عليرضا ميريوسفي در گفتوگو با «اعتماد» مطرح كرد
برجام، پايان همسويي قدرتهاي جهاني عليه ايران
محمدابراهيم ترقينژاد/ ناكامي را شايد رساترين تعبير در توصيف تلاشهاي امريكا براي طرح مساله آزمايشهاي موشكي اخير ايران در نشست روز دوشنبه شوراي امنيت سازمان ملل توسط واشنگتن دانست. آخرين رزمايش موشكي سپاه در هفته گذشته موجب شد تا واشنگتن بار ديگر، پاي تهران را در شوراي امنيت سازمان ملل متحد باز كند ولي نشست شوراي امنيت بدون دستيابي به نتيجه خاصي به پايان رسيد. در رابطه با عدم موفقيت امريكا در ايجاد اجماع عليه ايران، گفتوگويي با عليرضا ميريوسفي، سخنگوي پيشين نمايندگي ايران در سازمان ملل و مدير گروه مطالعات خاورميانه دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
چرا تلاشهاي امريكا براي اعمال محدوديتهاي جديد عليه ايران در نشست روز دوشنبه شوراي امنيت به نتيجه نرسيد؟
اول اينكه جديت امريكاييها براي اعمال تحريمها و محدوديتهاي جديد عليه ايران موضوعي قابل بررسي است. با اين حال، هم در مذاكراتي كه منجر به حصول برنامه جامع اقدام مشترك شد و هم پس از صدور قطعنامه 2231 شوراي امنيت، ايران به صراحت اعلام كرد كه بر سر توان بازدارنده دفاعي خود معامله نميكند و محدوديتهاي آزمايشات موشكي متعارف را قبول ندارد. محدوديتهاي پيشبيني شده در قطعنامه 2231 نيز به اين شكل است كه از ايران درخواست ميكند به مدت معيني روي موشكهايي كه قابليت حمل كلاهك هستهاي دارند، كار نكند و آنها را مورد آزمايش قرار ندهد. بلافاصله پس از صدور قطعنامه 2231 نيز، نمايندگي ايران در نيويورك بيانيهاي را منتشر كرد و گفت جمهوري اسلامي ايران، خود را نسبت به اين بند ملزم نميداند زيرا اين مساله مربوط به توان دفاعي ما است و صنعت دفاعي ايران هم در شرايط فعلي منطقه قابل مصالحه و مذاكره نيست. با اين حال، ما شاهد بوديم كه پس از انجام آزمايشهاي موشكي اخير، هياهوهاي بسياري در اين خصوص صورت گرفت. مقامات ايران هم از آن ابتدا بيان كردند كه آزمايشهاي اخير موشكي ناقض برجام و قطعنامه 2231 نيست زيرا ايران به دنبال ساخت بمب هستهاي نيست و ساخت كلاهك هستهاي در دستور كارش نيست، لذا موشكهاي ايران به اين منظور طراحي و آزمايش نميشوند. مقامات وزارت امورخارجه امريكا و ساير كشورهاي 1+5 هم بارها به صراحت گفتهاند كه آزمايشهاي موشكي نقض برجام محسوب نميشود و به توافق هستهاي لطمهاي نزده است. با اين حال، بايد در نظر گرفت كه امريكا در فضاي كاملا انتخاباتي قرار گرفته است و در اين فضا، نامزدها درباره اجرايي شدن يا نشدن برجام حرف ميزنند و در چنين فضايي امكان تحريك افكار عمومي در قبال آزمايشهاي موشكهاي دفاعي ايران هم بيشتر است و واكنشهايي را هم در داخل امريكا نسبت به اين مساله داشتهاند. از سوي ديگر و براساس اخبار منتشر شده، رژيم اسراييل هم در اين مدت در تحريك فضاي داخلي امريكا بسيار فعال بوده است و سعي ميكرد تا دولتمردان امريكايي نسبت به اين مساله واكنش نشان دهند. براي اينكه مدل فشار لابيهاي اسراييلي را بهتر شناخت، يكي از متفكران امريكايي به نام پل پيلار در مدلي به نام تمديد تعهد يا
Commitment Ploy نشان ميدهد رسانههاي نزديك به رژيم اسراييل چگونه با جوسازي و ايجاد فشار رواني، موجب واكنش ثانوي از سوي دولتمردان امريكايي ميشود. با اين حال، دولتمردان امريكايي كاملا تسليم اين فشارها نميشوند ولي با انجام يكسري از اقدامات رسانهاي يا شبه رسانهاي به اين فشارها واكنش نشان ميدهند. در مجموع، اين فشارها منجر به تاثيرگذاري در ميان اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل نشد. شوراي امنيت وقتي به مساله رسيدگي ميكند، چندين نوع واكنش ميتواند نشان دهد كه قطعنامه ذيل فصل هفت شديدترين واكنش و بيانيه مطبوعاتي رييس دورهاي شوراي امنيت خفيفترين واكنشها محسوب ميشوند. با اين حال در اين مورد مشخص حتي بيانيه مطبوعاتي هم صادر نشد.
چرا روسها در اين نوبت برخلاف دفعات قبلي امريكاييها را در موضوع ايران همراهي نكردند؟
روسيه از سال 2001 تا 2011 رفتاري را از خود نشان دادند كه موجب نوعي از بياعتمادي هم در ميان نخبگان ايراني و هم در ميان نخبگان كشورهاي منطقه شد؛ به طور مثال آنها به قطعنامه تحريمي عليه ايران راي مثبت دادند يا واكنش خاصي به مساله حمله به ليبي نداشتند. با اين حال، تجارب ناشي از اين رفتار موجب شد تا روسيه بعد و قبل از 2011 متفاوت باشد و يك الگوي متفاوتي را از خود در قبال مسائل نشان دهند. روسها در ايام مذاكرات كمك موثري براي دستيابي به برجام انجام دادند. اكنون نيز با افزايش همكاريهاي دو كشور در مسائل منطقهاي اين انتظار وجود داشت كه مسكو تسليم فشارهاي واشنگتن نشود.
اروپاييها نيز در خصوص آزمايشهاي موشكي ايران مواضع متفاوتي داشتند. چرا اروپا با وجود نزديكي و اتحاد با امريكا مواضع يكدستي نداشت؟
يكي از نتايج برجام شكستن همسويي ساختگي دولتهاي غربي بر عليه ايران بود كه منجر به بروز و ظهور اختلافات جدي در ميان آنها در فشار به ايران شده است. به علاوه همانطور كه بيان كردم بيترديد آزمايشهاي موشكي ايران نقض برجام و نقض قطعنامه 2231 نبود. لابيهاي رژيم اسراييل، كمپين رسانهاي سنگيني عليه اين موضوع راه انداختند. اروپا در رابطه با اعمال تحريمهاي هستهاي عليه ايران صدمات و لطمات جدي ديد. با دستيابي به برجام نيز آنها براي همكاري و سرمايهگذاري در ايران حركت كردند. به علاوه بر اساس تحريمهاي لغو شده هستهاي نبايد با نامهاي ديگري عليه ايران اعمال شوند زيرا اين اقدام نقض برجام است. مجموع اين عوامل موجب بروز چنين اختلافاتي شده است.
با اين اعتبار ميتوان گفت كه اجماع جهاني عليه ايران از بين رفته است؟
قطعا يكي از پيامدهاي برجام از بين بردن اجماع مصنوعي عليه ايران بود. امنيتيسازي از پرونده هستهاي ايران توسط امريكا موجب همسويي قدرتهاي بزرگ عليه ايران شده بود. تبليغات غيرواقعي درباره تلاش ايران براي ساخت و تكثير سلاح هستهاي و ديگر سلاحهاي كشتار جمعي هم براي اين كشورها و بسياري از كشورهاي ديگر يك نگراني ايجاد كرده است. حصول برجام همسويي مصنوعي ميان قدرتهاي جهاني و كشورهاي نامتجانس درباره ايران را از بين برده و سبب شده تا اختلافات عميق كشورهاي بزرگ با حل آن پرونده مصنوعي بروز يابد و خود را نشان دهد. من اعتقاد دارم يكي از كاركردهاي اصلي برجام صدمه زدن جدي به اين همسويي بوده است.
سخنگوي كاخ سفيد اعمال تحريمهاي يكجانبه عليه ايران در اين باره غيرمحتمل ندانسته است. در صورت اعمال تحريمهاي يكجانبه امريكا عليه ايران، ميتوان اقدام واشنگتن را نقض صريح برجام دانست؟
موضوع تحريمهاي يكپارچه و اجماعسازي عليه ايران يك موضوع استثنايي بود كه در شرايط خاصي ايجاد شد و امكان تكرار آن اگر نه غيرممكن حداقل بسيار بسيار دشوار است. اين گزاره درست است كه تحريمهاي هستهاي و ضد ايراني به تاريخ پيوسته است. اين روزها اين جمله را از زبان مقامات امريكايي يا حتي نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري امريكا بسيار ميشنويم كه در صورت نقض برجام توسط امريكا اين كشور منزوي خواهد شد و كسي با آن همراهي نخواهد كرد.
براي حل اين اختلافات در برداشتها ميان ايران و امريكا در برجام و قطعنامه 2231 چه اقدامي ميتوان انجام داد؟
سازوكارهاي حل اختلاف در برجام ديده شده است و قابل پيگيري است. در ايران هم كميته برجام كه مطابق رهنمودهاي مقام معظم رهبري تشكيل شده است، موضوع نظارت بر برجام را پيگيري ميكند و در صورت لزوم ميتواند به اين سازوكارهاي قانوني متوسل شود. با اين حال به اعتقاد من روح حاكم بر برجام از مفاد مورد توافق مهمتر و داراي آثار راهبردي بيشتري است. برجام نمونه و آزمايشگاهي براي حل و فصل ساير مسائل ديده ميشود و لذا ميتواند يك نقطه تحول عمده در حل و فصل اختلافات جهاني و منطقهاي باشد.