بهزاد صابري در گفتوگو با «اعتماد»:
قرار نيست تحريمهاي جديدي عليه ايران اعمال شود
محمد ابراهيم ترقينژاد/ روز گذشته آزمايشهاي اخير موشكي ايران در شوراي امنيت به درخواست امريكا مورد بررسي قرار گرفت. در اين رابطه گفتوگويي با بهزاد صابري، پژوهشگر ارشد امور حقوقي و بينالمللي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
مساله موشكي در قطعنامه 2231 چگونه مطرح شده است؟
به نحوي «خوشخيم»! به نظرم اين دقيقترين پاسخ كوتاهي است كه ميتوان به اين سوال داد. در پزشكي اصطلاح خوشخيم دلالت بر يك بيماري خفيف و غيرپيشرونده دارد كه روي هر دوي اين صفتها تاكيد دارم. در قطعنامه 2231 در عين اينكه برخي موانع بر سر راه توسعه برنامه موشكي بالستيك ايران قرار داده شده (و لذا به هرحال وضعيت مطلوب و سالمي نيست)، اما براي ايران تكليفي مقرر نشده تا در صورت نقض اين تكليف، وضعيت حقوقي و بينالمللي موضوع ايران رو به وخامت برود.
اجازه بدهيد قبل از اينكه در مورد نحوه پرداختن قطعنامه 2231 به موضوع موشكي ايران توضيح بدهم، نگاهي به قطعنامه سابق يعني 1929 بيندازيم. جدا از عبارتپردازيهاي بخش مقدمه قطعنامه (كه به جاي خود ارزش تفسيري و معنايي بالايي دارد) و در آن شورا خود را مصمم به مهار برنامه موشكي ايران (علاوه بر برنامه هسته اي) اعلام ميكرد، در قطعنامه 1929 در بند 9 اجرايي، شورا با قاطعانهترين كلمات كه بيشترين بار را به لحاظ حقوقي و بينالمللي دارند، ايران را از انجام هرگونه فعاليتي در ارتباط با موشكهاي بالستيك قادر به حمل سلاحهاي هستهاي منع ميكند و در ادامه همين بند، آن جمله بسيار خطرناكي را درج ميكند كه ميتوانست به نوعي حتي توجيهكننده اقدام نظامي عليه ايران قلمداد شود: «تمام دولتها بايد همه تدابير لازم را اتخاذ كنند تا از انتقال فناوري يا كمك فني به ايران در ارتباط با چنان اقداماتي جلوگيري شود.»
بارها توضيح داده شده است كه سازمانهاي بينالمللي داراي ادبيات تخصصي خود هستند كه الزاما با زبان گويشي روزمره يكسان نيست. بار حقوقي كلمات مختلف در متون مصوبات بينالمللي با يكديگر متفاوت است و اين تفاوت را صرفا با دانستن زبان انگليسي يا مراجعه به لغتنامهها نميتوان فهميد. اهل فن اما با اين تفاوتها آشنا هستند و به همين خاطر هم هست كه در تمام جلسات بينالمللي، وقت زيادي صرف مذاكره در مورد نوع كلماتي ميشود كه در متن قطعنامهها، مصوبات، گزارشها و غيره به كار ميروند. كلمات به كار رفته در اين بند 9 قطعنامه 1929 از جنس كلمات تعهدآور، غليظ و محكم بينالمللي هستند. كلماتي چون decide، shall، all necessary measures و مانند آن، كه در اين بند براي توصيف اراده شوراي امنيت خطاب به ايران و ساير دولتها به كار رفته بودند، سختترين تعابير موجود در ادبيات سازمان ملل هستند. به گونهاي كه با وجود چنان عبارتهايي، هرگونه اقدام بعدي ايران در زمينه موشكي، نقض صريح تعهد حقوقي ايجاد شده توسط يك قطعنامه فصل هفتمي محسوب ميشد و تبعات خودش را ميداشت. همچنين، دولتها ملزم شده بودند كه همه اقدامات لازم را براي جلوگيري از انتقال فناوري به ايران اتخاذ كنند. لذا اگر مثلا دولتي مدعي ميشد كه بر اساس اطلاعات موثقي كه دارد، فلان فناوري حساس از مثلا كره شمالي در حال انتقال به ايران است و يا به ايران منتقل شده و در خاك ايران است، چنين عبارتي در متن قطعنامه ميتوانست توجيه لازم براي حتي حمله نظامي به كشتي يا هواپيماي ايران يا حتي خاك ايران را فراهم آورد.
اما در قطعنامه 2231 چنين خبري نيست. اولا در متن قطعنامه مطلقا اشارهاي به برنامه موشكي ايران نشده است. آن عبارت پردازيهاي مقدمه هم ديگر وجود خارجي ندارند و شورا ديگر خود را مصمم به ممانعت از توسعه فعاليتهاي موشكي ايران معرفي نميكند. اما در ضميمه ب قطعنامه، در بند 3، با بياني كه هيچ تعهد و الزام حقوقي براي ايران به دنبال ندارد، از ايران درخواست شده است كه تا زماني مشخص هيچ فعاليتي مرتبط با موشكهاي بالستيكي «طراحي شده براي دارا بودن قابليت حمل سلاحهاي هسته اي» انجام ندهد. يعني آن «الزام حقوقي» جاي خود را به «درخواست» داده، و تازه در اين حالت جديد هم يك صفت ديگر اضافه شده است: در قطعنامه سابق، موضوع به موشكهاي بالستيك «قادر به حمل سلاح هستهاي» مربوط ميشد اما حالا مساله مربوط به موشكهاي بالستيكي است كه «با اين منظور طراحي شده باشند كه قادر به حمل سلاح هستهاي باشند». يعني يك عنصر معنوي و بحث هدف هم اضافه شده كه طبيعتا دامنه آن درخواستي كه از ايران شده را محدودتر ميكند. يعني حالا نه تنها ايران هيچ تعهدي ندارد و تنها از ايران يك درخواست شده است، بلكه در اجابت آن درخواست هم بايد ثابت شود كه هدف ايران از طراحي اين نوع موشك اين بوده كه قادر به حمل سلاح هستهاي باشد كه به نظر ما اين حالت با وجود برجام كلا منتفي است چرا كه وقتي شما تمام تدابير لازم را پذيرفته ايد كه آژانس بتواند حصول اطمينان كند كه هيچ نوع سلاح هستهاي در كار نبوده و نيست، طبيعتا با اين هدف كه موشك شما قادر به حمل سلاح هستهاي باشد اقدام به طراحي آن نميكنيد.
از اين گذشته، آن الزام عجيب و خطرناكي كه در قطعنامه 1929 براي ساير دولتها وجود داشت و آنها را ملزم ميكرد هر طور كه شده مانع از انتقال فناوري موشكي به ايران شوند، كلا در قطعنامه جديد ناپديد شده است. ضمن اينكه حتي تكليف دولتهاي ديگر در عدم انتقال اقلام مربوطه به ايران هم در پيوست قطعنامه 2231 به طور بنياديني نسبت به گذشته دگرگون شده است. يعني اگرچه در عمل كماكان تا مدت محدودي، دولتهاي ديگر آزادانه نميتوانند اقدام به انتقال اقلام و فناوريهاي مرتبط با موشك به ايران كنند، اما لحن همين خطاب به دولتهاي ديگر هم، به جاي اينكه سلبي باشد، ايجابي شده است. يعني وقتي حتي ميخواهد محدوديتي ايجاد كند (براي دولتهاي ديگر و نه براي ايران)، اصل را بر ممنوعيت نگذاشته بلكه ميگويد كليه دولتها «ميتوانند» در فعاليتهاي ذيل مشاركت داشته و اجازه آنها را صادر كنند «مشروط به اينكه شوراي امنيت از قبل به صورت مورد به مورد تصميم به تاييد آنها گرفته باشد». اين كجا و آن جملات دهشتبار قطعنامه 1929 كجا.
ايران رزمايش اخير موشكي خود را نقض قطعنامه 2231 نميداند ولي امريكا بر نقض قطعنامه 2231 با انجام اين رزمايش تاكيد دارد. دليل تفاوت نگاه اين دو كشور نسبت به قطعنامه 2231 چيست؟
اينكه ايران رزمايش خود را نقض قطعنامه 2231 نميداند به همان دليلي است كه در پاسخ مفصل به سوال بالا عرض كردم. اما در مورد امريكا، نديدم امريكا هم صراحتا بر نقض قطعنامه 2231 تاكيد كرده باشد. آنچه سخنگوي وزارت خارجه اين كشور گفته اين است كه «نشانههايي قوي وجود دارند مبني بر اينكه اين آزمايش موشكي با قطعنامه 2231 شوراي امنيت مطابقت ندارد». سخنگوهاي دستگاههاي ديپلماسي در همه جاي دنيا كلمات خود را با دقت انتخاب ميكنند. آزمايش موشكي ايران قطعا «ناقض» قطعنامه 2231 نيست و امريكا هم چنين ادعايي نكرده است. اصولا ايران وفق اين قطعنامه تعهدي در اين زمينه ندارد كه بخواهد نقض كند. ايران ملزم به چيزي نشده بلكه از ما خواسته شده است كاري را انجام ندهد. اما در مورد حتي بحث مطابقت داشتن يا نداشتن اين آزمايشها با آن درخواستي كه در قطعنامه از ايران به عمل آمده است، از نظر ما اين آزمايش با آن درخواست انطباق دارد، چون ايران هيچ موشكي را كه «براي دارا بودن قابليت حمل سلاح هستهاي طراحي شده باشد» آزمايش نكرده است. حالا امريكا براي برخي اهداف سياسي خود ممكن است بگويد «نشانههاي قوي» وجود دارد. طبيعتا به مصداق البينه عليالمدعي، امريكا بايد اثبات كند كه موشكهاي ايران با چنين هدفي طراحي شده بودهاند كه تازه در آن صورت هم همانطور كه گفتم نقضي صورت نگرفته است چون تكليفي وجود نداشته است.
