مال عهد دقيانوس
سيد علي ميرفتاح
چرا هيچكس از تلويزيون راضي نيست. چرا تلويزيون با اين همه پرسنل و بودجه و امكانات نميتواند ماموريتش را به خوبي انجام دهد و لااقل يك جا سرش را بالا نگه دارد؟ هنرمندان از تلويزيون راضي نيستند و دايم از بدسليقگيها و ندانمكاري مديرانش آه و افغان ميكنند. دولت و هيات دولت كلهماجمعين از تلويزيون گلايه دارند و آن را به بيانصافي و يكجانبهنگري متهم ميكنند. اخيرا هم مصاحبه اينترنتي دكتر ظريف كه درآمده او به صراحت از تلويزيون گله ميكند و «چرا»ي تلخي را در برابر عملكرد سياسي تلويزيون ميگذارد كه اتفاقا جوابي هم برايش نمييابد. رييسجمهور هم چندباري به كنايه و به تصريح نارضايتياش را از تلويزيون بيان كرده و گفته كه رسانه ملي خوب رفتار نميكند. جالب اينجاست كه طرفداران سياسي و جناحي تلويزيون هم ميانه خوبي با آن ندارند. يعني تلويزيون حتي با رفقايش هم خوب تا نكرده و دانسته و ندانسته از راي آنها كاسته است. باور كنيد اگر تلويزيون برنامههاي كميسيون ويژه برجام را پوشش نميداد مردم اينچنين از اين طايفه نميبريدند و در انتخابات مجلس مخالفان برجام را كنار نميگذاشتند. وقتي دعواي عراقچي و دوستان مخالفش را تلويزيون با اصرار پخش كرد نفعش را اتفاقا دولت و طرفداران دولت بردند. نيت تلويزيون البته اين نبود كه اينجا به نفع دولت كار كند اما به نظرم گل به خودي زد و به دست خود باعث شد همين مختصر طرفدارانش را هم از دست بدهد. جالب اينجاست كه قشر مذهبي و متشرعين سختگير هم هنوز دلشان با تلويزيون صاف نشده و هنوز نتوانستهاند با بعضي آهنگها و نمايشهاي اين رسانه كنار بيايند و هروقت مجالش را بيابند علنا از بخشهاي دلنگ و دلونگ راديو و تلويزيون بد گفتهاند. اما شايد بگوييد تلويزيون قرار نيست همه را راضي كند؛ هركاري كند بالاخره يك عده از آن ناراضي و عصباني خواهند بود... اما جالب اينجاست كه هنرمنداني هم كه همكاران رسانه ملي هستند دادشان از دست كارفرماي خود به آسمان بلند است. اينها هم كافي است سر درد دلشان باز شود تا بفهميد كه حسابي ناراحت و خشمگيناند و بابت بسياري از چيزها دادشان بلند است. تقريبا هنرمندان درجه يك كه كلهم اجمعين شاكياند... نه كه طيف اين طرف بگوييد شاكياند و در عوض طيف آن طرفي راضياند. نخير؛ آن طرفيها هم ناراضياند. حتي مرحوم سلحشور هم بارها گله كرد كه در مورد پروژه موسي(ع) با او همكاري نميكنند و تكليفش را معلوم نميكنند. هنرمندان اين طرفي كه آتششان داغتر است و گلايههايشان جديتر... اما جالب اينجاست كه حتي مخاطبان هم ديگر اين تلويزيون اقناعشان نميكند و راضي از پاي برنامههاي خود بلندشان نميكند. حتي ديگر برنامههاي ورزشي هم طرفداران سابق خود را ندارند و شمار تماشاچيان تلويزيون رو به كاهش است. مردم نه از اخبار و نه از سريالها راضياند و نه از اكثر برنامهها. چرا؛ برنامه خوب و پربيننده هنوز هم در كونداكتور تلويزيون هست اما از حيث كلي تلويزيون از پس رقابت با ماهواره برنميآيد و نميتواند كاري كند كه مخاطبان فارسيزبان به سراغ رقبا نروند. يك زماني مردم چارهاي جز شبكههاي IRIB نداشتند و هرچه را جلويشان ميگذاشتند مجبور بودند، ببينند. اما حالا اوضاع و احوال فرق كرده و درصد زيادي از مردم خوب يا بد ديش ماهواره روي پشتبامشان گذاشتهاند و قدرت انتخابشان را بالا بردهاند. روزگاري كه قدرت انتخاب نداشتيم شبكه يك و دو مثل كشك خاله پايمان نوشته شده بودند و از آنها گريزي نداشتيم اما حالا كه قدرت انتخابمان بالا رفته سطح توقعمان هم بالا رفته و ديگر اين برنامهها راضيمان نميكنند. تلويزيون ناخواسته وارد مسابقهاي شده كه هزاران رقيب تازهنفس و بيقيد دارند كه با او رقابت ميكنند. لذا طبيعي است كه كمي تا حدودي از رقبايش عقب بماند. اما گرفتاري تلويزيون يكي، دو تا نيست. او علاوه بر ماهواره حالا رقيب تازهاي هم پيدا كرده كه هر روز دهها قابليت جديد رو ميكند: گوشيهاي هوشمند. گوشيهاي هوشمند قابليتهاي عجيب و غريبي دارند كه به راحتي ميتوانند با رسانهاي به گستردگي رسانه ملي با چندهزار حقوقبگير و برنامهساز رقابت كند و بر آن فايق آيد. همين يك تلگرام تنها در انتخابات اخير معلوم كرد كه چه نفوذ فوقالعادهاي دارد و چه كارها كه از عهدهاش برنميآيد. اگر جامعهشناسي اسم اين انتخابات را انتخابات تلگرامي بگذارد اسم بيربطي نگذاشته است... دنيا عوض شده و عالم را نه نيز زير و زبر شده منتها ما همچنان با شيوههاي 40 سال پيش داريم رسانهمان را مديريت ميكنيم و برايش برنامه ميريزيم. به دم و دستگاههاي جديد و پيشرفته تلويزيون نگاه نكنيد اگر از نحوه مديريتش خبر داشته باشيد، ميدانيد كه بعد از 30 سال ساختار مديريتياش تغييري نكرده و به همان عهد دقيانوس برميگردد. ما پول و وقت و اعتبار و امكانات زيادي خرج تلويزيون ميكنيم اما بيشترش هرز ميرود و هبا و هدر ميشود. اگر زودتر فكري برايش نكنيم كلهم اجمعين از دستش ميدهيم و....