساخته شدن است. خطر واقعي اين نيست كه هدف ما بيش از حد بزرگ و خام است. خطر واقعي اين است كه اروپايي‌ها ياد مي‌گيرند چشم خود را روي پرتگاه و در نهايت سقوط ببندند. ٭ وزير مالي سابق يونان
 منبع: پروژكت   سنديكت

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون