زندگي در درعا يخ زده است
جانينه جيوواني
پنج سال زمان بسياري براي گرفتار شدن در جنگ است. پنج سال برابر با دوره ابتدايي يك كودك است. پنج سال فرصتي است براي خلق صدها هزار خاطره براي يك نفر. احمد 23 ساله در گفتوگو با نيويوركتايمز ميگويد: پنج سال است كه يك گوجهفرنگي نديدهام. خانه احمد در استان درعا در سوريه است. شهري كه بارها و بارها بمباران شده است. احمد اين روزها هرجا كه بتواند در درعا شب را صبح ميكند. وي ميگويد: فكر ميكنم آخرين باري كه توانستم مزه يك گوجهفرنگي را بچشم، تابستان گذشته بود و البته كه آن گوجهفرنگي هم نارس و غيرقابل خوردن بود. كودكاني در اين پنج سال در درعا به دنيا آمدهاند كه حتي نميدانند ميوه چيست و چه مزهاي دارد.
سوريه از پنج سال پيش درگير جنگ است. ارقامي هستند كه گوياي گذر اين تعداد سال از بحران در سوريه هستند: 470 هزار نفر جان خود را از دست دادهاند. پنج ميليون نفر آواره شدهاند و قريب به شش ميليون نفر در حالي كه در داخل سوريه هستند، بيخانمان و آواره هستند.
اپوزيسيون سوريه هفته گذشته ترجيح داد ميز مذاكرات را در ژنو ترك كند و البته كه هيچ كس هم از اين اقدام اپوزيسيون تعجب نكرد. گويا براي همه در سوريه اميد اندكي باقي مانده است. زماني كه سالهاي طولاني را در سايه جنگ ميگذراني به مصيبت تن ميدهي و به اينكه نه از برق خبري باشد و نه از خدمات اوليه بهداشتي و درماني.
پس از مدتي فراموش ميكنيد آخرين كتابي كه پيش از آغاز جنگ خوانده بودي، چه نام داشت يا آخرين رابطه عاطفي كه با جنگ برهم خورد، چگونه بود. وقتي نتواني چيزي را تغيير بدهي به صداي بمبها در گوشت عادت ميكني. براي بسياري از ساكنان حلب، صداي اصابت بمبها با زمين به يك موسيقي متن بدل شده است. با تطويل جنگ، اتفاق ديگري هم رخ ميدهد.
زماني كه جنگ به درازا ميانجامد، دولتها و ملتهاي كشورهاي ديگر به تماشاي عكسهايي از مردگان، بيمارستانهاي تخريب شده، مدارس ويران شده عادت ميكنند. همين دولتها و ملتها از آمارهاي مربوط به قحطي و گرسنگي و تجاوز خسته ميشوند. پنج سال عملا قبح جنگ و فجايع انساني آن را ميگيرد. آنچه امروز سوريها ميبينند و تجربه ميكنند شبيه بلايي است كه در سال 1944 بر سر مردم اروپا آمد.
شهرهايي مانند لنينگراد سرنوشتي شبيه شهرهاي سوريه را تجربه كردند. مرد ميانسال سوري كه در نتيجه بمبارانها يك چشم خود را از دست داده به خبرنگار رويترز ميگويد: اين سوريه من نيست. زماني كه اينهمه درد و رنج را در شهرهاي متفاوت جنگزده ميبينم، با خودم ميگويم كه اين سوريه من نيست.
شهر درعا از چشم جهان به دور است. اين شهر يكي از 50 شهري است كه جمعيتي قريب به يك ميليون نفر در آن گرفتار شدهاند. برخي مناطق در سوريه هم توسط نيروهاي دولتي هم داعش و هم ساير گروههاي مسلح اپوزيسيون محصور شدهاند. كاميونهاي حامل كمكهاي انساندوستانه نميتوانند به داخل اين قبيل شهرها وارد شوند. شهرهايي نااميد و محروم مانده. شهرهايي كه در آنها گرسنه نگاه داشتن به عنوان ابزاري در جنگ استفاده ميشود.
شهرهايي كه در آنها اگر بيماري مزمني داشته باشيد يا رنج ميكشيد يا ميميريد. در اين شهرها اگر ديابت داشته باشيد از انسولين خبري نيست يا اگر به سرطان مبتلا باشيد از امكان شيميدرماني خبري نيست. حصر درعا سهساله شده است. مذاكراتي كه در ژنو متوقف شد، قرار بود به مساله اين شهر و همچنين سرنوشت دولت مركزي بپردازد. براي مردم درعا، ژنو و آنچه در اين شهر ميگذرد به دوري و غيرقابل دسترسي سياره پلوتو است.
هفته گذشته نمايندهاي از مقر سازمان ملل در دمشق توانست به درعا برسد اما نتوانست كاميون حامل كمكها را از سدها عبور بدهد. وي از مردم درعا عذرخواهي كرد و به جمعيت مستاصل گفت كه جهان آنها را فراموش نكرده است؛ چه سخت بود باور كلماتش.
در ماه ژانويه در يك روز درعا 75 بار بمباران شد. برخي از منابع در درعا به نيويوركتايمز ميگويند كه از ساكنان 170 هزارنفري درعا حدود 12 هزار نفر باقي ماندهاند. 12 هزار نفري كه يا نميخواهند يا نميتوانند درعا را ترك كنند. براي ساكنان درعا، سبزي يا آردي وجود ندارد كه بتوانند با آن نان درست كنند. خوششانسها كساني هستند كه ميتوانند مقداري نمك از ميان آوارها بيابند. هيچ شيرخشكي براي نوزادان وجود ندارد. يك كيلو شكر اگر هم پيدا شود 30 دلار است. اما پولي براي خريد در اختيار ساكنان نيست. آب آشاميدني گاهي ميرسد و گاهي ساكنان مجبورند آب رودها را جوشانده و از آن استفاده كنند.
جنگها آرام آرام پايان مييابند: زماني كه بازيگران متفاوت خسته ميشوند. زماني كه جنگجوها آنقدر بهستوه ميآيند كه ديگر نميتوانند در مسير پيشروي كنند. زماني كه جامعه جهاني به اين نتيجه ميرسد كه كافي است. اين اتفاق در خصوص جنگهاي ديگر در صحنه بينالمللي هم بسيار رخ داده است و در سوريه هم اتفاق خواهد افتاد. در بوسني، چهار سال طول كشيد تا سوتها براي پايان سرانجام زده شود.
البته درد و رنج مردم سوريه با مردم بوسني در آن سالها قابلمقايسه نيست. مردم سوريه ديگر هيچ اميدي به اينكه كسي بيايد و آنها را نجات بدهد، ندارند. صلح به سوريه بازميگردد و به درعا نيز. تمام شهرهايي كه در اين مدت هيچ جنبشي نداشتند، دوباره زندگي خواهند كرد.
منبع: نيويوركتايمز