همه تقصيرها گردن سانسور نيست
سيدرضا ميركريمي٭
شايد آن چيزي كه باعث شده برخي نسبت به جشنواره بينالمللي فيلم، نتايج و اهدافش بيميل و نااميد شوند اين است كه در دورههاي گذشته به تدريج بخش بينالملل جشنواره فجر كمرنگ شد و بيشتر جنبه ويتريني آن مورد توجه قرار گرفت و درواقع بخش بينالمللي آن نسبت به جشنواره ملي رنگ باخت. جشنواره ملي حداقل يك هدف مشخص داشت و آن بعد مردمياش بود. اين هدف خود به خود تبديل به اين شد كه جشنواره ملي فجر را جا انداخت و يك ذايقه عمومي برايش ايجاد كرد اما در بخش بينالملل اين ذايقه وجود نداشت و وقتي از جشنواره فجر جدا شد تازه مشخص شد چه جشنواره بيپناه و بيمخاطبي است. قبولكردن مسووليت جشنواره باتوجه به اينكه همه اكثرا ميگفتند نتيجه ندارد تصميم سختي بود. چون اين شايبه نتيجه نداشتن به اين دليل است كه ما در مختصات فرهنگي خاصي در كشور زندگي ميكنيم كه در نگاه اول به نظر ميرسد محدوديتها و نوع نگرش ما برگزاري جشنواره بينالمللي را تقريبا محال ميسازد. يكي از عواملي كه به آن بسيار اشاره ميكردند سانسور فيلمها بود. اما واقعيت اين است كه من به عنوان كسي كه به سهم خودم به جشنوارههاي مختلف رفته و جشنوارههاي مختلف را در جاي جاي دنيا ديدهام، اين ديد را نسبت بهسانسور نداشتم. همه دوست دارند تقصيرات را به گردن سانسور بيندازند و بگويند چون ما فيلمهايي هماندازه و همتراز ارزشهاي اخلاقي جامعه خودمان در سطح بينالملل نداريم پس نميتوانيم جشنواره بينالمللي برگزار كنيم.
ادامه در صفحه 15