ميراث رنجور رستگار
سيد حسامالدين زعفراني
بوخوم آلمان
چهل سال از تشكيل فدراسيون جودو ميگذرد و آماج تغيير و هياهو همواره بر تلاش قهرمانان اين رشته المپيكي سايه افكنده است. دولتها و مسوولان ورزشي، اصولگرا يا اصلاح طلب، به جودو كه رسيدهاند رفتار واحدي در پيش گرفته و به گونهاي انگار برنامه مشتركي را سازمان دادهاند تا سازمان اين ورزش روي آرامش نبيند.
انتخاب سرپرست پيشين مادام كه دست به تغييرات غيركارشناسي زده نشده بود، خوب به نظر ميرسيد اما همواره اين سوال وجود داشت كه اين همه منابع مالي و دست باز مديريت در اعمال برنامههاي تازه، چگونه در زمان مديريت قانوني رييس فدراسيون وجود نداشت؟ آيا رستگار نيز به همين ميزان از اختيارات و بودجه برخوردار بود كه مدعي تازه كرسي رياست؟ اقبال مسوولان ورزش و غرضورزيهاي برخي خبرگزاريها، گوي و ميدان را آنچنان مهار دستهاي او – كه ميتوانست از خود نامي نيك در خانواده جودو بر جاي گذارد – ساخت تا در اين عرصه تازه رقابت، خود را صاحب حق يافته و خلاف وعدههايش عمل كند.
امروزه تلاش حاكميت براي ورزشكار شدن سياستمداران به جايي رسيده كه ورزشكارانمان سياستمدار و ميدان رقابت به جاي زورآزمايي ورزشي، تبديل به عرصه طعنههاي انتخاباتي براي كسب مقام و منصب شده است. برخي خبرگان سكوت پيشه كرده و ديگر كارشناسان هم مبدل شدهاند به عدهاي معترض تا به عوض انتقاد سازنده، مادام كه كنار گذاشته شدند اعتراض و كارشكني كنند. 15 نفر براي جانشيني رستگار نامزد شدهاند كه اين خود نشان از برهمريختگي و پريشاني اين جامعه جوان و در حال رشد است. گذشته از اين وجود سليقههاي گوناگون و حضور جوانان در هر انتخاباتي ميتواند باعث پويايي و شور باشد اما پس از اعلام حضور افرادي صاحبنام با كارنامهاي درخشان، تنها ميتواند تلقي به عرضاندامي بيهوده و بياثر شود. برخي از اين افراد بدون داشتن هيچ گونه پيشينه لازم وارد اين ميدان شدهاند و برخي نيز خود بيش از ديگران، باعث حاشيههاي حال حاضر بودهاند.
براي گذر از بحران در هر سازمان بايد امور را به دست افراد كاردان در آن موضوع خاص سپرد و ديگر افراد هم با تلاش سازنده خود مجموعه را ياري كنند. امروز دانستن اين امر كه توفيق يك فرد در يك ميدان به معناي توانمندي او در ساير عرصهها نيست، واجب به نظر ميرسد. تمام افراد دوستدار خدمت هستند اما قرار نيست همه به عنوان مدير خدمت كنند، مادام كه افرادي لايقتر وجود دارند.