رييسجمهور منشوري
شهرام شهيدي
خانم باجي حسابي تاريكخانه را قرق كرده بود و با احداث گيتهاي بازرسي ورود و خروج هركسي به تاريكخانه را كنترل ميكرد. موسيو شيطان پرسيد: اولالا... اين كارها چيست؟ خانم باجي گفت: هان؟ چرا اداي كيروشي پور را در ميآوري؟ اولالا گفتنت براي چيست؟
موسيو شيطان گفت: تقليد نبود. داشتم دابسمش ميساختم اما صداي اين گيت ايكسري شما نميگذارد. اين همه بگير و ببند براي چيست؟ خانم باجي گفت: براي كنترل عناصر ذكور تاريكخانه در مدت سه روز بازديد رييسجمهور كرواسي از ايران. عمو حسام گفت: چرا آن وقت؟ ما فكر ميكرديم حالا كه شهردار تهران گفته شهر تهران مردمحور و مردسالار است ديگر از هفت دولت آزاديم. شما اصلا مخالف جريان آب حركت ميكنيدها. موسيو شيطان پرسيد: ببخشيد درست متوجه نشدم. فرموديد رييسجمهور كرواسي تشريف ميآورند تهران؟ ديگر اين بار از ته دل اولالا. خانم باجي گفت: همين. براي رفع اولالاي شما و هم جنسهايتان تاريكخانه از امروز قرق است. عموحسام پرسيد: من كه نميفهمم چرا؟
موسيو شيطان گفت: من الان ميترسم ايشان توجيه نشده باشند اين جا گشت نامحسوس و گشت ارشاد و گشت امنيت اخلاقي وجود دارد. بعد بايد ايشان را به جاي پاستور از خيابان وزرا و با قيد وثيقه بياوريم بيرون.
عمو حسام دويد سمت در. خانم باجي پرسيد: شما كجا با اين عجله؟ عمو حسام جواب داد: ميروم استقبال.