ديوار كوتاه كتاب
نكته ديگر اين است كه كتاب به عنوان يك مساله فرعي در اثرگذاري فكري درآمده است. الان مثل 50 سال پيش نيست. وقتي كه مطالعه هر فرد ايراني به طور متوسط در روز چند دقيقه است (فقط كتابهاي غيردرسي) و افراد بيشترين نظر و اطلاعات را از طريق ماهواره، راديو و تلويزيون، فيلم و تئاتر و روزنامه و اينترنت كسب ميكنند، چرا بايد فشار را بر صنعت كتاب گذاشت كه تيراژ آن حتي به زير 1000 نسخه رسيده است؟
مگر نه اين است كه اين قاعده «الناس حريص علي ما منعه» در ميان مسلمانان رايج و شناخته شده است. اگر به اين قاعده باور داريد، پس چرا مردم را از مطالعه يا رسيدن چيزي منع ميكنيد تا در نتيجه اين منع به آن حريصتر شوند؟ فرض كنيم كه جلوي دسترسي و انتشار اين كتابها را گرفتيم، بعدش چه خواهد شد؟ آيا به توليد كتابهاي هدايتكننده موردنظر منتهي خواهد شد؟ يا آنكه تعدادي افراد كمسواد و سودجو شروع به كتابسازي ميكند و مطالب سطحي و تكراري را به خورد جوانان ميدهند كه با نخستين مواجهه با انديشههاي ديگران، تمام آن مطالب سطحي را بالا ميآورند و راه ديگري را پيش خواهند گرفت؟
ظاهرا خطيب محترم توجه ندارند كه كتابهاي مورد نظر ايشان در صورت ممنوعيت در قالبهاي گوناگون و از طريق اينترنت به راحتي و مجاني و در تيراژهاي نامحدود در اختيار مردم قرار ميگيرد كه كتابهاي كاغذي موجود در بازار هيچ اهميتي در برابر آنها از زاويه موردنظر گوينده محترم ندارد.
اين نگرش در بهترين حالت مبتني بر يك نگاه نادرست است كه رويگرداني ديگران از آنچه را كه حق ميداند، ناشي از عوامل بيروني ميداند. گويي همه بايد ساكت شوند تا حرف ما شنيده شود و چون ديگران ساكت نخواهند شد، پس حرف ما نيز شنيده نخواهد شد. مگر آنكه اين سخن ما واجد ويژگيهايي شود كه شنيدن آن را در كنار ساير صداها مطلوب و مطبوع كند. تا آنجا كه يادمان ميآيد قرار نبوده كه در جمهوري اسلامي محدوديتي براي انتشار انديشههاي غيراسلامي باشد، اينها پيش از انقلاب بارها و بارها گفته شده است. اصولا انسداد انديشه بدترين عوارض را دارد. مرحوم مطهري بيش از همه كوشيد كه اين ذهنيت را به چالش بكشد. نه به دليل اينكه ايشان طرفدار انديشه انحرافي بود بلكه به اين دليل كه بيش از همه با انحراف مخالف بود.
خطيب محترم گمان ميكنند منحرف شدن ديگران به واسطه مطالعه چنين كتابهايي است. در حالي كه اصلا چنين نيست. آنها كه به واسطه خواندن كتاب نظرشان عوض ميشود بايد مورد احترام قرار گيرند، چون ممكن است مطالب خوبتري هم به آنان داده شود و دوباره نظرشان برگردد. آنچه را كه خطيب نماز جمعه انحراف جوانان ديدهاند، بيشتر ناشي از عملكردهاست.