• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3508 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱ ارديبهشت

ما و بيشه و پلنگ

سيد علي ميرفتاح

اين قصه هفت هزار گشت يا پليس نامحسوس به‌نظرم از آن قصه‌هايي است كه بايد با دقت دنبالش كنيم و قدري درباره‌اش پرس و جو كنيم. به اول همه كاري تامل اولي‌تر/ بكن وگرنه پشيمان شوي به آخر كار. قطعا كار جامعه بي‌پليس راه نمي‌افتد و بي‌پليس مخفي كه اصلا و ابدا راه نمي‌افتد. قدما نيز پليس خفيه داشتند و اوضاع و احوال مملكت را به واسطه آنها ملتفت مي‌شدند. حتي بعضي صاحب منصبان براي اينكه بي‌واسطه از مملكت خويش خبر بگيرند شب‌ها با لباس مبدل به سراغ طوايف و اصناف مي‌رفتند و زشت و زيباي ملك را به‌عينه مي‌ديدند. مردم در مقابل پليس يونيفرم پوش خواسته و ناخواسته مراعات مي‌كنند و حقيقت خود را آشكار نمي‌كنند. همين كه چشم‌مان به پليس بيفتد يك‌باره پاي‌مان را از روي گاز برمي‌داريم و بين خطوط مي‌رانيم و خود را شهروند مطيع و باوقار نشان مي‌دهيم. زن‌ها و دخترها بيشترشان همين كه ون ببينند، غريزي روسري‌شان را جلو مي‌كشند و دكمه‌هاي مانتوشان را مي‌بندند. دانشجوها همين كه بوي حراست به مشام‌شان بخورد، حفظ فاصله مي‌كنند و خود را مودب و درسخوان و بي‌حاشيه نشان مي‌دهند. صاحب‌منصبان معمولا مردم را آنچنان كه هستند نمي‌بينند و حرف‌هاي واقعي آنها را نمي‌شنوند. از آنجايي كه معمولا ديدارهاي رسمي توام با تعارف و تشريفات است مردم در برابر وزرا و وكلا و روسا خفض جناح مي‌كنند و خود را چيزي جز آنچه هستند، نشان مي‌دهند. براي همين است كه حضور نسقچي‌هاي خفيه مي‌تواند تصوير مردم را كماهي ترسيم كند. غير از ترسيم مي‌تواند در رفتار و آداب اجتماعي و سياسي نيز تاثير فوق‌العاده بگذارد. گفت: هر بيشه گمان مبر كه خالي است/ شايد كه پلنگ خفته باشد. هر كارگر و كارمند و كاسب و راننده‌اي هم مي‌تواند پليس مخفي باشد و آدم را گرفتار كند. براي دخترها هر پرايد و پژويي مي‌تواند ون باشد و براي پسرها هر عابري مي‌تواند حراست باشد. نظام سراسر بين به همين مي‌گويند. اين هفت هزار پليس ممكن است در هر لباسي خانه كنند و در هر جايي رفت و آمد كنند و هر حرفي بزنند. عقل حكم به احتياط مي‌دهد و باعث مي‌شود كه ملت حساب كار دست‌شان بيايد و مدام به خود يادآوري كنند كه شايد كه پلنگ خفته باشد... اما قصه به همين‌سادگي هم نيست. مسائلي كه در جامعه ما از نگاه رسمي معضل ناميده مي‌شوند، پيچيده‌تر از آن هستند كه با شدت و حدت پليسي، چه محسوس و چه نامحسوس، حل و رفع شوند. معضلات جامعه را فهرست كنيم، مي‌بينيم كه با وجود اهتمام و تلاش و زحمت سي و چندساله‌مان در حل و فصل، بلكه در رفع و نفي هيچ‌كدام از اين معضلات به توفيقي كه انتظارش را داشتيم، نرسيده‌ايم. نه اينكه من بگويم نرسيده‌ايم، بلكه به استناد گله‌ها و شكايت‌هاي زعما و علما و خطبا نرسيده‌ايم. بيشتر علما در سخنراني‌هاي‌شان از وضع حجاب و از تظاهرات جوانان شاكي‌اند. حاكميت براي حجاب و آداب اسلامي و تظاهرات شرعيه كم كار نكرده است. از اول انقلاب تا به امروز هم كار فرهنگي كرده و هم كار امنيتي و پليسي. واقع‌بينانه به اين سي و چند سال نگاه كنيم، مي‌بينيم كه نهادهاي دخيل در اين حيطه آنچه از دست‌شان برآمده كرده‌اند. پول خرج كرده‌اند، قانون وضع كرده‌اند، ستادهاي مختلف باسط‌اليد تاسيس كرده‌اند؛ امنيتي و حقوقي و قضايي و اداري و اجتماعي و انتظامي برنامه ريخته‌اند و كار كرده‌اند اما به نتيجه دلخواه كه نرسيده‌اند هيچ، كمي نتيجه عكس هم گرفته‌اند. مثلا به‌طور خاص در مبارزه با مواد مخدر و مشروبات الكلي، با وجود زحمت بسياري كه كشيده‌ايم و هزينه گزافي كه پرداخته‌ايم نتوانسته‌ايم خود را از شر اين «ام الخبائث»ها نجات دهيم سهل است، خود را گرفتارتر هم كرده‌ايم... در واقع همين استخدام هفت هزار نفر پليس خفيه، خودش حجت موجهي است كه معلوم مي‌كند روش‌هاي مرسوم از پس اين معضلات برنيامده‌اند و... اما يك نكته مهم را نبايد از ياد ببريم. خود اين هفت‌هزارنفر كه از مريخ نمي‌آيند. اينها هم مثل ما مال همين جامعه‌اند و همه عادت‌هايي كه باقي مردم دارند اينها هم دارند. اينها هم دختر دانشجو دارند و پسر آلامد دارند و در اقوام دور و نزديك خود كساني را دارند كه معتاد و بزهكار و گناهكارند. يعني اگر پليس يونيفرم پوش از عهده برنيامده دليلي نيست كه فكر كنيم اينها برمي‌آيند. يك بار در يك محفلي يك نفر از من پرسيد شما در فاميل خود زن خياباني داريد؟ با عصبانيت گفتم نه. از يك نفر ديگر پرسيد. او هم اخم كرد و با دلخوري گفت نه. هشت، ده نفر ديگر هم بهشان برخورد و ناراحت شدند و با مد و تشديد گفتند نه. بعد رفيق ما گفت پس اين زنان خياباني فاميل كي هستند؟ سوال مهمي است. بدحجاب‌ها، سياه‌مست‌ها، معتادها، كارتن‌خواب‌ها، ساقي‌ها، قاچاقچي‌ها و... اينها را كه امريكا مثل بمب روي سر ما نريخته. به عدد و رقم‌هاي رسمي نگاه كنيد تا معلوم‌تان شود اين هفت هزار نفر هم كاري از پيش نخواهند برد. بايد واقعيت جامعه را بفهميم تا بتوانيم تصميم درست بگيريم. تصميم درست را زماني مي‌توانيم بگيريم كه قبلش بدانيم روش‌هاي قبلي‌مان ازعهده كار برنيامده‌اند و جواب نداده‌اند... ضمن اينكه اصولا پليس خفيه كار اصلي‌اش راپورت دادن است و من فكر مي‌كنم واقعيت جامعه ما از راپورت دادن و راپورت گرفتن قدري گذشته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون