خدا نكند آدم خيال كند در جامعه گٌل كرده است!
فيروز گوران
«هرچه را به نفع مملكت تشخيص بدهم ميگويم.» اين تيتر گفتوگويي است كه روزنامه اعتماد با آقاي دكتر صادق زيباكلام كرده بود و روز دوشنبه 27 ارديبهشت در صفحه اول روزنامه همراه با عكس استاد با تيشرت سبز و كلاه سبز چاپ شد. استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل سياسي كشور در اين گفتوگو «به نفع مملكت» تشخيص ميدهد كه بگويد من براي روزنامه اعتماد و برخي نيروهاي اصلاحطلب دو زار هم ارزش قايل نيستم. استاد ميگويد «من طرفدار دموكراسي هستم.» «من دموكراسيخواه هستم.» و در جاي ديگر در پاسخ اين سوال كه «شما در چه نقطهاي از جريان اصلاحات قرار داريد» به گفتوگوكننده روزنامه اعتماد ميگويد: «من فكر ميكنم شما بازجوي اطلاعات هستيد.»گفتوگوكننده ميگويد: «استاد چرا ناراحت ميشويد؟» شما كه بايد سعه صدرتان خيلي بيشتر از ما باشد.» استاد جواب ميدهد: «براي اينكه كار بازجو اين است كه شما را عصباني كند.» گفتوگوكننده ميگويد: «اگر از شما بپرسم اصلاحطلب هستيد يا خير ميشود بازجويي؟» تحليلگر مسائل سياسي كشور ميگويد: «بله». در جاي ديگر گفتوگوكننده «اعتماد» آقاي مجتبي حسيني ميپرسد: «من ميخواهم بدانم شما اصلاحطلب هستيد يا خير؟» آقاي صادق زيباكلام ميگويد: «شما از دوم خرداد 76 تا الان كه ارديبهشت 95 است اگر طي اين قريب به 19 سال نفهميديد من چه و كه هستم و مدعي خبرنگاري هستيد به نظر من اگر 150 سال هم بگذرد نميتوانيد بفهميد.»خبرنگار اعتماد ميگويد: «از اين بحث و نظر شما ممنونم اما جواب سوالم را نگرفتم» كف گفتوگو بيش از يك صفحه است و پر است از تناقض، تكبر، فخرفروشي، ديكتاتور هوادار دموكراسي، اهانت به جامعه مطبوعات زير پوشش از جمله اينكه «شما به عنوان خبرنگار بايد بدانيد اگر كسي از كره مريخ و ماه فردا بيايد و بپرسد چه كسي بيشترين انتقادات را ظرف 20 سال گذشته متوجه نظارت استصوابي كرده من با افتخار ميگويم صادق زيباكلام.»استاد عزيز جناب دكتر صادق زيباكلام! سالهاست كه من چيزي ننوشتم، علتش هم اين است كه «هرچه را به نفع مملكت تشخيص بدهم...» نميتوانم بنويسم.استاد! آيا ميدانيد روزنامه اعتماد چرا روي گفتوگوي شما تيتر زده است: «هرچه را به نفع مملكت تشخيص بدهم ميگويم» كه البته از گفته صريح خود شما نقل كرده است؟«تمام حرف بر سر حرفي است كه از گفتن آن عاجزيم.»استاد صادق زيباكلام، «صادق» بودن را در دانشگاه نميتوان آموخت. «زيباكلام» گفتن را هم.
خدا نكند آدم خيال كند در جامعه گٌل كرده است!