رشد اقتصادي اندك در غرب، افزايش ركود و تورم در ايران
محمدقلي يوسفي٭
روند حركت اقتصاد در بخشهاي مولد اقتصادي، يعني صنعت و كشاورزي در سال آينده روند متفاوتي را خواهد داشت. در كشورهاي پيشرفته رشد كندي صورت خواهد گرفت كه اين رشد در كشورهاي جهان سوم و توسعه نيافته به شكل بسيار كمتري خواهد بود. در كشورهاي جهان سوم، مهمترين عامل براي رشد و توسعه سياستگذاريهاي دولت و آماده كردن بستر رشد است. در ايران به دليل مشكلات متعدد و عدم سرمايهگذاري لازم و برنامهريزي شده سال خوبي در پيش نخواهيم داشت. در كشور ما تنها 12درصد از سرمايهگذاريهاي لازم در بخش صنعت انجام گرفته است و بيش از 80 درصد از سرمايهگذاري در اين بخش خودداري كردند. در بخش صنعت پتانسيل براي توسعه و سرمايهگذاري هست اما تمايل به اين كار در ميان سرمايهگذاران وجود ندارد چون حوزه صنعت به اندازه بخشهاي نامولد اقتصاد مانند بازرگاني سودآور نيست. سرمايهگذاران ترجيح ميدهند بهجاي آنكه در حوزهيي مانند صنعت كه دردسرهاي خود را دارد و بهاندازه بخشهاي ديگر سودآور هم نيست، سرمايهگذاري نكنند. وقتي در كشور سرمايهگذاري بهاندازه كافي نيست و رابطه با كشورهاي توسعه يافته آنطور كه لازم است وجود ندارد، بنگاههاي توليدي نيز بهطور ميانگين 48 تا 50 درصد ظرفيت خود را مورد استفاده قرار ميدهند. اينها در كنار سياستهاي دولت سال بدي را براي ايران به ارمغان خواهد آورد. در سال آينده بحران بيكاري، تورم و ركود بهمراتب بيشتر از امسال خواهد بود. آمار بانك مركزي نشان ميدهد كه سرمايهگذاريها در بخش اشتغال 14 درصد كمتر از هشت ماهه ابتداي سال گذشته است. اين موضوع چيزي است كه هيچ كس به آن اشارهيي نكرد. مساله بيكاري در ايران نيازمند سرمايهگذاري است كه متاسفانه در دولت كنوني هم از چنين سياستگذاري خبري نبوده است. براي درك اين مساله رشد سالانه اقتصادي در ايران را، به شكل خوشبينانه، 5 درصد تصور كنيم. هر يك درصد رشد اقتصادي موجب اشتغال 25 هزار نفر خواهد شد. پس در نتيجه هر سال 125 هزار نفر در ايران شاغل ميشوند. با توجه به آمار در سال آينده ميزان بيكاران ايران به هشت ميليون نفر (با احتساب بيكاران رسمي و محصلاني كه به بازار كار وارد ميشوند) خواهد رسيد. اگر بهطور انتزاعي تصور كنيم كه سن اين فرد و آمار رشد و غيره تغييري نخواهد كرد، با اين آهنگ رشد، 64 سال طول ميكشد تا معضل بيكاري در ايران حل شود. اين آمار و ارقام نشاندهنده نامعقول بودن سياستهاي كنوني است. در اين ميان جاي تاسف دارد كه مشاور اقتصادي دولت مدعي ميشود كه رشد اقتصادي قابل مشاهده نيست بلكه قابل اندازهگيري است! اين حرف بسيار عجيب است، گويا اقتصاددانان و دستاندركاران آنها قرار است معجزه و جادو كنند. رشدي كه تاثيري در زندگي مردم نداشته باشد به چه دردي ميخورد؟ آيا هدف اقتصاد رشد شاخصها و نمودارها است يا رشد سطح معيشت مردم؟ با توجه به اين موضعگيريها كه بلندپايهترين مقامات كشور ميگيرند و با توجه به جهتگيريهاي آنها در زمينه اقتصاد آينده خوبي را پيشرو نداريم. در سطح بينالمللي رشد اندكي در اقتصاد امريكا به وجود آمده است اما در حوزه اتحاديه اروپا مشكلات بسياري وجود دارد به همين خاطر پيشبيني شكوفايي در عرصه اقتصادي نامعقولانه است اما رشد نامحسوس خواهد بود. به هر روي اقتصاد جهاني از ركود خارج شده و در كنار يك رشد كند ميتواند وضعيت خود را بهبود بخشد اما اين رشد وقتي به كشورهاي جهان سوم ميرسد آهنگ به مراتب كندتري خواهد گرفت. آنچيزي كه در اقتصاد مهم است رشد بخشهاي مولد است وگرنه اقتصاد در بخشهاي بازرگاني همواره ممكن است با رشد روبه رو باشد اما رشد در اين بخش عوايدي براي بخشهاي ديگر جامعه نخواهد داشت اما رشد در بخشهاي مولد مانند صنعت و كشاورزي مسائلي از قبيل اشتغال را هم تا حدودي حل خواهد كرد.
٭ كارشناس صنعت