در صورت غالب شدن نظر امريكا در شوراي امنيت و از آنجايي كه قطعنامه 2231 ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل نيست، شوراي امنيت ميتواند چه محدوديتها و تحريمهايي را عليه ايران وضع كند؟ آيا امكان افزايش محدوديتهايي كه در قطعنامه 2231 درباره ايران آمده است، وجود دارد؟
در پاسخ به سوال اول، جنس پرداختن به مساله موشكي در قطعنامه 2231 را «خوشخيم» توصيف كردم. همانگونه كه در عالم پزشكي، امكان تبديل يك تومور خوش خيم به تومور بدخيم منتفي نيست و ممكن است در شرايطي چنين اتفاقي بيفتد، لااقل در تئوري و روي كاغذ اين امكان كه شوراي امنيت تحت فشار امريكا و احيانا بنا به ملاحظات سياسي ديگر، رويه متفاوتي در ارتباط با برنامه موشكي ايران در پيش بگيرد وجود دارد كه چنين فرضي، با توجه به اينكه ساختار و كلمات قطعنامه 2231 يكي از پايههاي اصلي توافق هستهاي محسوب ميشود، حركتهاي مغاير با آن ميتواند منجر به عدم رضايت ايران از ادامه عمل به توافق شده و بازي را برهم بزند. از همين رو است كه آقاي بعيدينژاد هم گفتهاند «اگر شوراي امنيت در نگراني امريكا سهيم شد، آن وقت اين موضوعي خواهد بود كه ايران قطعا به عنوان يك مطالبه جدي از شوراي امنيت در نقض صريح مفاد قطعنامه 2231 به نحو مقتضي با شوراي امنيت وارد يك بحث جدي خواهد شد و آن را پيگيري خواهد كرد.» البته اينكه عرض كردم به لحاظ امكان يا عدم امكان حقوقي موضوع بود. وگرنه بسيار بعيد است كه در شرايط فعلي، حتي امريكا مايل باشد كه به طور جدي يك اقدام واقعي در شوراي امنيت در اين ارتباط به عمل آيد؛ آن هم با توجه به اينكه رزمايش موشكي ايران واقعا هيچ تعهدي را نقض نكرده است. اگر امريكا هم چنين چيزي را بخواهد، باز احتمال حصول اجماع ميان پنج عضو دايم شوراي امنيت در اين خصوص بسيار ناچيز است. اما مهم است كه جمهوري اسلامي ايران با ديده باز همه تحولات را رصد كند و به هرحال از مكر دشمنان و شياطيني كه به دنبال برهم خوردن برجام و بازگشتن وضعيت به دوران قبل هستند نبايد غافل بود.
در صورت اعمال تحريمهاي يكجانبه امريكا عليه ايران به بهانه مساله موشكي، ميتوان اقدام امريكا را نقض صريح برجام دانست؟
اولا بايد توجه داشت كه كلمه sanction كه به كار برده ميشود الزاما به معناي تحريم نيست بلكه به طور عام معناي عقوبت ميدهد. لذا وقتي برخي افراد در كشورهاي غربي ميگويند ممكن است sanctionهايي در نظر گرفته شود الزاما به معني اين نيست كه تحريمي در راه است بلكه اين «عقوبت»ها ميتواند ناظر بر اقدامات ديگري در قبال جمهوري اسلامي باشد كه از ديد آنها، در برابر توسعه برنامه موشكي ايران ايجاد مانع كند. ثانيا آنچه كه تاكنون بيشتر در سخنان مسوولان رسمي در ايالات متحده به گوش رسيده است، متوجه افزايش كنترلها بر سر راه انتقال اقلام يا فناوريهايي به ايران است كه به برنامه موشكي ايران كمك برساند. لذا اگر هم بحث تحريم در ميان باشد، اين تحريمها به احتمال زياد متمركز بر تقويت يا تشديد همان تحريمهايي است كه همين الان هم عليه افراد و موسسات درگير در برنامه موشكي ايران اعمال شدهاند. مثلا ممكن است نام فرد يا شركت جديدي را به ليست افراد مورد تحريم موشكي اضافه كنند يا غيره. اما اگر، و اين اگر خيلي پررنگ است، امريكا به بهانه مساله موشكي ايران، تحريمهاي سابق را بازگرداند، بله، اين اقدام نقض برجام است و طبيعتا با واكنش مقتضي ايران روبهرو خواهد شد.
توصيه من به اصحاب رسانه اين است كه در به كار بردن كلمه تحريم كمي احتياط كنيم. الان فضاي بينالمللي خيلي خوبي براي همكاري با ايران وجود دارد و اين فضا ممكن است از تكرار مكرر و گسترده نگرانيهاي مبتني بر بازگشت تحريمها تاثير منفي بپذيرد. حال اينكه چنين احتمالي بسيار بعيد به نظر ميرسد. بنابر اين بهتر است از ايجاد نگراني غيرضرور در مردم و در شركاي تجاري بالقوه خارجي پرهيز كرد.