فكر كردم درباره كسي ديگر صحبت ميكنند
آيدين آغداشلو
وقتي صحبتهاي فوقالعادهاي را كه گفته ميشد، گوش ميكردم، فكر كردم درباره كسي ديگر صحبت ميكنند و اينها به من ربطي ندارد. ظاهرا من هشت جلد كتاب نوشتهام. اين براي يك نقاش زياد است. من نقاشي هستم كه مينويسد. بنابراين فكر ميكنم كارم را انجام دادهام. يك سال قبل نمايشگاهي بعد از 40 سال برگزار كردم. همان وقت يكي از من پرسيد نمايشگاه بعديتان كي است؟ گفتم خب قاعدتا 40 سال ديگر. حالا هم اين هشت جلد كتاب منتشر شده و كتابهاي ديگري وجود ندارد. وقتي اين كتابها را ورق ميزنم خجالت ميكشم. در نوشتههايم معمولا يك منقد بسيار سختگير را در ذهن دارم كه دوست قديمي و هميشگيام شميم بهار است. هرچه مينويسم را ابتدا به او ميدهم تا بخواند و موقع نوشتن مدام به خودم ميگويم اين را قرار است شميم بخواند. اين برايم خوب است. بهجز اين، وسوسه خاصي براي نوشتن ندارم، من مثل استادم محمود دولتآبادي نويسنده نيستم، اما اينكه مينويسم به اين معناست كه سعي ميكنم موضع خودم را روشن كنم، در نقاشي هم اين موضع وجود دارد اما پيچيدهتر است، و نوشتهها روشنتر هستند. آمدهام جواب پس بدهم. هيچگاه خودم را بالاتر از اينكه بازخواست شوم ندانستهام. خيلي خوشحالم كه امشب اينجا هستم و شما اينجا هستيد و چون اين حضور بسيار صادقانه است لطف بسيار ارزشمندي است. با خودم فكر ميكنم كه حالا آسودهتر هستم، من نامه اعمال نقاشيهايم را سال قبل در يك نمايشگاه به صاحبان اصلي آنها كه مردم هستند، عرضه كردم. اين نوشتهها هم قبلا چاپ شده بودند اما بعضيشان ديگر پيدا نميشد. فكر كردم اگر يكجا همراه هم باشند معلوم ميشود كه من در نوشتههايم چه گفتهام. در نتيجه اين نوشتهها هم نامه اعمال من هستند. اكنون خيلي راحت ميتوانم تنبلي كنم، كم كار كنم و ملزم نباشم كه هرچيزي را كه يكي ننوشته است، من بنويسم. اين شب و اين نقطهاي كه در آن هستم، بسيار مهم است، چون نه باغرور كه بافروتني ميتوانم بگويم همين است كه هست.