اظهارات دو مالباخته
«چند وقت پيش شش كيلوگرم طلا از بازار پامنار خريدم و همراه همكارم سوار موتوسيكلت شدم تا به محل كارم برگردم. اما ناگهان دو نفر موتورسوار به ما نزديك شدند و با ضربهاي، موتورمان را واژگون كردند. وقتي روي زمين افتاديم، آنها كه تعدادشان بيشتر شده بود با چاقو به سمتمان حمله كردند و طلاهايمان را از داخل لباسهايمان بيرون كشيدند و متواري شدند.»
«روز حادثه به بازار تهران رفتم و يك كيلوگرم طلا خريدم. وقتي با استفاده از مترو، خودم را به خيابان غفاري رساندم ناگهان مردي از پشت سر، گردنم را محكم گرفت و همزمان مرد ديگري هم بند كيف طلاجات را با چاقو بريد و آن را دزديد. آنها پنج نفر بودند كه پس از سرقت طلاهايم با چند دستگاه موتوسيكلت متواري شدند.»