رسانه، سپهر عمومي، مطالبه ملي
محمد داوري
كارشناس ارشد مديريت آموزشي
برگزاري سومين نشست باموضوع «رسانه و آموزشوپرورش» از سوي صفحه مدرسه روزنامه اعتماد گام و بهانه خوبي است تا اين مهم مورد توجه فعالان رسانهاي قرارگيرد. اينكه چرا براي يك موضوع مانند تعليم و تربيت نيازمند ورود رسانهها هستيم از چند منظر قابل بحث
است.
يكم: مردم در دنياي پرهياهو و مشغلههاي روزمره خود چنان گرفتار هستند كه درتراكم و گستردگي مسائل وموضوعات به كمك رسانهها سخت نيازمندند، چرا كه دردنياي امروز نقش و جايگاه رسانهها به عنوان رصدكنندگان حوزههاي مختلف به صورت حرفهاي پذيرفته شده است و رسانههاي معتبر مرجع مردم هستند و حيطه اين مرجعيت به ابعاد مختلف زندگي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نيز گسترش يافته است.
دوم: رسانهها به طور كلي به دو دسته عمومي و اختصاصي تقسيم ميشوند كه در رسانههاي اختصاصي عميقتر و جزييتر مسايل مورد بررسي قرار ميگيرد.
در اين رسانهها كارشناسان حوزه مربوطه قلم ميزنند و تلاش دارند در تعاملي حرفهاي به همكاران مجموعه خود كمك كنند تا پويايي و تحرك ايجاد شود. اما رسانههاي عمومي همه مسايل را مورد توجه قرار ميدهند و بهطور روزانه اخبار و اطلاعات را رصد ميكنند و هر آنچه را به نظرشان موضوع روز ميرسد پوشش ميدهند تا جامعه آگاهانه در ميان روزمرّگي مسير درست را طي كند و نقش آگاهيبخشي رسانهها در سلامت سير جوامع و توسعهيافتگي اينگونه ايفا
ميشود.
سوم: آموزش و پرورش ازجمله حوزههايي است كه در هر دو بخش نيازمند رسانه است؛ هم در بخش اختصاصي وهم در بخش عمومي، مديران، معلمان و مربيان نيازمندند تا با بهرهمندي از رسانههاي تخصصي از جديدترين يافتههاي علوم تربيتي آگاه شوند و از طرفي تجربيات خود را به اشتراك بگذارند و در تعاملهاي گسترده و مستمر هميشه پويا و آگاه و با انگيزه به وظيفه خود عمل كنند. از طرفي والدين و دانشآموزان هم به عنوان مخاطبان عمومي نيازمندند تا از تحولات نظام آموزشي آگاه شوند و بدانند اين نظام چگونه و با چه اهدافي در پي تحقق انتظارات مخاطبان اصلي خود است. رسانههاي عمومي به عنوان مطالبهگر به نمايندگي از افكار عمومي جامعه را نسبت به تحولات سيستم آموزش و پرورش حساس ميكنند و واكنشهاي عمومي را بازخورد ميدهند تا سيستم نيز متناسب با آن خود را اصلاح كند.
چهارم: رسانهها به عنوان يكي از اركان دموكراسي و مدنيت در حوزه آموزش و پرورش همانند ساير حوزهها حلقهواسطه مديران و تصميمگيران و مردم هستند و با كمك به پويايي سپهر عمومي تلاش ميكنند تا مطالبات ملي تحريف نشود و مديران خواستهاي فردي و گروهي خود را با عنوان مطالبه عمومي تحميل نكنند، اينكه چه نظام آموزشي مطالبه ملي مردم است برآيند فضاي حاكم بر سپهر عمومي است كه در رسانهها بايد و به درستي انعكاس يابد، كمتوجهي يا محافظهكاري رسانهها مانع تحقق اين
مهم ميشود.
پنجم: الگوي صفحه مدرسه « اعتماد» و اختصاص يك صفحه در هفته به موضوع آموزش و پرورش در يك روزنامه عمومي كاركرد دوگانه دارد؛ از سويي به نياز مخاطبان عام خود تا حدي پاسخ ميدهد و از طرفي با درگير كردن مديران، مسوولان و معلمان آنها را در حوزه تخصصي به چالش ميكشد و اين كاركرد دوگانه به نظر ميرسد الگوي خوبي باشد تا يك رسانه ضمن اينكه نقش خود را در سپهر عمومي براي طرح مطالبه ملي ايفا كند، بتواند پيوندي هم با كنشگران اصلي اين حوزه برقرار كند.
ششم: برگزاري نشستهاي مستمر آن هم سالي دو بار ميتواند فرصتي باشد براي يك ارزيابي جامعتر بر آنچه روزانه يا هفتگي فعالان حوزه رسانهاي آموزش و پرورش را
درگير ميسازد.
اين نشستها دستاندركاران را از روزمرّگي خارج ميكند و هر شش ماه يك بار كنار هم مينشاند تا در فضاي واقعي و فارغ از گرفتاري روزمره و با نگاه از دريچههاي مختلف
آموزش و پرورش را همهجانبهتر بنگرند و براي مسائل آن چارهانديشي كنند.