اكنون بايد 75سالگي آيدين و البته خودم را جشن بگيريم
محمود دولتآبادي
اگر آيدين آغداشلو فقط يك نقاش بود و قرار بود درباره نقاشي او صحبتي به ميان آيد، مطمئنا من تنها شنونده بودم تا هنرمندان نقاش درباره آثارش صحبت كنند، اما همانطور كه اشاره شد آغداشلو داراي چندين وجه مختلف در حوزههاي گوناگون است و من هم لازم دانستم در ستايش اين انسان پويا و خستگيناپذير چندكلامي به زبان آورم تا اذعان كرده باشم كه قدرشناس آدمياني هستم و خواهم بود كه در كارزار اين سرزمين ارزشهايي ساختهاند كه بخشي از روانشناسي ملي ما را تشكيل ميدهد. اهميت يك ملت به اعتبار ارزشهايي است كه ميآفريند. اين ارزشها در تكاپوي كساني پديد ميآيد كه غالبا نه درگذشته و نه در امروز از دولت حقوق نميگيرند. نمايشگاه او كه سال گذشته من دو بار براي ديدن آن به گالري اثر رفتم «انهدام» نام داشت. نخستينبار براي تماشاي همه آثار به اين نمايشگاه رفتم، اما از آنجا كه شخصا آدم سمجي هستم و فقط نميدانم در برابر مرگ، چه خواهم كرد؛ بار دوم براي ديدن انهدام نرفتم، بلكه براي ديدن گلداني رفتم كه وجه هنري استادي مثل آيدين خلق كرده و در هيچ كتاب نقاشي وجود ندارد. اينجا همان وجه شخصيت آيدين آغداشلو در مقام هنرمند و خردمند است، در جايي كه او به عنوان خردمند نقاشي ميكند، استاد فن است اما در جايي كه به هنر ميپردازد، آن تابلو است كه در ذهن من مانده است و اگر قدرت خريد داشتم يك لحظه نميگذاشتم روي ديوار گالري بماند. معتقدم هركس كه آن تابلو را به دست آورده است الماسي را در اختيار دارد كه هيچ بهايي برابر آن نيست. به علاوه اين، ميخواهم به نظرگاه ويل دورانت درباره هنرمندان اشاره كنم. او ميگويد؛ «عاطفه و نفسانيات بر انسان غالب شده و هنر خلق ميشود، اينجا درخشش رخ ميدهد ولي اين درخشش زود خاموش ميشود. نقطه ديگري هست كه هنرمند اين افروزش را با خرد پيوند زده و شخصيتها شعله خود را ادامه ميدهند. اين افراد در هنر ميتوانند به پيري برسند.» كساني كه هنر را با خرد ميآميزند قانون حركت را ميشناسد، نه ميسوزند و نه تباه ميشوند. حكمتي كه من در آيدين آغداشلو شناختهام از ابتدا به اعتبار كار و زحمت و روند منطقي بودن پديد آمده است. او شعله وجود هنرمندي خود را با حكمت خردمندي در هم آميخته و ما اكنون بايد هفتاد و پنج سالگي او و البته خودم را جشن بگيريم.